Notice: Function _load_textdomain_just_in_time was called incorrectly. Translation loading for the wp-useronline domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/lk84vgdi/domains/hadiskadeh.ir/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114

Notice: Function _load_textdomain_just_in_time was called incorrectly. Translation loading for the all-in-one-wp-security-and-firewall domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/lk84vgdi/domains/hadiskadeh.ir/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114
تفسير كتاب خدا توسّط غيرمعصوم، آري يا نه؟! - حدیث کده : اثبات حقانیت مکتب اهل البیت علیه السلام

تفسير كتاب خدا توسّط غيرمعصوم، آري يا نه؟!

تفسير كتاب خدا توسّط غيرمعصوم، آري يا نه؟!

 

روايات قابل ملاحظه‌اي براي عدم دست‌رسي به تفسير كتاب خدا توسّط غيرمعصومين وجود دارد. يكي از آن‌ها كه اين مفهوم از آن مستفاد مي‌گردد، حديث شريف ثقلين است. آنجا كه پيامبر خدا فرمود: «اين دو [كتاب الله و عترتي اهل بيتي] هرگز از هم جدا نمي‌شوند …» اگر خواست و اراده‌ي الهي بر آنست كه اين دو هيچ‌گاه از هم جدا نشوند و در هيچ لحظه‌اي افتراقي بين آنها به وجود نيايد، پس آيا رجوع به كلام خدا بدون ثقل ديگر، و از سوي ديگر به كارگيري عقل بشري براي فهم آيات و مفاهيم مستتر در آن، با پذيرش مفهوم حديث ثقلين سازگار است؟!

شايد پيدا كردن جواب قانع كننده براي اين پرسش، آنقدر وقت و مطالعه و دقّت نياز داشته باشد، كه لزومي به بررسي ديگر روايات در اين باب مانند «ما ابعد العقول …» و يا «من فسر قرآن برأيه …» نباشد.

از سوي ديگر، نگاه به روايات ديگر و همچنين متن قرآن، كه سفارش به تدبّر و فهم آيات قرآني نموده‌اند، ما را در برابر پرسش‌هاي ديگري قرار مي‌دهد.

غرض از بيان اين مقدّمه، به هيچ وجه وارد شدن به مبحث تفسير كتاب خدا نيست. چرا كه بحث تفسير قرآن، بحثي بسيار طولاني و علمي مي‌باشد كه كتب و مقالات بسياري در اين‌باره به رشته‌ي تحرير درآمده است. آنچه كه از بيان اين موضوع به دنبال آن هستم، سياست معيّن و مشخّص اين وبلاگ است. شايد بيان و جستجوي حقيقت از زواياي ديگر، بتواند به درك واقعي ماجرا كمك كند.


نكته:


1.    بنا به گفته‌ي اهل خرد، مسائل امروزي ريشه در تاريخ دارد. لذا براي درك حقايق، ناچار و ناگزيريم از مطالعه‌ي تاريخ و بررسي شواهد تاريخي.

2.    در بررسي مسائل علوم انساني، نتيجه‌گيري استنتاجي درست نمي‌باشد. نمي‌توان گفت كه چون a=b، و b=c، نتيجتا بايد a=c باشد. اين قواعد جبريست كه در قاعده‌ي علوم انساني جايگاهي ندارد.

 

نگاه به تاريخ

ديانت مسيح، تحوّلات، بدعت‌ها و تحريفات بسياري را به خود ديده است. اناجيل متعدّدي به حواريّون مختلف منتسب است، كه در طول تاريخ با غرض‌ورزي‌هاي متعمّدانه، برخي از حقايق ديني از اناجيل موجود حذف گشت. ساليان سال، آنچه كه از سوي مسيحيّت در بين مسيحيان وجود داشت، مسيحيّتي بود كه مركز آن نهاد كليسا و كشيش‌هاي مسيحي قرار داشت. به‌گونه‌اي كه قبله و مركز توجّهات و تصميم‌گيري‌ها، كليسا و بزرگان مسيحي بودند. چه در ديانت و چه در سياست، چه در اقتصاد و چه در اجتماع. مطالعه‌ي تاريخ غرب و مسيحيت، زواياي پيدا و پنهان اين تاريخ را نشان مي‌دهد. البته در مقاطع گوناگون، كساني بودند كه عليه اين رويه‌ي حاكم شوريدند، اما به جرأت مي‌توان گفت ناموفّق بودند و سركوب شدند.

