کرامات امام حسين علیه السلام
- بهدست: Admin
- دستهبندی: مكتب اهل البيت (ع)
- برچسبها: امام حسين, تولد, دوران کودکي, سربريده, کرامات, مرگ
کراماتامام حسين علیه السلام
کراماتي درباره تولد و دوران کودکي امام حسين علیه السلام(1)
امام حسين علیه السلام سه ماه زودتر از موعد به دنيا آمد و از اين تولد زودرس جان سالم به در برد. وضعيتي غيرعادي که تنها براي حضرت عیسی اتفاق افتاد و گفته شده که براي حضرت یحیی پسر حضرت زکریا نيز رخ داده است.(2)
حضرت محمد صلی الله علیه و آله 40 روز در حالي که انگشت سبابه، زبان و يا آب دهان خود را در دهانش مي گذاشت، مراقب او بود.(3) تعداد فرشتگاني که از آسمان فرود آمدند تا در خوشحالي حضرت محمد صلی الله علیه و آله به خاطر اين تولد شريک شوند، حدود يک هزار بود.(4) در همان زمان جبرئيل تبريک و تسليت خداوند را به او ابلاغ کرد.(5) او به حضرت محمد صلی الله علیه و آله مشتي از خاک کربلا داد.(6) او امام حسين علیه السلام را هنگامي که مادرش در خواب بود در بغل گرفت و تکان داد.(7)
فرشته اي از تولد امام حسين علیه السلام سود برد: خداوند فرشتهاي را براي مجازات به جزيرهاي تبعيد کرده بود، او بالهايش شکسته بود، هنگامي که گروهي از فرشتگان را در حال عبور ديد که براي تبريک به حضرت محمد صلی الله علیه و آله مي رفتند، از آن ها خواهش کرد که او را با خود ببرند، او بالهاي شکسته خود را با ماليدن به کودک تازه متولد شده به سادگي بهبود بخشيد و با شفاعت حضرت محمد صلی الله علیه و آله عفو شد و بار ديگر به جايگاه خود در بهشت بازگشت و از آن به بعد مولي امام حسين علیه السلام نام گرفت.(8)
او همان کسي است که زائران قبر امام حسين علیه السلام در کربلا را ثبت مي کند.(9) حضرت محمد صلی الله علیه و آله، پسر خود ابراهيم و نوهاش امام حسين علیه السلام را بر زانوانش مي نهاد و به واسطه جبرئيل مطلع شده بود که خداوند هر دوي آن ها را زنده نخواهد داشت و او تنها مي تواند زندگي يکي از آن دو را با مرگ ديگري نجات دهد، او در حالي که اشک مي ريخت ابراهيم را رها کرد تا امام علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها نگريند.
کراماتي درباره مرگ او
وقتي امام حسين علیه السلام در صحنه کارزار فرو افتاد.(10) روز تاريک شد و ستارگان قابل رويت شدند و غيره، آسمان سرخ شد(11) آسمان خون باريد به گونهاي که آثارش بر سرها و جامگان مردم حتي مردم خراسان باقي ماند،(12) در زير سنگ ها در شام و ديگر جاها خون پديدار شد.(13) از ديوارها خون بيرون آمد(14) در شب مرگ امام حسين علیه السلام ام سلمه يا ابن عباس در رويايي حضرت محمد صلی الله علیه و آله را با سر و روئي خاک آلود مي بيند که خون خود را در ظرفي مي ريزد (15) خاک کربلايي که جبرئيل يا فرشته اي ديگر به حضرت محمد صلی الله علیه و آله داده بود و ام سلمه آن را نگه داشته بود در شب بعد از مرگ امام حسين علیه السلام به خون تبديل شد.
