چه آثار وفوايدى بر بحث از مهدويت در اين زمان مترتب است؟
برخى بر اين گمان اند که طرح وبررسى موضوع مهدويت در اين زمان امرى بى فايده است، زيرا اين موضوع مربوط به اينده بشريت است واينده واتفاقات ان امرى است مجمل ومبهم، امّا انچه وظيفه ماست اينکه به تکاليف خود در عصر وزمان خود عمل کنيم؛ زيرا هر عصر وزمانى مقتضيات خود را مى طلبد…(8)
پاسخ: بحث از مهدويت در اين عصر وزمان اثار وفوايدى دارد که به برخى از انها اشاره مى کنيم:
1 – ارمان قيام وانقلاب مهدى عليه السلام يک فلسفه بزرگ اجتماعى، اسلامى است. اين ارمان بزرگ گذشته از اينکه الهام بخش ايده وراه گشاى به سوى اينده است، اينه بسيار مناسبى است براى شناخت ارمان هاى اسلامى.(9)
2 – نويد به برپايى حکومتى جهانى واسلامى ارکان وعناصر مختلفى دارد که برخى فلسفى وجهانى است وجزئى از جهان بينى اسلامى است، وبرخى فرهنگى وتربيتى است، برخى سياسى است وبرخى اقتصادى وبرخى اجتماعى است. وبرخى انسانى يا انسانى، طبيعى مى باشد.(10)
انسان مى تواند با الگوپذيرى از برنامه هاى جامع وفراگير حضرت در عصر ظهور به ارمان هاى واقعى اسلام نزديک شود.
3 – در طول تاريخ ودر سطح جهان، انقلاب هاى گوناگونى از قبيل فرهنگى، سياسى، اجتماعى و… صورت گرفته است، ولى اکثر اين انقلاب ها يا در شروع موفق نبوده ويا اينکه در مواجهه با مشکلات فراوان ومقابله با دشمنان خود نتوانسته است دوام بياورد… وتنها نگاه سبزى که شيعه به مهدويت دارد مى تواند با ايجاد روحيه اميد در جامعه، مردم را از نااميدى وياس برهاند. شيعه معتقد به امام زمانى زنده وحاضر وناظر بر اعمال خود است که او را در مواقع حساس کمک کار خواهد بود. اين اعتقاد از جهت روان شناسى اثار عميقى را در روحيه شيعيان خواهد گذاشت.
4 – از ان جهت که وقت تشکيل حکومت امام زمان عليه السلام مشخص نيست وهر لحظه مى تواند زمان ظهور باشد، لذا وظيفه داريم که نظرى به مباحث مهدويت وظهور کرده وخصوصيات عصر ظهور ووظايف خود در ان عصر را بدانيم.
5 – رسيدن به حکومت جهانى توحيدى در عصر ظهور، شرايطى دارد که برخى از انها به دست خود بشر حاصل مى گردد، از ان جمله رسيدن بشر به تکامل همه جانبه ورسيدن به مستواى عالى فکرى است. لذا بر ماست که ارمان هاى اصيل اسلامى در عصر ظهور را بدانيم تا بتوانيم هر چه بهتر در نزديک شدن ان سهيم بوده وزمينه ساز ظهور حضرت باشيم.
6 – بحث از مهدويت تنها بحث از امورى نيست که مربوط به اينده بشريّت باشد، بلکه بحث از امامت ومهدويت است، بحث از اينکه در هر زمانى بايد امام معصومى موجود باشد، خواه حاضر ومشهور وخواه غايب وپنهان تا حجت ها وبينات خداوند باطل نگردد.
ولذا در روايات اسلامى از رسول خدا صلى الله عليه واله مى خوانيم: (من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهليّة)؛(11) (هر کس بميرد وپيشواى زمان خود را نشناسد مرده است از نوع مردن زمان جاهليت).
بحث از مهدويت، بحث از غيبت وفلسفه ان واثار وبرکات وجود امام در اين عصر غيبت است.
ولذا بحث از مهدويت از وظايف وتکاليف شيعه در عصر غيبت است.
پی نوشت :
(8) المهدى المنتظر، دکتر عداب محمود محش، ص 214.
(9) قيام وانقلاب مهدى از ديدگاه فلسفه تاريخ، شهيد مطهرى رحمه الله، ص 57.
(10) همان.
(11) شرح مقاصد، ج 5، ص 239.
موعود شناسى وپاسخ به شبهات