نقد اندیشه / حضرت زهرا (س) کلید دار ظهور؟!
دارم از غیبـت مـهــدی گلـــه چنـــدان مپـــــرس
که چنان زو شده ام بی سر و سامان که مپرس
منتظر ماندن، انتظار کشیدن، چشم به دور دست زمان دوختن، لحظه ها را شمردن، در دل نجوا کردن و دور از انظار اشک فراق ریختن، رسم شیدایی است، شیوه انتظار!
اما هر چیزی را آفتی است و اشتیاق را نیز . آفت اشتیاق بی صبریست، بی تحملی و استعجال، بی تابی کردن، لب به گله گشودن، به هر در زدن و به دنبال راه چراه گشتن، به هر کس سر زدن و از هر کس پرسیدن!
و این البته خود می تواند دامی باشد برای صیادان و دستاویزی برای حیله گران، و مجالی برای وسوسه شیطان.
اشتیاق هدایت نشده، فرد را بر آن می دارد که مدام به ظهور فکر کند و از حضور غافل بماند، دائم در جستجوی راه و روشی باشد که فرج مولایش هر چه زودتر تحقق پذیرد. این در فکر بودن اگر چه فی نفسه ناپسند نیست لیکن آنگاه که راه را بر تعقل بسته یا فرد را بر آن میدارد که با بال احساس پرواز کند، معلوم نیست سر از کدام راه و طریق در آورد و به کدام عاقبت و سرنوشت بیانجامد.
و این چنین است که گاه بدعت ها پدید می آید، ذکرها ساخته می شود، چله نشینی های گوناگون اختراع میگردد، مکتب ها و آیین ها و استادها و مرشدها، مکاشافات و معاینات، تشرف و ارتباط، خبر آوردن و پیغام بردن و … باب می گردد.
انتظار واقعی، ممدوح و منتظر حقیقی، ستودنی است. لیک راه و رسم انتظار را نمی توان از نزد خویش ساخت و پرداخت، بلکه باید آن را از صاحبان مکتب – این منتظران حقیقی – اخذ نمود و آموخت و گرنه اینگونه به پندارهای ناصواب سرانجام می یابد که می بینیم هرازگاه در گوشه و کنار جامعه جریان هایی پدید می آید و خط فکرهایی ارائه می گردد که هر یک با دیدگاه خاص خود مسئله غیبت امام عصر (عج) را مورد بررسی قرار داده و بر همان اساس، تکالیفی را برای منتظران پیشنهاد می نماید.
از جمله این جریانات نو ظهور که از طریق جزوات و ویژه نامه هایی در جامعه انتشار یافته، نظریه ایست که می گوید:
غیبت امام عصر (عج) به سبب غضب حضرت زهرا (س) آغاز گشته است. زیرا از طرفی غاصبان و ظالمان، حق آن حضرت(س) و علی (ع) را غصب نمودند و از طرفی دیگر مردم جامعه علیرغم یاری طلبی صریح آن حضرت ضمن خطبه فدک و موارد دیگر از هر گونه اقدام مؤثری در جهت احقاق حق آن بزرگواران خودداری نمودند، پس موجبات نارضایتی بانوی اول اسلام را فراهم آوردند.
نظریه پردازان مذکور، اینگونه عنوان نموده اند که غیبت از این نقطه آغاز گشته و حضرت زهرا (س) که بنابر اراده الهی کلید دار ظهور می باشد، از دادن هرگونه اذن ظهور خودداری کرده و می کنند و لذا ناچار باید به سراغ بدست آوردن دل آن بزرگوار رفت و رضایتش را جلب کرد تا امر فرج امام عصر (عج) تحقق بیابد …
درست است که مردم سفارشات خداوند و رسولش را در قبال حضرت فاطمه الزهرا(س) زیر پا نهاده و موجبات ناخرسندی دخت پیامبر (ص) را فراهم آوردند و به این حقیقت تاریخی، هم جامعه اسلامی معتقد است و هم سایر آزاداندیشان و بیدار دلان جهان.
آری فاطمه الزهرا(س) همان بانویی است که پیامبر (ص) در مورد ایشان فرموده بودند :
«ان الله عزوجل لیغضب لغضب فاطمه و یرضی لرضاها »
همانا خداوند عزوجل به خاطر خشم فاطمه(س) به غضب می آید و به خاطر خشنودیش راضی می شود. (فرائد السمطین ۶۴/۲ ، ۴۶، ۵۸)
و نیز فرموده بودند :
«ای سلمان! هر کس فاطمه دخترم را دوست داشته باشد در بهشت با من خواهد بود و هر کس او را دشمن بدارد در آتش خواهد بود. ای سلمان! دوستی فاطمه در یکصد جا فایده خواهد داد که آسان ترین آن مواضع مرگ و قبر و میزان و محشر و پل صراط و جایگاه حسابرسی است، هر کس که دخترم فاطمه از او راضی باشد من از او راضی هستم و از هر کس که من راضی باشم خدا از او راضی است. هر کس فاطمه بر او غضبناک باشد من بر او غضبناکم و هر کس من بر او خشمگین باشم خدا بر او خشمگین خواهد بود. ای سلمان! وای بر حال کسی که به او و شوهرش امیرالمؤمنین علی ستم نماید و وای بر کسی که به ذریه و شیعیان او ستم کند.» (فرائدالسمطین ج ۶۷/۲)
آنچه بر مولایمان علی (ع) و همسر گرامیش فاطمه (س) رفت از ظلم و ستم، غصب و شهادت، قصه ی پر غصه ایست که شرح آن بی نهایت است. غفلت و کوتاهی امت تنها حکایت آن روز نیست. که این بساط شوم برپاست تا قائم (عج) این خاندان به ظهور خود آن برچیند.
