چگونگی قبض روح مؤمنین
آنچه از قرآن و روایات استفاده می شود این است که قبض روح نیکوکاران و مؤمنین با بدکاران و کفار بسیار متفاوت است. یکی از دردناکترین عذابها برای گناهکار و بی ایمان جان دادن است.
مؤمن با سلام و صلوات و با استقبال شایان ملائکه روبرو می شود. به او خوشامد گفته می شود. جایگاهش را در بهشت به او می نمایانند. به او می گویند هیچ حزنی نسبت به گذشته و هیچ ترسی نسبت به آینده نداشته باش. مؤمن مورد انعام خاص خدای تعالی بوده و همراه پیامبران و صدیقین و شهداء و صالحین که بهترین رفقا هستند می باشد.
البته این مقام در مورد مؤمنین محض و نیکوکار است؛ در حالی که اگر آنچنان که باید و شاید خود را تزکیه نکرده و از اعمال شایسته تصفیه نشده باشند، هنگام قبض روح مشکلاتی دارد.
برعکس مؤمن، کافر و گناهکار با توهین و اهانت فرشتگان الهی و ضرب و شتم آنان روبرو بوده و از عذابهای دردناک ترسانده می شود. جایگاهش در جهنم به او نمایانده می شود.
اینک بعضی از آیات و روایات که بیانگر مطلب است نقل می شود:
قبض روح مؤمن
قرآن کریم می فرماید: کسانی که به خدا ایمان آورده و مطابق ایمان خود عمل می کنند و در این راه از هیچ استقامتی دریغ نمی کنند؛ در آخرین لحظات عمر ملائکه الهی را ملاقات می کنند و این فرشتگان بهترین مژده ها را به آنها می دهند:«تحقیقاً آنان که گفتند: پرودگار ما الله است، آنگاه در راه ایمان خود استقامت ورزیدند، ملائکه بر آنها وارد می شوند و به آنها می گویند: که بعد از این نه بر آینده بترسید و نه بر گذشته اندوه داشته باشید و مژده باد بر شما به همان بهشتی که به شما وعده داده شده بود.»1
در روایات نیز قبض روح مؤمن و کافر به طور روشن تصویر شده است. از جمله امام جواد علیه السلام از پدرانش نقل کرده است که به امیرالمؤمنین علیه السلام گفته شد که مرگ را برای ما توصیف کنید. فرمود: «به انسان بسیار آگاه مراجعه کرده اید، آن مرگ یکی از سه امر است که بر او وارد می شود: یا مژده دادن به نعمت جاودانه است و یا اطلاع دادن به عذاب جاودانه است، و یا اندوه و ترس برای شخص می باشد و امرش مبهم است؛ نمی داند کدامیک از فرقه ها (بهشتی یا جهنمی) است. اما دوست ما که مطیع فرمان ماست، پس همان است که به او مژده ابدی داده می شود و اما دشمن ما که مخالف ماست، کسی است که به عذاب ابدی مژده داده می شود و اما کسی که امرش مبهم است و نمی داند حالش چگونه است همان مؤمن است که بر خود زیاده روی (گناه) کرده است. نمی داند بازگشت وضعش به چیست. خبر به صورت مبهم و ترسناک به او می رسد. آنگاه خدای عزوجل او را با دشمنان ما مساوی قرار نمی دهد. بعد از این اندوهها و ترسها و وضعیت مبهم او سرانجام اهل نجات است. لیکن به سبب شفاعت ما، خداوند او را از آتش خارج می کند. بنابراین عمل صالح انجام دهید و اطاعت خدا را کنید و کار خود را به دیگران و شفاعت و … واگذار نکنید و عقاب خدای عزوجل را سبک نشمارید؛ زیرا شفاعت ما به بعضی گناهکاران نمی رسد مگر بعد از آنکه سیصد هزار سال در عذاب باقی می مانند.
این روایت بیانگر چند نکته است:
1. از لحاظ کیفیت قبض روح، انسانها به سه دسته تقسیم می شوند: مؤمنین محض، کفار محض و مؤمنین گناهکار.
2. مرگ برای دسته اول نعمت جاودانه و برای دسته دوم عذاب جاودانه و برای دسته سوم خوف و اندوه و دلهره است.
