Notice: Function _load_textdomain_just_in_time was called incorrectly. Translation loading for the wp-useronline domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/lk84vgdi/domains/hadiskadeh.ir/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114

Notice: Function _load_textdomain_just_in_time was called incorrectly. Translation loading for the all-in-one-wp-security-and-firewall domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/lk84vgdi/domains/hadiskadeh.ir/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114
نقدی بر اسلام شناسی دکتر شریعتی (11) – خدمات و عدالت‌طلبی عمر!! - حدیث کده : اثبات حقانیت مکتب اهل البیت علیه السلام

نقدی بر اسلام شناسی دکتر شریعتی (11) – خدمات و عدالت‌طلبی عمر!!

نقدی بر اسلام شناسی دکتر شریعتی (11) – خدمات و عدالت‌طلبی عمر!!

images4444

 

 آقای دکتر در ص 427 اسلام‌شناسی خلیفه‌ی دوم را این‌گونه تعریف می‌کند:

 

عمر مردی است بر خلاف ابوبکر خشن و متعصب و بسیار جدّی و به اصطلاح اروپاییها عنصری است اصولی، در اجرای آنچه عدل میداند و اصل،کمترین نرمش وگذشتی ندارد. خدماتش در اسلام روشن تر از آن است که به توصیف و استدلال نیازی داشته باشد، ورود او به یاران اندک محمد در مکه آنان را نیرومند ساخت. هر گاه سخن از تصمیمی یا قضاوتی در بارهء دشمنی یا دشمنانی در میان بود که به اسارت مسلمانان افتاده بود، پیشنهاد ابوبکر آزادی و محبّت بود اما جمله‌ای که همواره عمر در این مورد تکرار میکرد این بود: ای رسول خدا، اجازه بده تا گردنش را بزنم. اما وی به همان اندازه که یک مجری بسیار شایسته و جدی بود ابتکار و استنباط نداشت. روحی قوی و ایمانی سخت داشت اما فکرش سطحی بود.

 

پاسخ: سخنان آقای شریعتی را در مورد عمر به چند دسته تقسیم می‌کنیم:

 

الف) در مورد اخلاق شخصی عمر.
ب) …. عدالت وی.
ج) …. خدماتش به اسلام و ایمان وی.
د) …. استنباط فکری عمر (سطحی بود یا سیاسی؟).

1. اخلاق وی
در تاریخ، در مورد اخلاق وی سخن فراوان است. ابن ابی الحدید معتزلی سنی می‌گوید:

 

عمر مردی خشن و درشت‌خو و درشت‌گو بود. از هیچ کس پروا نداشت و حال هیچ شخصیتی را رعایت نمی‌کرد. بزرگان صحابه از دیدار با او معذّب و از رویا رو شدن با او پرهیز داشتند.[1] اعتراض طلحه به ابوبکر در انتخاب عمر برای جانشینی هم همین بود که آیا این شخص تلخ زبان و بد دهن را که مردم از او بیزارند و قلب ها از وی متنفرند، بر مردم مسلّط می‌کنی!؟[2]

 

بر اساس گزارش طبری، علی(ع) ملاقات با ابوبکر را بعد از شش ماه به شرطی قبول کرد که عمر در آن مجلس حضور نداشته باشد.[3] این شرط تأییدی بر اخلاق وی می‌باشد.

 

2. مساوات عمر
تاریخ‌نویس مشهور، یعقوبی، از تبعیض و بی‌عدالتی عمر خبر می‌دهد، ولی آقای دکتر شریعتی می‌گوید: عمر کوچک‌ترین گذشتی در رعایت عدالت نداشته است!