 

در حدود سال 1500 ميلادي، شخصي به نام «مارتين لوتر» تحوّلي ايجاد كرد. او كه در ابتدا به تعاليم مسيحيت حاكم، پاي‌بند بود، ولي در پي يك اتّفاق – كه خودش آن را يك رعد و برق مي‌داند-، ضميرش آگاه شد و در برابر هزاران پرسش بي‌پاسخ قرار گرفت و انديشه‌ي حاكم را پس زد. البته شايد بد نباشد همين‌جا در داخل پرانتز اين نكته را يادآور شوم كه چگونه يك رعد و برق به ناگاه وي را متحوّل ساخت؟ نگاه به تاريخ تحوّل بدعت‌گزاران بسياري از مكاتب، گوياي خبري از يك اتّفاق ناگهاني است. مثلا رئيس انجمن حجّتيه رسالت خود را در پي يك خواب مي‌داند و حتي در بين بهائيّون و بابيّون نيز از اين خواب‌هاي ناگهاني و اتّفاقات دفعي، بسيار نقل شده است، كه اين مسئله به تنهايي محلّ تأمّل و دقّت است!!

برگرديم به بحث؛

لوتر نگاهي متفاوت به مسيحيّت انداخت. وي اصل نجات انسان‌ها را در پيروي از عقل انسان‌ها معرّفي كرد و كتاب مقدّس را از نظرگاه هر انسان عاقل، قابل تفسير و تبيين دانست و قرائت انحصاري كليسا و روحانيون را نفي نمود. لوتر نقش نهاد روحانيت را در جامعه‌ي مسيحي بي‌دليل دانست و غيرضروري. و از سوي ديگر، بسياري از مشكلات و تضادهاي فكري و فرهنگي را ناشي از سيطره‌ي بي‌چون و چراي مسيحيت پنداشت و مي‌گفت:

«حق هر فردي است كه متون كتاب مقدّس را بدون هيچ وسيله‌‌اي يا حتّي وساطت كشيشي بخواند و بفهمد. از لحاظ ديني و اخلاقي قرائت، تفسير و تأويل كتاب مقدس به هر صورتي كه باشد جايز است. اگر چه كه عقلها به حسب درجه فهم متون و درك آنها مختلف باشند، پس هيچ قيد و بندي بر آزادي فرد در قرائت و فهم كتاب مقدّس نيست و هر فردي دنبال چيزي است كه عقلش به او دستور مي‌‌دهد.» (1)

لوتر براي رسيدن به اهداف خود، چهار اصل را براي رجوع به كتاب مقدّس در نظر گرفت و آن‌ها را سرلوحه و ملاك كار خود قرار داد:

1. بازگشت و تكيه به نصّ كتاب مقدّس و ناديده گرفتن ديدگاه شارحان و مفسّران و رواياتي كه در تفسير نص وارد شده است.

2. نگرش جامع به مطالب كتاب مقدّس و جزء نگر نبودن در فهم آن.

3. كتاب مقدّس خود مفسّر خويش است و تفسير كتاب با خود كتاب از استوارترين گونه‌هاي تفسير به شمار مي‌آيد.

4. هر شخصي مي‌تواند رأي خود را در مفهوم كلمات كتاب مقدّس ابراز دارد. تفسير كتاب مقدّس ويژه گروه و مجمع خاصّي نيست. (2)

از اين‌رو، وي به عنوان شروع‌كننده‌ي نهضت جديد، اقدام به ترجمه‌ي كتاب مقدّس به زبان آلماني نمود. كتاب مقدّسي كه تنها كشيشان و روحانيان قادر به خواندن و درك مفاهيم آن بودند.

لوتر سعي كرد به مردم بقبولاند كه به تنهايي قادر به درك مفاهيم كتاب مقدّس هستند و قادر خواهند بدون واسطه با خداي خود ارتباط برقرار كنند. اين نگاه مسيحيان جديد به دين و ديانت، در قالب مفهوم “پروتستان” شكل گرفت و مسيحياني كه معترض و خواهان اصلاحات بودند، به اين قرائت از مسيحيت معتقد گشتند.