ام سلمه که دريافته بود آن حادثه غمبار به اتمام رسيده، گريه کرد؛ او اولين کسي در مدينه بود که گريست. (همه اين اخبار که حضرت محمد صلی الله علیه و آله را در حال جمع آوري خون شهداي کربلا و يا دريافت مشتي از خاک کربلا نشان مي دهد و مانند آن به شکل حديث هايي با اسنادهاي متفاوت و گونه هاي متعدد، خاصتاً در مسندها(فقهي و غيرفقهي يا معتبر و غير معتبر) آمدهاند؛ براي مجموعه اي از آن ها که بر اساس موضوع مرتب شده باشند.(16)
اجنّه گريه کرده و اشعاري قرائت کردند؛ همسران اجنه مرثيههاي خاکسپاري بر زبان آوردند؛ ام سلمه و زنان ديگر صداي آن ها را شنيدند. فرشتگان هنگامي که سر امام حسين علیه السلام به دمشق برده شد گريستند.(17)
حتي حيوانات وحشي و ماهيان نيز گريستند.(18) امام علي علیه السلام مي دانست که پسرش در کربلا کشته خواهد شد و وقتي از اين مکان گذرکرد، ايستاد و گريست و به نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله شهادت داد او نام کربلا را تفسير کرد: کرب و بلا (محنت و آزمايش).(19)
شهيدان کربلا بدون حسابرسي اعمالشان وارد بهشت خواهند شد.(20) شخصي نامعلوم که همه صداي او را مي شنيدند ولي هيچ کس او را نديد، در طول شب قبل از جنگ آيات و عيد را مي خواند.
کرامات سربريده(21)
هنگامي که سر منتقل مي شد، قلم مرموزي از جنس پر آيات و عيد را بر ديواري مي نوشت. همين آيات در کليسايي در رم که 300 سال قبل از رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله ساخته شده، نوشته شده بود. سر، عطري از خود منتشر مي کرد و راهبي که تحت تأثير نور حيرت انگيز ساطع شده از آن قرار گرفته بود مبلغي پول داد تا آن را در حجره خويش نگه دارد. شب هنگام سخن گفت و روز بعد راهب مسلمان شد و دراهمي که او داده بود به سنگ تبديل شد؛ ماري به يکي از سوراخ هاي بيني سر بريده خزيد و از ديگري بيرون آمد.(22) سر آيات قرآن را قرائت کرد.(23) خولي که آن را در شب ورودش به کوفه به خانهاش برده و زير سبويي نهاده بود، ستوني از نور از آسمان فرود آمده و پرندهاي سفيد به دور سبو مي چرخيد. مجازات کساني که به امام حسين علیه السلام توهين کرده و او را مجروح ساختند. همه کساني که به امام حسين علیه السلام ظلم کردند با مصيبتي فوري يا نهايي روبرو شدند:(24)
اين موارد ذکر شده است. قتل، کوري، بيماري هاي مختلف (براي مثال جذام، تشنگي دائم، دست هاي خشک هم چون چوب در تابستان و مرطوب و نمناک در زمستان) نيز مرگ در اثر سوختگي؛ نيش عقرب، ضعف و ناتواني، فقر، رانده شدن از خانه توسط همسر کساني که اموال متعلق به امام حسين علیه السلام را دزديدند نيز مجازات شدند: کسي که عمامه امام حسين علیه السلام را به سر خود نهاد به جنون مبتلا گشت و کسي که عبايش را پوشيد به فقر دچار شد و کسي که عطر او، گياهان رنگ زا و لباس هايش را استفاده کرد به جذام و يا ريزش مو مبتلا شد. اقلام دزديده شده، دست خوش تغييراتي شدند که يا آن ها را غير قابل استفاده ساخت و يا ارزش خود را از دست دادند:(25)
گوشت شتران تلخ شد يا آتش گرفت، گياهان رنگ زا و عطريات به خون بدل شدند و طلا در دست زرگران به مس يا آتش تبديل شد، زعفران آتش گرفت. صفات فراطبيعي امام حسين علیه السلام که کراماتي پديد آورد.(26)
پيشاني او قدري سفيد بود که مردم مي توانستند در تاريکي راه خود را به سوي او پيدا کنند. او قادر به معالجه بيماري بود.(27) او با دميدن بر علامتي سفيد در ميان دو چشم زني مؤمن باعث محو آن شد،(28) او تب فردي بيمار را معالجه کرد. او دست مردي را که به خاطر لمس دست زني به هنگام طواف کعبه به وي چسبيده بود جدا کرد، فقها قبلاً تصميم به قطع دست گرفته بودند.