 

یعقوبی می‌نویسد: در زمان عمر بن خطاب فتوحات اسلامی زیاد شد. عمر دستور داد دیوانی تشکیل دهند و چند نفر را مأمور کرد که اسامی تمام افراد مسلمانان سرشماری شود و به اندازه‌ی فضیلتشان سهمیه‌ای به آنها تعلق گیرد و دستور داد اول از بنی عبد مناف شروع کنند؛ چون به رسول خدا| نزدیک‌‌‌ترند. ابوبکر و قومش را تابع ایشان نمایند و بعد عمر و کارگزارانش را در خلافت تابع ابوبکر نمایند. زمانی که عمر نظر کرد، گفت: سوگند به خدا، عمر آرزو می‌کرد که نزدیک‌ترین افراد به رسول خدا باشد. اما آن کسانی که به رسول خدا نزدیک‌ترند آنها را اوّل بنویسید و عمر را در آن مکان قرار دهید که خداوند قرار داده است.

 

پس نوشتند: پیشگام همه‌ی مردم علی بن ابی طالب است.
1. به علی بن ابی طالب، ابوسفیان، معاویه، عبدالله‌بن عمر‌بن‌خطاب، صفیه و جویریّه (دو همسر پیامبر|) هر کدام 5000 درهم.
2. حسن بن علی(ع) ، حسین بن علی(ع) ، عباس عموی پیامبر|، و همه‌ی قریشیانی که در بدر شهید شدند، هر کدام 3000 درهم.
3. به شهدای بدر که از انصار باشند و به خود عمر بن خطاب 4000 درهم.
4. قریشیانی که در بدر شهید نشده اند و همچنین به همسران پیامبر| هر کدام 6000 درهم.
5. به عایشه (دختر ابوبکر)، ام حبیبه (دختر ابوسفیان) و حفصه (دختر عمر بن خطاب) که زنان پیامبر| بودند، هر کدام 12000 درهم.
6. برای اهل مکه، آنهایی که مهاجرت نکرده بودند و تا آخرین لحظه‌ی فتح با پیامبر| عناد داشتند، بین 6000 تا 7000 درهم.
7. برای اهالی یمن 400 درهم.
8. برای اهالی مصر 300 درهم.
9. برای اهالی ربیعه 200 درهم.
10. برای زنان مهاجر و دیگران به اندازه‌ی فضلشان مقرری بدهید و سهم آنها بعضی 2000 و بعضی 1500 و بعضی 1000 درهم شد.
11. اسماء بنت عمیس که بعدها همسر ابوبکر شد، ام کلثوم دختر عقبه بن ابی معیط و خوله دختر حکیم اوقص زن (عثمان بن مظعون) هر کدام 2000 درهم.
12. کنیزان صاحب فرزند هر کدام 1500 درهم.
13. اشراف عجم (بزرگان ایران )، فیروز پسر یزد‌گرد فرمانروای نهرالملک، نخیرخان، خالد بن ولید ( به قول آقای دکتر: سیف الله)، جمیل بن بصبهری (فرمانروای فلوجه)، هرمزان، بسطام بن نرسی (فرمانروای بابل) و
غینه عبادی هر کدام 2000 درهم.

 

اولین مالی که بین مردم تقسیم شد، مالی بود که ابوهریره از بحرین آورده بود و مبلغش به 700000 دینار می‌رسید.[4]
از تاریخ چنین استفاده می‌شود که مقرری عایشه و حفصه و ام حبیبه تا آخر خلافت عمر ادامه داشت، ولی عثمان آن را قطع کرد و موجب خشم عایشه گردید و او را نعثل (پیر یهودی) نامید.[5]
شیخ صدوق می‌فرماید: سنت پیامبر| به اتّفاق بین شیعه و سنی در این امور بر طبق دستور شرع مقدس اسلام باید بین مردم مساوی تقسیم شود. برتری دادن طایفه‌ای و اعطای بیشتر به آنان از سنت نبوی نیست و برتری دادن انجام نمی‌شود، مگر اینکه صاحب حق را از حقش منع و مالش را غصب نمایی و مال را در جای دیگر مصرف کنید. اولین کسی که به این کار دست زد، که پیشگامان در پذیرش اسلام را بر غیر پیشگامان ترجیح داد و مهاجران قریش را بر غیر مهاجر قرشی، و مهاجر را بر انصار و عرب را بر عجم و اربابان را بر غلامان، عمر بن خطاب بود.