مطمئنا مسيحيت حاكم بر آن روزگار جامعه‌ي مسيحي، حقيقت دين مسيح نبود. همانطور كه اشاره شد، دچار تحريفات، بدعت‌ها و جعليّات بسياري بود. اما سؤال اينجاست كه آيا ديانت مسيحي از دريچه‌ي پروتستان‌ها به حقيقت نزديك‌تر شد؟!

پاسخ به اين سؤال ساده و آسان نيست. چرا كه قضاوت‌ها مي‌تواند نسبي باشد و هر كسي از ظنّ و گمان و زاويه‌ي نگرش خود به حقائق و وقايع، به كرسي داوري بنشيند. در طول تاريخ، پرده‌هاي گوناگون بر حقيقت نشسته است. لذا نمي‌توان به طور مجرّد و مطلق به نتيجه‌ي واحد رسيد. اما گذر تاريخ و تجريه‌ي نظريه‌ي جديد مي‌تواند حجاب‌هاي بر روي حقيقت را كنار بزند و كُنْه ماجرا را روشن سازد كه آيا پروتستانيزم و يا جنبش اصلاح‌گري در مسيحيت توانست جوابگوي مشكلات و پرسش‌ها باشد، يا نه؟!!

آيا پروتستانيزم در پي جستجو براي پاسخ به پرسش‌ها شكل گرفت و يا اينكه برداشت متفاوتي را ارائه نمود براي اهداف جديد و قرائت‌هاي تازه از دين؟

امروزه به خوبي آشكار است كه انديشه‌ي پروتستانيسم ريشه در انسان‌گرايي و اومانيسم دارد. تفكّر اصلاح‌گري در مسيحيت برپايه‌ي «انسان بما هو انسان» در دين و جامعه استوار گشته است. لذا سطح برداشت و تلقّي انسان پروتستان از حقيقت، ميزان و درصدي از حقائق را در برخواهد داشت. چهار اصل ذكر شده از نوشته‌ها و تفكّرات لوتر، مبيّن اين مطلب است كه هر انسان مسيحي منفردا مخاطب كتاب مقدّس است و درك و تفسير هر مسيحي مي‌تواند قابل اعتنا و بيان باشد و نيازي به مفسّر و مبيّن ندارد.

انديشه‌ي پروتستانيزم در اروپاي مسيحي، امروزه در قالب تفكّر ليبراليسم نمود پيدا كرده است. ليبراليسم در تمامي ساحات؛ اقتصاد، فرهنگ، سياست و …، و ماکس وبر، جامعه شناس آلمانی نيز بر اين امر تأكيد داشته و مذهب پروتستانتيسم را سازنده روح سرمايه‌داری قلمداد كرده است.

 

رواج تفسير قرآن در بين مسلمانان


همانطور كه اشاره شد استنتاج جبري در علوم انساني قابل اعتماد نيست، و همچنين از هيچ دسته از موافقان و مخالفان تفسير قرآن توسط غيرمعصوم جانبداري نمي‌شود، چرا كه حقيقتا موضوع پيچيده‌ي علمي است. اما آنچه كه بايد لحاظ شود و يا اگر به طور دقيق‌تر به ماجرا نگريسته شود، رشد بي حدّوحصر تفاسير از كتاب خدا، همان سياستي را كه در مسيحيت پيگيري شد به ذهن تداعي مي‌كند!!

گذري كوتاه به تاريخچه‌ي تفسيري كتاب خدا در قرن اخير، هجمه و خيل عظيم تفاسير را به شيوه‌هاي گوناگون نشان مي‌دهد. در لسان محققّين و مخبرين، قرن 14 قمري، قرن «زدودن مهجوريت از چهره‌ي قرآن» نام گرفته است. كساني امثال سيد جمال‌الدين اسدآبادي، اقبال لاهوري، محمد عبده، رشيد رضا، علامه طباطبايي و بسياري ديگر، در اين مسير فعاليّت داشته و علاوه بر تفاسير گوناگون، به دنبال پياده‌سازي فرهنگ تفسير و رجوع و توجّه بيش از پيش مردم به قرآن و آيات آن داشته‌اند. در كلام و نوشتار آن‌ها، اين رويّه به خوبي مشخّص است، به‌گونه‌اي كه سياست‌هاي 4 گانه‌ي مارتين لوتر را نيز مي‌توان مشاهده كرد. تفسير قرآن به قرآن، برداشت‌هاي همگاني از كلام خدا و ردّ نظريه‌ي انحصار تفسير در دست عدّه‌اي خاص و …، تطبيقي همگون با سياست‌هاي پروتستان‌ها است.

