آگاهی حضرت به حیله معاویه
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
روزی معاویه به کسانی که نزد او بودند گفت: چگونه میشود فهمید که مرگ من زودتر است یا مرگ (حضرت) علی، حاضرین گفتند: راهی نیست، معاویه گفت: من این مطلب را از علی بدست میآورم زیرا او سخن باطلی نمیگوید!
سپس سه نفر از افراد مورد اعتماد را خواسته به آنها گفت: هر سه با هم به طرف کوفه حرکت کنید، ولی با هم داخل نشوید، هر کدام به تنهائی ولی به ترتیب وارد شوید و خبر مرگ مرا منتشر کنید، مواظب باشید سخن شما در مورد چگونگی مرگ و سبب آن و روز مرگ و وقت آن، و مکان قبر و آنکه بر من نماز گذارده و دیگر امور هماهنگ باشد و به هیچ وجه اختلاف نداشته باشید، اول یکی داخل شود و خبر فوت مرا بدهد، سپس د دومی و بعدا سومی، آنگاه ببینید علی چه میگوید؟!
این سه نفر برای انجام این مأموریت به کوفه آمدند، اولی داخل شهر شد، با حالتی غمگین و افسرده، مردم پرسیدند: از کجا میآئی؟ گفت: از شام، گفتند: چه خبر؟ گفت: معاویه مرده است. مردم با شنیدن این خبر (خوشحال شدند) نزد حضرت امیر علیهالسلام آمده گفتند: مردی از شام آمده و میگوید معاویه مرده است، حضرت اعتنا نکرد.
فردای آن روز مرد دیگری با همان حالت آمد، مردم از او پرسیدند چه خبر؟ گفت: معاویه مرد و همانند رفیق خود واقعه را تعریف کرد، اینبار نیز مردم نزد حضرت آمدند و گفتند: اینک سوار دیگری آمده و خبر مرگ معاویه را آورده است و تمام واقعه را مانند اولی نقل میکند، حضرت باز جوابی نداد.
روز سوم سوار دیگری آمد و خبر مرگ معاویه را داد وقتی مردم از او راجع به چگونگی مرگ او و جزئیات امر سئوال کردند همانند آن دو نفر توضیح داد.
مردم باز به نزد حضرت آمدند و گفتند: یا امیرالمؤمنین این خبری که اینها میدهند صحیح است زیرا این سومین سوار است که همانند دو سوار قبلی خبر میدهد، (باز حضرت اعتنا نکرد) و چون با حضرت زیاد گفتگو کردند فرمود: (نه) معاویه هرگز نمیمیرد تا اینکه محاسن من به خون سرم رنگین شود و این خبرها حیلهای است که پسر خورنده جگرها با آن بازی میکند. این جملات حضرت به معاویه رسید ” 5 ” (و فهمید که حضرت زودتر از او از دنیا خواهد رفت).