 

عمر همین روش تقسیم اموال را به ابوبکر نیز پیشنهاد داد، ولی او قبول نکرد. وقتی حکومت به خود عمر رسید برای اولین بار در تاریخ اسلام به این تبعیض دست زد و علی(ع) نیز مخالفت کرد؛ ولی کار به جایی نرسید. حضرت علی(ع) با برادرش عقیل که عایله مند بود ومقداری بیشتر از سهم خود را تقاضا کرد آن گونه رفتار کرد که می‌دانید. آهن را گداخت و به وی که نابینا بود داد و او را متوجه روز قیامت کرد.[6]

 

3. ایمان عمر و خدمات او به اسلام
راستی آیا خدمت عمر به اسلام چیزی جز تغییر دادن اسلام با رأی خود است؟! سنی و شیعه اعتراف دارند که در زمان رسول خدا| جمله‌ی حی علی خیر العمل در اذان مسلمانان‌ گفته می‌شد و عمر بن خطاب آن را حذف کرد.[7] همچنین تحریم ازدواج موقت که بر طبق آیه‌ی 24 سوره‌ی نساء فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً وَ لاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا تَرَاضَیْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِیضَةِ إِنَّ الله کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا» در بین مسلمانان رایج بود. و دیگر تحریم عمره‌ی تمتع، که تا پیش از جلوگیری عمر مسلمانان در مکه بین عمره‌ی تمتع و حجّ تمتع از احرام خارج می‌شدند و برقراری رابطه‌ی جنسی با همسر برای آنان حلال بود؛ ولی به دستور عمر این کار حرام گردید.[8]

 

در مورد تاثیر این بدعت عمر، امیر مؤمنان(ع) می‌فرمود: اگر عمر از ازدواج موقت جلوگیری نمی‌کرد جز تیره بخت هیچ کس در دنیا زنا نمی‌کرد. در این مورد می‌توانید به اکثر تفاسیر اهل سنت به خصوص تفسیر کبیر فخررازی (تفسیر آیه‌ی نامبرده) مراجعه نمایید.

 

عمر خود هنگام مرگ، از این بی‌عدالتی خود ابراز پشیمانی نموده است. علی(ع) می‌فرماید: عمر در هنگام مردن می‌گفت: از سه چیز به سوی خداوند توبه می‌کنم:

 

1. غصب نمودن حکومت با همدستی ابوبکر.
2. بدون در نظر گرفتن رأی مردم برای خود جانشین قرار دادیم.
3. بین مردم به تبعیض قایل شدم.[9]
بنابر‌این مهم‌ترین خدمت عمر به اسلام، خارج کردن امت اسلام از مسیر صحیح ولایت و امامت امیرالمؤمنین(ع) بود.
حضرت زهرا(س) در این‌باره می‌فرماید:…[اگر مردم پیرو ولایت بودند] هیچ دو نفری در مورد خدا با هم اختلاف نمی‌کردند.[10]
یعنی همه‌ی کفر و بی دینی علایم معلول جدایی امت اسلام از امیرمؤمنان است. این است خدمت خلفا به اسلام!

 

4. سطح فکر عمر یا سیاست او
آیا دکتر شریعتی از روش سیاسی عمر بن خطاب آگاه بود و وی را سطحی و بی‌‌سیاست یاد می‌کند یا نا آگاه بود؟ در هر دو صورت قضاوت ایشان چه ارزشی دارد! آیا ممکن است فردی کمترین اطلاعی از تاریخ اسلام داشته باشد و عمر بن خطاب و ترفندهای سیاسی او را نشناسد؟! سزاوار است اندکی از آن سیاست‌ها یاد کنیم.