اهتمام و تلاش اين دسته از افراد بر آن بوده است كه قرآن را به ميان جامعه كشانده و مردم بتوانند دين را از متن قرآن دريافت كنند. اين دسته از افراد معتقدند كه روايات و احاديث در پرده‌اي از ابهام و صحت به سر مي‌برند و لذا قابل اعتماد نيستند. از اين‌رو، رجوع به قرآن بدور از بيان شارحان و مفسرّان آن و برپايه‌ي عقل و همچنين با توجّه به نيازهاي روز و جامعه، از جمله راهكارهايي است كه در راستاي احياي اسلام نوين در پيش گرفته شده است. عدّه‌اي رو به تفاسير عقلاني آوردند كه در ميان پيروان سقيفه بيشتر نمود دارد و عدّه‌اي ديگر كه در حوزه‌ي تشيّع فعّاليت داشتند، با توجيه آن‌كه بزرگان ديني براي تفسير قرآن، از روش تفسيري قرآن با قرآن بهره مي‌جستند، تنها راه فهم كلام خدا را در «تفسير قرآن با قرآن» يافتند كه علامه طباطبايي يكي از پيش‌قراولان اين شيوه شناخته مي‌شود.

همانگونه كه در ابتداي نوشته ذكر شد، حديث ثقلين نياز به ساعت‌ها تفكّر و بحث و كنكاش دارد. اگر بتوان به عمق و فحواي كلام پيامبر پي برد، شايد بسياري از شبهه‌ها برطرف شود. ساختار جامعه‌ي شيعي بعد از انفكاكاتي كه در صدر اسلام رخ داد، پيروي از دستورات و تعاليم امامان شيعه عليهم السلام بوده است. هرگاه سؤال و يا مشكلي رخ مي‌داد، بر اساس سفارش پيامبر در روز غدير، شيعيان به نزد امامانشان مي‌رفتند و جوياي پاسخ مي‌شدند. در بسياري از روايات منقول از سوي حضرات معصومين عليهم السلام، آنچه كه در پاسخ ذكر مي‌شد، مستند به آيات كتاب خدا بوده است. بنابراين شناخت و فهم آيات قرآني در كلام معصومين عليهم السلام صورت مي‌گرفت كه حقيقت عمل به حديث ثقلين و سفارش و وصيّت پيامبر خاتم به امّتش، در اين عمل شيعيان صورت مي‌پذيرفت. بر اساس همين شيوه، احكام و سفارش‌هاي اخلاقي در جامعه‌ي اسلامي رخنمون مي‌شد و شكل مي‌يافت.

حقيقت مطلب نيز اينچنين بود كه مردم در كتاب خدا تنها و تنها واژه‌ي «صلوة» را مي‌ديدند، اما كيفيّت و چگونگي اداي اين فريضه‌ي الهي در كلام معصومين روشن شد. از چگونگي اذان و اقامه به عنوان مقدّمات آن، تا اذكار و مستحبّات بعد از آن به عنوان تعقيبات. لذا اگر بيان و تفسير خاندان رسالت عليهم السلام درباره‌ي آيه‌ي «صلوة» نمي‌بود، مطمئنّا حقيقت اين آيه تا امروز نيز بر كسي مشكوف نمي‌گشت.

 

از اين‌رو، آنچه كه در جامعه‌ي اسلامي در حال انجام بود و مسلمين بدان عمل مي‌كردند، برخاسته از متن قرآن و تفسير و تبيين حقيقي آيات كتاب خدا بوده است.

كساني كه شعار “مهجوريت قرآن” را مطرح كردند، به دنبال چه بوده‌اند؟!

عمل به قرآن چگونه محقّق مي‌شود؟!