قواي خارق العاده امام حسين علیه همچنين او را قادر ساخت.(29) تا فرزندي شيرخواره را به حرف درآورد و نام پدر واقعي اش را آشکار کند، به هر کسي که از او خواست امکان حضور در وقايع گذشته در مکان هاي بسيار دور را بدهد (امام علي علیه السلام و حضرت محمد صلی الله علیه و آله در مسجد قبا)،(30) و براي پسرش انگور و مو در غير فصل آن فراهم کند و نخلي بي ثمر را ميوه دار کند و تشنگي همه پيروانش را با گذاشتن انگشت سبابهاش در دهان ايشان فرو بنشاند و براي آن ها در روز جنگ غذاهاي آسماني فراهم کند.(31)
و آب را در کربلا با پرتاب تيري نزديک خيمه همسرانش جاري سازد.(32) او به سوي آسمان علامتي داد و گروهي از فرشتگان فرود آمدند تا براي او بجنگند، اما او فدا کردن خود را برگزيد. او مي توانست آينده را ببيند و رازها را بداند. کلاً اين حضرت محمد صلی الله علیه و آله است که به نزديکان او و يا به خود امام حسين علیه السلام در رؤيا از مرگي که در انتظار اوست خبر مي دهد.
او به پنج تن(33) مي گويد که امام حسين علیه السلام همانند برادرش ظالمانه کشته خواهد شد و اخلاف آن ها از حسابرسي اعمال در روز قيامت بخشوده خواهند شد، اما اين يک حيوان وحشي است که احساسات کوفيان را نسبت به او بر ملا مي کند.(12) او از قبل مي دانست که عمر بن سعد فرمانده سپاه دشمن است (و مرگ او را به فاصله کوتاهي بعد از مرگ خودش پيش بيني کرده بود)(34) و مي دانست که سرش به نزد ابن زياد برده خواهد شد و حامل آن هيچ پاداشي دريافت نخواهد کرد؛(35) او از خروج گروهي از خدمتکارانش در روز روشن مانع شد و چون نافرماني کردند و کشته شدند،او نام قاتلان را به اطلاع حاکم رساند.
پی نوشت
(×). اختصارات ذکر شده در این متن: بل= بلاذری؛ ط.= طبری، ج 2؛ ارط= ابن رستم طبری؛ مفـ.= مفید؛ اش.= ابن شهر آشوب، ج 3؛ اکث= ابن کثیر، ج 8؛ محسن.ا.= محسن امین.
(1). (ارط، ص 71،اش، صص 209، 231، 237).
(2). (اش، صص 209، 239).
(3). (ارط، ص 79؛ اش، ص 228 و بعد؛ خبر مشابه: ارط، ص 73؛ اش، ص 213).
(4). (ارط، ص 72؛ اش، ص 209، محسن ا.، ص 163).
(5). (محسن ا.،ص 163).
(6). (اش، ص 229).
(7). (ارط، ص 49، اش، ص 228 و بعد و غیره).
(8). (ارط، ص 79).
(9). (اش، ص 234 و بعد).
(10). (بل، ص 661 ر؛ هو، ص 251؛ اش، ص 212 و بعد، محسن.ا. صص 302 و بعد، 305 و بعد).
(11). (بل، ص 660 پ؛ محسن ا.، ص 303 و بعد).
(12). (بل، ص 667 پ؛ اش، صص 212، 218، 238؛ محسن ا. ص 304 و بعد).
(13). (خبرهای مشابه، اش، ص 213 و جز آن)، (محسن ا.، ص 304).
(14). (اش، صص 213، 236؛ اکث، ص 200 و بعد؛ محسن ا. ص 163).
(15). (ارط، ص 73؛ مف، ص 250 و بعد، اش، ص 213؛ اکث، صص 199، 200 و بعد).
(16). (نک. المتقی المتهدی، در کتابشناسی ذکر شده)، (اش، ص 219؛ اکث، صص 200، 201، محسن ا. ص 306 و بعد).
(17). (اش، ص 238).
(18). (محسن ا. ص 164 و بعد).
(19). (اکث، ص 199).
(20). (ط، ص 385).
(21). (اش، ص 217 و بعد).
(22). (ارط، ص 77 و بعد و جز آن).
(23). (ط، ص 369؛ اش، ص 217 و بعد).
(24). (اش، صص 6-214؛ محسن ا. صص 51-348).
(25). (اش، صص 215، 218).
(26). (اش، ص 230).
(27). (ارط، ص 77).
(28). (اش، ص 210).
(29). (اش، ص 210 و بعد).
(30). (ارط، صص 75، 77، 78).
(31). (اش، ص 209).
(32). (اش، ص 74 و قس. ص72).
(33). (اش، ص 240).
(34). (مف. ص 251؛ اش، ص 213).
(35). (نک. مف. ص 251).
بدون دیدگاه