 

در زمان وی از خروج همه‌ی صحابیان بزرگ پیامبر به بیرون از مدینه جلوگیری شد؛ مثل ابن مسعود، ابودرداء، ابوسعید خدری، و أبوذر.
در زمان وی کشور گشایی‌ها همزمان با صدور بخشنامه‌ی منع بیان و نگارش حدیث به بهانه‌ی مشغول داشتن مردم به قرآن دنبال شد. نتیجه آن شد که مردم آن سامان از اسلام به جز ظاهر اسلام چیزی ندانستند.
سرانجام در طرح تعیین جانشین به گونه‌ای رفتار کرد که در آینده هیچ کس وی را نسبت به خطاهای آینده‌ی خلیفه‌ی بعدی مقصر نداند.

 

اینک بررسی طرح تعیین جانشین[11]

 

چون خلیفه اطمینان یافت که از ضربت ابو لؤلؤ عافیت نمی‌یابد در اندیشه‌ی وصیّت برای تعیین جانشین بر آمد. در آن چند روز که وی در بستر بود هر دم سخنی تازه می‌گفت. گاه افسوس می‌خورد که ابوعبیده، معاذ بن جبل و سالم غلام‌ ابی‌حذیفه زنده نیستند تا یکی از آنها را جانشین خویش سازد. زیرا درباره‌ی هر یک از ایشان جمله‌ای از پیامبر| شنیده است که نشانگر شایستگی ایشان برای زمامداری است.[12] زمانی هم برای شناسایی افراد، در این باره از آنها نظر خواهی می‌کرد تا بهتر بتواند جوانب طرح آینده خود را بسنجد. روزهای نخست چنین وانمود که درباره جانشین خود سرگردان است.

 

آن روزها گفتار‌های خلیفه سراسر رمز و شگفتی بود. وی در جمله‌ای با اشاره به علی بن ابی طالب× می‌گوید: اگر این مرد را به پیشوایی برگزینید شما را به راه راست راهبری خواهد کرد. با این حال با یاد کرد از ابو عبیده و معاذ و سالم، مرده آنها را بر زنده‌ی علی(ع) ترجیح می‌دهد.کمترین تأثیر گفتارهای وی آن بود که همه‌ی معیارهای انتخاب زمامداری را در هم فرو ریخت. پس از آن اظهار نظر‌های متناقض، تشخیص راه صحیح برای مردم کاری بسیار دشوار بود.

 

او در فرجام، طرحی پیشنهاد کرد که هر فرد زیرکی می‌توانست از پیش بداند که علی بن ابی طالب(ع) زمامدار نخواهد شد و در صورتی که او بخواهد به مخالفت با زمامدار برخیزد کشته شود. عمر، ابوطلحه انصاری را نزد خود خواند و به او گفت:

 

پنجاه نفر از انصار را برگزین و این شش نفر: عثمان، طلحه، زبیر، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابی وقاص و علی را در مکانی جمع کن و شما با شمشیرهای آخته بر درِ آن مکان بایستید. سه روز به آنها مهلت بده تا ایشان با مشورت هم یکی را از میان خویش اختیار کنند. اگر پنج نفر متّفق شدند و یکی مخالفت کرد، گردن او را بزن. اگر چهار کس اتفاق نمودند و دو کس مخالفت ورزید، دو مخالف را گردن بزن. اگر به دو دسته سه نفری تقسیم شدند، پسرم عبد الله هر گروه را انتخاب کرد حق به آنان داده شود. (تا برگزیده خود را اعلام کنند.) عبد الله از خود رأیی ندارد و فقط می‌تواند نظارت کند و در هنگام تساوی دو گروه، در جانب یکی از آنها باشد. اگر به قضاوت عبد الله رضایت ندادند به گفته گروهی عمل شود که عبدالرحمن در میان آنها است و سه نفر دیگر را اگر به مخالفت برخاستند، بکشید؛ اما اگر سه روز گذشت و کسی را انتخاب نکردند هر  شش نفر را بکش و مسلمانان را رها ساز تا هر که را خواستند خلیفه گردانند.[13]

 

جوانب طرح

 

تاریخ زندگی خلیفه دوم، سراسر جلوه سیاست پیشگی است. طرح شورای شش نفری خلافت از سوی خلیفه‌ی دوم نشانی از اوج ابتکار و سیاست ایشان است. هر گاه جوانب طرح  مورد بررسی و دقت قرار گیرد دانسته می‌شود که عمر بن خطاب تا چه حدّ چاره جو، فرصت سنج و به سیاست آشنا بوده است. معاصران تیز هوش وی نیز خوب می‌دانستند که خلیفه به چه علت چنین طرحی را پیشنهاد کرده است؛ جز اینکه تا زمان نگذشت ژرفای کردار او معلوم نشد.آینده نشان داد که خلیفه چه جوانبی را در نظر داشته است و وصیت او بر چه اموری تأثیر نهاد.