3. انسان در حال مرگ از حال خود مطلع می شود.
در حدیث دیگری از کیفیت قبض روح مؤمن با تعبیر کندن لباس کثیف و آلوده به شپش و کنار زدن غل و زنجیر سنگین یاد شده است.2
در حدیث دیگری از ابوبصیر نقل شده است که می گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: جانم به قربانت آیا مومن جان دادن را ناخوش می دارد؟
حضرت فرمود: نه به خدا قسم! گفتم چگونه؟ فرمود: «زمانی که لحظه مرگ انسان مومن فرا می رسد رسول خدا(ص) و اهل بیتش، یعنی امیرمومنان علی بن ابی طالب، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین و همه امامان بعد از ایشان-که درود و رحمت خداوند بر آنان باد- [بر بالین او] حاضر می شوند، «لیکن به نام فاطمه تصریح نکنید و با کنیه نام ببرید» همچنان که جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل حاضر می شوند. پس امیرمومنان علی بن ابی طالب(ع) عرض می کند: «ای رسول خدا، همانا این فرد از دوستان و ولایت مداران ما اهل بیت است؛ پس او را دوست بدارید.» آنگاه پیامبر(ص) می فرماید: «ای جبرئیل همانا او از دوستداران علی و خاندان اوست، پس او را دوست بدارید.» آنگاه جبرئیل به میکائیل و اسرافیل می گوید: شما هم همینطور. سپس جملگی آن سه فرشته مقرب به ملک الموت می گویند: همانا او دوستدار محمد (ص) و اهل بیت او و پیرو علی و اولاد علی است. پس به او ارفاق کن(و در گرفتن جانش مدارا کن.)
ملک الموت می گوید: قسم به آن که شما را برگزید و بزرگ داشت و محمد(ص) را به پیامبری انتخاب کرد و او را به رسالت رساند و مخصوص گردانید، من با گذشت تر از هر پدر باگذشتی و مهربانتر از هر برادر مهربانی به او خواهم بود! سپس ملک الموت به سوی محتضر می رود و می گوید: ای بنده خدا! آیا رقبه تو را آزاد کنم و از بردگی برهانم و گرو امانت تو را باز پس گیرم؟ محتضر می گوید: بله. پس ملک الموت می پرسد: برای چه؟ می گوید: به خاطر محبتی که به محمد(ص) و آل او دارم و به خاطر ولایت علی بن ابی طالب(ع) و اولادش.
پس عزرائیل می گوید: اکنون از آنچه هراس داشتی خداوند تو را ایمنی بخشید، و به آنچه امید داشتی خداوند آن را به تو عطا کرد. چشمانت را باز کن و آنچه در مقابلت می باشد ببین.
امام صادق (ع) فرمود: پس چشمان خود را باز می کند و پیامبر و اهل بیتش را یک به یک مشاهده می کند. پس خطاب می رسد: این، همان پاداشی است که خدا برای تو قرار داده، و این بهشتیان نیز دوستان تو هستند. آیا دوست داری به آنها ملحق شوی یا اینکه دوباره می خواهی به دنیا بازگردی؟»
سپس امام صادق (ع) فرمودند: «برگشتن چشم محتضر و بالا رفتن ابرویش نشان از این گفته و خواسته او دارد که نیازی به دنیا و برگشتن به سوی آن ندارم. در این هنگام منادی از درون عرش ندا می کند: «ای نفس مطمئنه به محمد(ص) و وصی او و ائمه بعد از او، به سوی پروردگارت بازگرد، راضی از ولایت و خشنود از اجر و ثواب! پس در میان بندگان داخل شو و با محمد و اهل بیتش وارد بهشت من شو؛ بهشتی که غصه و گزندی در آن نباشد.»3
پی نوشت:
1. فصلت:30
2. معانی الاخبار ص 274 ح 4
3. بحار ج6، ص 163، ح31 از باب سکرات الموت و شدائده
منبع:
کتاب پاسخ به پرسشها و شبهات: مجموعه پرسشها و پاسخها از محضر استاد رضا محمدی در رادیو معارف، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، قم: زمزمه هدایت، 1385
بدون دیدگاه