تفاسير متعدّد و ادّعاهاي جديد در برابر بيانات خاندان رسالت عليهم السلام، جامعه‌ي اسلامي را به سوي اتّحاد مي‌برد يا افتراق؟ به سوي هدايت مي‌برد و يا ضلالت و سرگشتگي؟!

روايات متعدّدي ذيل آيه‌ي «فسئلوا اهل الذكر ان كنتم لاتعلمون»، بيان شده كه “اهل الذكر” را ائمه دوازده‌گانه عليهم السلام معرّفي كرده‌اند. ولي در يكي از تفاسير شناخته شده،‌ ذيل اين آيه، اشاره‌اي كوتاه به اين دسته از روايات شده ولي در پايان سخن، حصر اين مفهوم از بين رفته و مفسّر مدّعي، افراد بسياري را كه به امور زمانه‌ي خويش عالِم باشند، در ذيل “اهل ذكر” قرار داده است!!

آيا اين شيوه‌ي تفسيري تحقّق “اجتهاد در برابر نص” نيست؟!

آيا اين شيوه‌ي تفسيري، شناخت واقعي از كتاب خدا و صراط مستقيم خداوند را محقق مي‌سازد؟!

به هيچ وجه به دنبال تطبيق آنچه كه بر جامعه‌ي مسيحيت رفته است، نيستم. اما چه كنم كه سياست‌ها همان رويّه را نشان مي‌دهد!!

در حدود سال‌هاي مياني 1800 ميلادي، به نقل از ويليام ايوارت گلادستون (William Ewart Gladstone,1809 –1898) كه از جمله مشهورترين سياستمداران انگليسي مي‌باشد  و به علّت چهار دوره نخست‌وزيري پادشاهي بريتانيا، نقش و تأثير بسزايي در روابط بين‌الملل ايجاد نموده است، جمله‌اي درباره‌ي قرآن، اسلام و كشورهاي اسلامي در پارلمان اين كشور نقل شده است:

As long as this Quran exists, Europe will never be able to conquer the Islamic East

«تا زمانی که اين قرآن وجود دارد، اروپا هرگز قادر به تسخير شرق اسلامی نيست.»

شايد، بسياري از موافقين تفسير قرآن به دنبال كشف واقعيات نهفته در اين كتاب باشند. واقعياتي كه اين سياستمدار انگليسي را هراسانده است. اما قبل از تجزيه و تحليل اين نظر، ابتدا به حديث ثقلين باز مي‌گردم. پيامبر خاتم كه صادق مصدّق است و بنا به توصيف قرآن «ماينطق عن الهوي ان هو الا وحي يوحي» مي‌باشد، در اين حديث متواتر فرمودند اگر به اين دو ثقل [كتاب خدا و عترت من] چنگ بزنيد، گمراه نمي‌شويد و اين دو هرگز از هم جدا نمي‌شوند.

با توجه به اين حديث و فهم دقيق آن، توسّل و تمسّك به قرآن، به تنهايي نمي‌تواند مبشّر هدايت و سعادت باشد. اين مبناي فكري مي‌تواند مشخّص كند كه كساني كه مدّعي هدايتگري قرآن به طور مجزّا هستند، همانا به دنبال همان شعار شيطاني «حسبنا كتاب الله» مي‌باشند.

اگر از اين زاويه به موضع‌گيري گلادستون نگاه شود، شايد بتوان به جنبه‌هاي پنهان ديدگاه وي نيز پي برد!! همانطور كه در صفحات گذشته ذكر شد، قرآني كه در جامعه‌ي اسلامي آن روزگار در حال عمل شدن بود، برپايه‌ي سنّت‌هايي بود كه از سوي معصومين عليهم السلام نقل گشته بود. لذا به هيچ وجه قرآن مهجور نبود. شايد غفلت در خواندن مي‌بود كه امروزه نيز هست. اما اصل عمل به آيات الهي كه منظور و هدف از ارسال رسل است، در جامعه در حال تحقّق بود. كساني كه مدّعي مهجوريت قران بودند، از كدام قرآن و از كدام هجر سخن مي‌گفتند؟!!

