کوتاه و شنیدنی (5) / توسل به حضرت ایلیا ( نبرد جالوت )
جالوت بت پرست در وسط ميدان ايستاده بود و مبارز مى طلبيد; اما كسى جرات نداشت پا پيش گذارد. حضرت داود، عليه السلام، نزد طالوت، پادشاه خداپرست رفت و اجازه نبرد خواست. طالوت گفت: «اما تو كه جوانى بيش نيستى! جالوت حريفى نيرومند و صاحب قدرت است.»
حضرت داود، عليه السلام، گفت: اما نيروى من نيروى ايمان است.
و به اين ترتيب، پا به ميدان گذاشت و تنها با يك فلاخن، جالوت را هلاك كرد.
حضرت داود، عليه السلام، اگر چه بسيار جوان بود، همچون شيرى نيرومند بر جالوت پيروز شد; اما خود او در كتاب مقدسش به نام زبور، درباره شيرمرد ديگرى سخن مىگويد كه همانا على، عليه السلام، است. او مى گويد: «اطاعت آن بزرگوارى كه ايلى نام دارد، واجب است و فرمانبردارى از او همه كارهاى دين و دنيا را اصلاح مى كند. آن شخصيت والامقام را حدار (حيدر) نيز مىگويند. او دستگير بى كسان و شير شيران باشد. قدرتش بسيار و تولدش در كعابا (كعبه) خواهد بود. بر همه واجب است كه دامن آن بزرگوار را بگيرند و همانند غلام حلقه به گوش اطاعت كنند.
در كتب مقدس و از جمله انجيل بارها از حضرت «ايليا» ياد شده است. گاهى او را «آليا» يا «ايلى» گفته اند. اين اسم در كتابهايى آمده است كه قدمتى بسيار پيشتر از اسلام دارند; يعنى قبل از تكامل زبان عربى و به وجود آمدن حرفى مثل «ع». با اين توضيح، اگر اول: آليا، ايليا و ايلى به جاى الف حرف ع بگذاريم مىشود: عاليا، عيليا و عيلى. حالا ديگر حضرت ايليا را مىشناسيد. او آشناى دلهاى ماست. حضرت على، عليه السلام، جانشين پيامبر و پدر يازده معصوم است. او كسى است كه ديوار كعبه به خاطر تولدش شكافته شد. كسى كه در سياهى شب با كوله بارى بر دوش به دستگيرى و كمك فقرا مىرفت. او كسى است كه شير خدا و حيدر كرار بود و به نيروى الهى در خيبر را از جا كند.
پى نوشتها:
براى نوشتن اين مطلب، از كتاب «على و پيامبران»، نوشته برجسته حكيم سيالكوتى استفاده شده است. استاد گرامى جناب آقاى سيدمحمد مختارى آن را همراه با اضافاتى جامع به فارسى برگردانده است. تمام مضامين و موضوعات اين كتاب، با اسناد و مدارك مستند و معتبر و قيد تاريخ، عنوان كتاب و اسامى دانشمندان و موارد لازم ديگر همراه است.