لباس طلبگي و شبهات (1)
گاهى گفته مىشود «روحانى هنگامى كه با لباس در ميان مردم ظاهر مىشود از ابتدا يك امتياز منفى همراه خود آوردهاست و اين لباس مانند يك حجاب و مانع ارتباطى، قدرت نفوذ او را گرفته و تأثير كلام او را كم مىكند. از اين رو اگر لباسى همشكل با ديگران داشته باشد، مردم او را از خودشان مىدانند و او سريعتر مىتواند وظايف خود را انجام دهد.»
[و درست همين مساله، باعث ميشود که عده اي از طلاب پس از گذشت سالها تحصيل در حوزه، حتي اگر مدارج علمي قابل توجهي هم داشته باشند، ملبس نشوند. متاسفانه اين شبهه يکي از مهمترين علل لباس نپوشيدن طلاب جوان است]
اين گفته از دو جهت مخدوش است:
1. يكى اينكه كليّت ندارد و در موارد بسيارى داشتن لباس خود به خود موجب اعتماد مردم است و ارتباط را تسهيل مىكند و اين به بركت زحمت روحانيانى است كه در اين لباس به وظايف علمى و عملى خود نيك عمل كردهاند.
بايد بدانيم كه شخصيت ما در نظر ديگران در نگاه اول وابسته به ظواهر و شعائر است ولى در ادامه، به اخلاق و رفتار و ملكات ما بستگى دارد
2. ديگر اينكه به فرض چنين باشد، غرض از اين ارتباط، انتقال انبوهى از معارف و ملكات است كه از توان فردى يك نفر بسيار بيشتر است. اين مبلغ بالاخره بايد مخاطب خود را به سرچشمهاى كه خود از آن سيراب گشته متصل كند و بر سر سفرهاى كه خود از آن تغذيه شده بنشاند.
[اين لباس اصل و منشا سخنان و بيانات و همچنين اعمال يک طلبه را معرفي کرده و به آن اصالت ميدهد. درست به همين دليل، هر گونه لغزش نابخشودني، براي مردم غير قابل توجيه است و اين مساله را در نگاه آنها بسيار حائز اهميت ميکند. اين لباس، طلبه را با سلف روحاني خود که هر کدام پرچمدار تشيع بودند و براي اسلام زحمات زيادي را متحمل شدند، پيوند ميزند و اتقان حرکات و سخنان شخص را دو برابر ميکند]
پيامى را كه او مىخواهد انتقال دهد، بسيار كاملتر، اصيلتر، روانتر و زيباتر در منابع اسلامى و آثار انديشمندان آمدهاست. ظاهر داستان اينگونه است كه بدون لباس روحانيت در مواردى مقبوليت و موفقيت بيشتر است. اما اين موفقيت اندك در نهايت بايد به پيوند مخاطب و روحانيت بينجامد تا استمرار داشته باشد و به بار بنشيند. پس يكى ديگر از كاركردهاى لباس روحانيت اين است كه موفقيت يك روحانى در ارتباط با مردم، تبليغ غيرمستقيم اين نهاد و جلب اعتماد آنان به عالمان دين خواهد بود.
اگر مخاطب ما از اين لباس تصوير نامباركى در ذهن دارد و احساس چندش يا نفرت مىكند خود را از منبع سرشار معارف دين محروم ساخته و بهترين خدمت به او ايجاد محبت و جلب اعتماد او به نهاد روحانيت است. پس راه چاره اين نيست كه صحنه را ترك كنيم و لباس روحانيت را كنار بگذاريم.
اگر مخاطب ما از اين لباس تصوير نامباركى در ذهن دارد و احساس چندش يا نفرت مىكند خود را از منبع سرشار معارف دين محروم ساخته و بهترين خدمت به او ايجاد محبت و جلب اعتماد او به نهاد روحانيت است. پس راه چاره اين نيست كه صحنه را ترك كنيم و لباس روحانيت را كنار بگذاريم تا او اندكى جذب شود بلكه بايد با گفتار و عمل و با استقامت بنياد بدبينى و بىاعتمادى را در وجود او براندازيم و برداشتهاى غلط او را اصلاح كنيم. بايد بدانيم كه شخصيت ما در نظر ديگران در نگاه اول وابسته به ظواهر و شعائر است ولى در ادامه، به اخلاق و رفتار و ملكات ما بستگى دارد. گرچه اظهار نظر فورى ديگران نسبت به ما براساس تيپ ظاهرى و ذهنيتهاى نابجا و غيرمطمئن صورت مىگيرد ولى تحمل اين اظهار نظر بدوى، آنها را با لايههاى زيرين اين ظواهر آشنا مىسازد و در درازمدت موجب تغيير ذهنيت آنها مىشود.
[لذا افرادي که در لباس طلبگي، مراعات زي و اخلاق اسلامي و روحاني را ندارند، هر چند از نظر ظاهر و در ابتداي امر، گروهي را به خود جذب کنند ولي در ادامه، روز به روز نفرت مردم از آنها بيشتر و بيشتر شده و خود اين مساله، سبب بدبيني آنها به شخص و گروه خواهد شد.]
ما چه بخواهيم و چه نخواهيم به حكم وظيفة روحانيت، مردم را به مبارزه با شهوات و خواستههاى نفسانى دعوت مىكنيم و به بيان صريحتر هميشه مزاحم شهوترانى مردم هستيم. اين ويژگى علاوه بر مسئوليتى كه براى خود ما در مبارزة مستمر با هواى نفس ايجاد مىكند قطعاً در مواردى موجب نارضايتى مردم خواهد شد. بنابراين بعيد نيست كه فرار طلاب واجد شرايط از پوشيدن لباس روحانيت گاهى به جهت «اصالت قائل شدن براى رضايت مردم» باشد كه اين خود نوعى تبعيّت از هواى نفس است.
بنابراين بعيد نيست كه فرار طلاب واجد شرايط از پوشيدن لباس روحانيت گاهى به جهت «اصالت قائل شدن براى رضايت مردم» باشد كه اين خود نوعى تبعيّت از هواى نفس است.
منبع:
برگرفته از کتاب «لباس روحانيت چرا ها و بايدها» – محمد عالم زاده نوري
تهيه: محمد حسين امين – گروه حوزه علميه تبيان