اما اینکه آن نامردی ها و این یاری نکردن ها، علت غیبت امام زمان (ع) و طولانی شدن آن باشد، نکته ایست که باید آن را به حدیث و روایت اثبات نمود و بس.
در حال حاضر قاطعانه ترین توضیحی که در ارتباط با علت غیبت آمده مضمون حدیثی است از امام صادق (ع):
«همانا برای صاحب این امر غیبتی است که از آن گریزی نیست.»
راوی پرسید پس وجه حکمت غیبت چیست ؟ پاسخ شنید که:
«وجه غیبت او همان وجه حکمت غیبت حجت های پیشین خداوند تعالی است . همانا وجه حکمت این مورد کشف نخواهد گشت مگر بعد از ظهورش. همانگونه که وجه حکمت آنچه خضر انجام داد اعم از شکستن کشتی و کشتن پسر و بناکردن دیوار ، برای موسی روشن نشد مگر هنگام جدا شدن این دو از یکدیگر. ای پسر فضل همانا این مسئله ، امریست از امور خداوند تعالی و سری از سرّالله و غیبی از غیب الله، چه وقت ما دانسته ایم آن را؟ همانا خداوند عزوجل حکیم است و ما تصدیق می کنیم که افعال و گفته های او کلا همه حکمت است و لو اینکه وجه آن بر ما روشن نشده باشد.»
(منتخب الاثر باب ۲۵ ، حدیث ۱)
بعلاوه امام زمان(عج) ضمن یکی از توقیعات خود چنین می فرماید:
«و اما علت وقوع غیبت: خدای تعالی می فرماید یا ایها الذین آمنوا لا تسئلوا عن اشیاء ان تبد لکم تسوءکم (مائده ۱۰۲) بر گردن همه ی پدرانم بیعتی از سرکشان زمانه بوده اما من وقتی خروج نمایم بیعت هیچ سرکشی بر گردنم نیست … از اموری که سودی برایتان ندارد پرسش نکنید و خود را در آموختن آنچه از شما نخواسته اند به زحمت نیافکنید و برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید که همان فرج شماست.»(کمال الدین ج۲ باب ۴۵ ح۳)
امام صادق(ع) در روایتی فرمودند :
«هرآنچه را که خداوند علم آنرا از بندگانش پوشانده، مسئولیت آنرا از ایشان برداشته است. » (توحید صدوق، باب التعریف و البیان، ح۹)
بنابراین علت غیبت امام را نمی توان صراحتا به ظلم مردم در مورد حضرت زهرا (س) و خاندان رسالت (ع) و یا هر مسئله دیگری نسبت داد . تا آنکه حضرت قائم (ع) ظهور و همه اسرار آن را فاش نمایند .
و اما اینکه خداوند با خشم حضرت زهرا(س) غضب نموده و به رضای او خشنود می گردد، خود دارای نکته ای ایست.
معصومین(ع) از جمله حضرت زهرا(س) -این بندگان منتخب و برگزیده ی خداوند- در مسیر بندگی و عبودیت خداوند به امر هدایت و راهنمایی خلق در راستای بسط کلمه ی توحید در زمین می پرداخته اند.
پیامبر(ص) ضمن حدیثی خطاب به علی(ع) می فرمایند:
«اگر خداوند یک نفر را به وسیله ات هدایت کند، برای تو بهتر است از آنچه خورشید برآن می تابد. »(بحار ج۳۲ ص۴۴۸ ح۳۹۴)
لذا آن بزرگواران همواره می کوشیدند تا مردم را متذکر به بندگی خداوند نموده و از معاصی و گناهان باز دارد. در مسیر اجرای فرمان خداوند هیچ نوع خواسته و منفعت شخصی نداشته و از مطامع و هوای نفس خویش پیروی نمی کنند. خرسندی و ناخرسندی ایشان نیز در جهت تحقق همین رسالت الهی بروز و ظهور پیدا می کند. لذا قرآن کریم در رابطه با آنان می فرماید:
«و ما تشاؤن الاّ ان یشاء الله»
آنها چیزی را نمی خواهند، مگر آنکه خداوند آنرا خواسته باشد. (دهر ۳۰)
تفسیر جامع ذیل این آیه روایتی از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمودند:
«خداوند دل های ائمه را محل اراده خود قرار داده است . هرگاه خدا چیزی را بخواهد آنها نیز همان را خواسته اند.»