گلادستون با اين شناخت نسبت به قرآني كه در جوامع اسلامي در حال عمل است، راست گفته است. قرآني كه تنها از يك مصدر صادر شده باشد، و تنها يك منبع، مبيّن آن باشد، نمي‌تواند اختلاف و دودستگي ايجاد كند. ولي بيانات متعدّد و ادراكات گوناگون از آن، ابتداي تشتّت و اختلاف است. البته اين شيوه، با آنچه كه امروزه در مكتب ليبراليسم موجود است، كاملا انطباق و موافقت دارد. به مانند آنچه كه در مسيحيّت رخ داد و پايه‌هاي تفكّر ليبرالي را در جوامع مسيحي شكل بخشيد.

سياست گلادستون مسلّما به سوي چنددستگي بوده است. قرآني كه بتواند وحدت بيافريند، مخالف مصالح بريتانيا خواهد بود. امّا سؤال اينجاست كه براي مخالفت با اين قرآن،‌ تنها بايد آن را سوزاند تا دشمني را علني ديد؟!!

امروزه تفاسير مختلف از “كتاب خدا” يا به زبان مسيحيان “كتاب مقدس”، در جوامع اسلامي وجود دارد. در حوزه‌ي تشيّع نيز بمانند ديگر حوزه‌ها. امروزه در كشور ايران كتب تفسيري منتشر و مجالس تفسيري متعدّدي توسط افراد مختلف برگزار مي‌شود. عدّه‌اي قرآن را به طور مطلق براي 1400 سال پيش مي‌دانند و كاربرد آن را بعد از بحث و فحص‌هاي طولاني از بين رفته تلقّي نموده و عقل و خرد بشري را تنها راه چاره براي بشر امروز مي‌دانند. و از سوي ديگر، عدّه‌اي با تمسّك به عقل امروز بشر و دريافت‌هاي اجتماعي آن، به دنبال جواب پرسش‌ها و اشكالات جامعه‌ي امروزي هستند و معتقدند در اين چهارچوب است كه كتاب خدا پاسخگو و هدايتگر مي‌باشد.

هر دو طريقه، به يك شيوه مي‌نگرند و آن هم «حسبنا كتاب الله» است.

امروزه، قرآن براي جامعه‌ي جهاني خطري ندارد. چرا كه تلقّيات و بيانات مختلف از آن، اجازه‌ي خطرآفريني بدان نمي‌دهد. هر كسي در هر گوشه‌ي دنيا مي‌تواند برداشت شخصي خود را از كتاب خدا اظهار كند و عملي را انجام دهد.

به نظر مي‌آيد اين بار نيز سياست انگليسي «اختلاف بينداز و حكومت كن» موفّق شده است. البته كمي چراغ خاموش‌تر و با همّت و مساعدت دوستان آگاه و ناآگاه در داخل.


(1) الأصولية المسيحيه، ص 36

(2) مجله پژوهشهاي قرآني، پائيز و زمستان 1375، شماره 7 – 8، ص 35 و 36


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

ویژه های سایت
نتایج قرعه کشی مسابقه عید غدیر خم 1401 + جواب مسابقه

نتایج قرعه کشی (مسابقه پیامکی سایت تاظهور به مناسبت عید غدیر خم 1401 ) + جواب مسابقه باتشکر از کلیه شرکت کنندگان عزیز قرعه کشی  (مسابقه پیامکی سایت حدیث کده به مناسبت غدیر 1401)  انجام گردید که شماره برندگان به شرح زیر می باشد : سوال و جواب مسابقه به …

غدیر
مسابقه بزرگ پیامکی عید غدیر 1401 سایت حدیث کده

مسابقه پیامکی سایت حدیث کده به مناسبت عيد غدير خم 1443 / 1401 سایت تا ظهور به مناسبت عيد غدير خم 1443 / 1401 اقدام به برگزاری مسابقه می نماید. برای شرکت درمسابقه به یک سوال زیر پاسخ دهید. به شرکت کنندگانی که پاسخ صحیح را ارسال نمایند به قید …

ویژه های سایت
برنده خوش شانس مسابقه پیامکی عید غدیر خم 1396

برنده خوش شانس مسابقه پیامکی عید غدیر خم 1396 جایزه سفر خانوادگی به مشهد مقدس شماره تماس برنده : 6367***0933 باتشکر از همه ی شرکت کنندگان