پیامک روز جمعه و دعای ندبه
گفتم که روي خوبت از ما چرا نهان است ؟
گفتا تو خود حجابي ور نه رخم عيان است
گفتم که از که پرسم جانا نشان رويت ؟
گفتا نشان چه پرسي آن کوي بي نشان است . . .
********************************************
مـژدهي آمـدنت قيمـت جـان ميارزد
تاري از موي تو آقـا به جهـان ميارزد . . .
********************************************
اي حريم کعبه محرم بر طواف کوي تو
من به گرد کعبه مي گردم به ياد روي تو
گرچه بر محرم بود بوئيدن گلها حرام
زنده ام من اي گل زهرا ز فيض بوي تو . . .
********************************************
اين آخرين ستاره بخت است در زمين
آقاى سبزپوش بهارى بيا ببين
مرهم نمانده است و مداوا نميشود
احساسهاى زخمى و دلهاى آهنين . . .
********************************************
کدام گوشه ي دنيا نهفته روي چو ماهت
اله من ز که پرسم نشان يوسف چاهت
چقدر ناز غزل را کشيده ام که سرايد
تمام سوز دلم را ز دوردست نگاهت . . .
********************************************
در وفاي عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
شب نشين کوي سربازان و رندانم چو شمع . . .
********************************************
جمعه يعني . . .
جمعه يعنى يک غزل دلواپسى
جمعه يعنى گريه هاى بى کسى
جمعه يعنى روح سبز انتظار
جمعه يعنى لحظه هاى بى قرار
بى قرار بى قراريهاى آب
جمعه يعنى انتظار آفتاب
جمعه يعنى ندبه اى در هجر دوست
جمعه خود ندبه گر ديدار اوست
جمعه يعنى لاله ها دلخون شوند
از غم او بيدها مجنون شوند
جمعه يعنى يک کوير بى قرار
از عطش سرخ و دلش در انتظار
انتظار قطره اى باران عشق
تا فرو شويد غم هجران عشق
جمعه يعنى بغض بى رنگ غزل
هق هق بارانى چنگ غزل
زخمه اى از جنس غم بر تار دل
تا فرو شويد غم هجران دل
جمعه يعنى روح سبز انتظار
جمعه يعنى لحظه هاى بى قرار
بى قرار بى قراريهاى آب
جمعه يعنى انتظار آفتاب
لحظه لحظه بوى ظهور مى آيد
عطر ناب گل حضور مى آيد
سبز مردى از قبيله عشق
ساده و سبز و صبور مى آيد
********************************************
شنيدم که تو يک روز جمعه بر ميگردي
کدام جمعه ؟ نميشد اشاره ميکردي . . . ؟
********************************************
کاش از دلبر نشاني داشتيم
بر سر کويش مکاني داشتيم
از براي مهدي صاحب الزمان
کاش در دل جمکراني داشتيم
تعجيل در فرج آقا صلوات
********************************************
اينجا کسي براي تو جا وا نمي کند
اين خاک احترام به دريا نمي کند
نامت براي دفع بلا روي طاقچه است
ورنه کسي نگاه به آقا نمي کند . . .
به اميد بخشش آقا امام زمان و ظهورش
********************************************
چشمى که داشت تازگى از شبنم نگاه
در انتظار با گذر لحظه شد عجين
پر شد تمام ظرف زمان بى حضور تو
پس کى ظهور مىکنى اى منجى زمين . . .
********************************************
يکي از جمعه ها جان خواهد آمد
به درد عشق، درمان خواهد آمد
غبار از خانه هاي دل بگيريد
که بر اين خانه مهمان خواهد آمد . . .
********************************************
قطعه ي گمشده اي از پر پرواز کم است
يازده بار شمرديم و يکي باز کم است . . .
********************************************
آقا بيا تا زندگي معنا بگيرد
شايد دعاي مادرت زهرا بگيرد
آقا بيا تا با ظهور چشم هايت
اين چشم هاي ما کمي تقوا بگيرد . . .
********************************************
و در آخر اين شعر زيبا تقديم به همه منتظران
همه هست آرزويم که ببينم از تو رويي
چه زيان ترا که من هم برسم به آرزويي
به کسي جمال خود را ننموده اي وبينم
همه جا به هر زباني بود از تو گفتگويي
همه خوشدل اينکه مطرب بزند به تار چنگي
من از آن خوشم که چنگي بزنم به تار مويي
چه شود که راه يابد سوي آب تشنه کامي
چه شود که کام جويد زلب تو کام جويي
شود اينکه از ترحم دمي اي سحاب رحمت
من خشک لب هم آخر زتو تر کنم گلويي
بشکست اگر دل من به فداي چشم مستت
سر خم مي سلامت شکند اگر سبويي
همه موسم تفرج به چمن روند وصحرا
تو قدم به چشم من نه بنشين کنار جويي
السلام عليک يا حجتبنالحسن المهدي «عجل الله تعالي فرجه الشريف»
********************************************
اي طبيبا بسر بستر بيمار بيا بهر دلداري دلسوخته زار بيا
تو که دل را به نگاهي بربودي زکفم بپرستاري بيمار دل افکار بيا . . .
به اميد ظهورش . . .
********************************************
غير از تو مرا دلبر و دلدار نباشد
دل نيست هر آندل که ترا يار نباشد
شادم که غم هجر توگرديده نصيبم
بهتر ز غم هجر تو غمخوار نباشد . . .
********************************************
اي پيک راستان خبر يار ما بگو
احوال گل به بلبل دستان سرا بگو
ما محرمان خلوت انسيم غم مخور
با يار آشنا سخن آشنا بگو . . .
********************************************
اي سايه سار ظهر گرم بي ترحم!
جز سايه دستان تو، جايي نداريم
تو آبروي خاکي و حيثيت آب
دريا تويي؛ ما جز تو دريايي نداريم . . .
خدايا مردم از هجران مهدي
نديدم چهره تابان مهدي
چنانم کن که بنمايي حسابم
مرا در زمره ياران مهدي . . .
********************************************
بود محرابم ابروي تو اي دوست
نمازم جانب کوي تو اي دوست
اگر حبل المتين فرموده قرآن
نباشد غير گيسوي تو اي دوست . . .
********************************************
اي آفتاب هستي اي شور عشق ومستي
بازآ بخوان کلامي زان معجز الهي
اي ديده ها به راهت اي قائم هدايت
تا کي کنم حکايت شرح غم جدائي
********************************************
کي شود بينم رخ ماه دل آراي ترا تا کشم بر ديدگان خاک کف پاي تر
سر به بالين با اميد ديدن رويت نهم تا مگر در خواب بينم روي زيبا ترا . . .
********************************************
اي پري رو زچه رو روي نشانم ندهي
مويي از طره گيسوي نشانم ندهي
دلم از هجر رخت سوخت خدا را زچه رو
جلوه اي زان رخ دلجوي نشانم ندهي . . .
********************************************
خال زيباي جمال دلربايت را بنازم
بوي عطر جانفزاي خاک پايت را بنازم
گرچه سرو ناز نازد بر قدو بالاي نازش
سرو نازم ناز کم کن نازهايت را بنازم . . .
********************************************
خواهي که در پناه کرامات سرمدي
ايمن شوي زفتنه و ايمن زهر بدي
لبريز کن زعطر گلِ نور سينه را
با ذکر سبز يک صلوات محمدي . . .
********************************************
منبع
www.maadweb.com