و نیز امام زمان(عج) می فرمایند:
«قلب های ما ظرف مشیّت خداوند است، پس هرگاه او بخواهد ما نیز می خواهیم.»(نور الثقلین ج۵ ص۴۸۹)
بنابر آنچه از این آیه کریمه و احادیث مربوطه آن در می یابیم غضب و خشنودی معصومین (ع) از روی میل و خواهش دنیوی نمی باشد بلکه به عکس آنچه این خاندان را به خشم و غضب وا می دارد همان عصیان پروردگار و سرباز زدن از امر اوست. پس هر کس طالب قرب و رضایت خداوند است ، باید این خاندان را از خود خشنود سازد.
و اکنون سوال این است که آیا فاطمه ای که چیزی را نمی خواهد ، مگر آنکه خداوند از پیش آن را خواسته باشد و راضی نمی شود مگر از آنچه رضایت خداوند در آن باشد ، خواهان غیبت فرزندش مهدی (ع) می شود آن هم به خاطر خشمگین شدن از مردم و به قصد تنبیه کردن و انتقام گرفتن از غاصبان و غافلان و خود داری کنندگان از یاری؟
آیا این پنداره به نوعی جنبه شخصی دادن به خشم و خشنودی فاطمه (ع) نیست؟
نکته دیگری که از اهمیت زایدالوصفی برخوردار بوده و باید به آن توجه و دقت خاصی مبذول داشت، این است که امر ظهور امام زمان (ع) مسئله ای نیست که صرفا به مسلمانان و یا نهایتا به انسان ها مربوط باشد بلکه ظهور امری بس عظیم است که به کل جهان هستی ارتباط پیدا کرده و تمامی جهان آفرینش از آن بهره مند و شادمان می گردند و منتظر آنند و نیز هدف از ظهور حضرت ولیعصر(عج) چیزی جز تحقق کلمه توحید و برافراشتن پرچم عبودیت در سراسر گیتی نمی باشد.
حال آیا بانویی چون حضرت زهرا (س) دختر گرامی پیامبر (ص) از موقعیت خود سوء استفاده کرده به هر دلیل و علتی امری به این عظمت را معطل و معلق نگاه داشته و به این وسیله از دشمنان خود و بخصوص از مردمی که به صفت غفلت و جهالت متصف هستند انتقام می گیرد؟
دیدیم که حضرت زهرا(س) کسی نبودند که خشم و ناخرسندی خویش را در جهت به تاخیر انداختن امری عظیم چون فرج فرزند گرامیشان حضرت مهدی(عج) به کار گیرند بلکه به عکس ایشان نیز با تمام وجود آرزومند تحقق فرج و گسترش توحید در سراسر جهان می باشند. بنابر این امر فرج تنها به اراده ی خداوند بستگی دارد کما اینکه حضرت مهدی(عج) خود در یکی از توقیعات به این مسأله اینگونه تصریح می فرمایند:
«و اما ظهور الفرج فانّه الی الله تعالی ذکره…» و اما ظهور فرج، آن با خدای تعالی است.(کمال الدین ج۲ ص۲۳۷)
بنابراین نتیجه می گیریم که حضرت زهرا(س) نمی توانند کلید دار ظهور باشند.
و اما باب این بحث که رضا و خشنودی حضرت فاطمه(س) قطعا رضا و خشنودی خداوند را به دنبال دارد و غضب آن بزرگوار خشم خداوند را، همچنان گشوده است. و امروز از تکالیف اکید مسلمانان است که به فرمان صریح پیامبر اکرم(ص) به رضای فاطمه(س) نزدیک و از سخط او پرهیز نمایند.
اکنون باید ببینیم چگونه می توان به چنین رضایتی دست یافته و از چنان غضبی در امان ماند؟!
فراموش نمی کنیم کلام مولایمان حضرت مهدی(ع) را که:
«همانا دختر پیامبر(ص) برای ما اسوه ای نیکوست.»
و از یاد نخواهیم برد حماسه ای را که این اسوه ی برگزیده در مقام حمایت از امام زمان خویش -حضرت علی بن ابی طالب امیرالمومنین (ع)- آفرید و به ما آموخت که چگونه با دست و زبان و مال و جان خویش، امام زمان خود را یاری داده و از حق او دفاع نمایئم.
و همچنین با اعلان اینکه پس از هر نماز غاصبان ولایت و دشمنان امام زمانش را لعن می نماید و نیز با وصیت به تدفین شبانه و ممنوع نمودن حضور غاصبان در مراسم تشییع خود، تبرّای خویش را از دشمنان خدا و امام زمانش به اثبات رسانید و از پنهان ماندن قبر خویش سندی ساخت بر رسوایی این نابکاران و تکلیف آیندگان را در مورد پرهیز نمودن از غضب خویش روشن نمود و رسم و آیین تمسک حقیقی را به ما آموخت.
اصلا استدلالتان درست نیست ببنم اگه بابای خودت گرفتار شده باشه ، به هر دری نمی زنی که مشکلشو حل کنی بعد اون موقع نباید برای امام زمانم که 1178 سال است که تنها و طرد شده به هر دری بزنم واقعا که