 

 

نخست باید دانست روابط خویشاوندی و عقیدتی این شش نفر با یکدیگر چگونه است!

 

1. سعد بن ابی وقاص پسر عموی عبدالرحمن و هر دو از قبیله بنی زهره‌اند. سعد سالها از علی× کینه در دل داشت. زیرا دایی‌های او از قبیله عبدشمس به دست ایشان کشته شده بودند.

 

2. طلحه، مرد دیگر شورای خلافت، دشمن دیرینه علی(ع) و دوست ظاهری عثمان و پسر عموی ابوبکر بود. در جنگ بدر پدرش به دست علی(ع) کشته شد و پس از خلافت ابوبکر، روابط قبیله او (بنی تیم) و بنی هاشم به تیرگی گرایید.

 

3. عبد الرحمن بن عوف (شوهر خواهر عثمان) از طایفه بنی زهره است که از دیرباز رقیب سر سخت بنی هاشم بود.

 

4. عثمان بن عفّان از طایفه بنی‌امیّه.

 

5. زبیر بن عوّام(پسر صفیه، عمه‌ی رسول خدا| و شوهر اسماء، دختر ابوبکر).

 

6. علی بن ابی طالب(ع) از طایفه بنی‌هاشم.

 

طرح شورای خلافت برخوردار از تدابیری است که به دو مورد آن اشاره می شود:

 

1. تدبیرهای نهفته طرح، چنان در پوشش بی نظری و خیرخواهی ارائه شد که جز افراد بسیار هوشمند نتوانند به ژرفای آن پی ببرند

 

2. خلیفه با اینکه بهتر از هر کس به جوانب طرح خود آشنا بود و می‌دانست با آن طرح چه کسی به خلافت می‌رسد از تعیین نام او و مسؤلیت سپاری به او خودداری کرد.[14]

 

 


 

 

 

 

 

 

 

 

[1]. شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید ج 1 ص 173.

 

 

 

 

 

 

 

 

[2]. شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید، ج 1، ص 164.

 

 

 

 

 

 

 

 

[3]. تاریخ الامم و الملوک، ج 2، ص 448.

 

 

 

 

 

 

 

 

[4]. تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 153 و 154.

 

 

 

 

 

 

 

 

[5]. نقش عایشه در اسلام، ج 1، ص 257؛ تاریخ طبری، ج 3، ص 477؛ تاریخ ابن اعثم، ج 1، ص 155؛ النهایة، فی غریب الحدیث، ابن اثیر، ج 5، ص 80 ؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 6، ص 215 و ج 20، 17؛ لسان العرب، ابن منظور، ج 11، ص670؛ الامامة و السیاسة، ج 1 ، ص 72؛ الاستغاثه، ابوالقاسم کوفی، ج 2 ، ص 9 ؛ الغدیر، ج 9 ، ص 80 و ج 10، ص 23 و ج 11 ، ص 69.

 

 

 

 

 

 

 

 

[6]. الخصال، الشیخ الصدوق، ص 171.

 

 

 

 

 

 

 

 

[7]. تاریخ طبری، (11جلدی)، ج 3، ص 590.

 

 

 

 

 

 

 

 

[8]. اینک شیعه به همان شیوه که در زمان رسول خدا| و به دستور او انجام می‌گرفت پس از انجام اعمال عمره با تقصیر (کوتاه کردن مو) از احرام عمره خارج می‌شوند و برای اعمال حج (عرفات، مشعر…) دوباره احرام می‌بندند.

 

 

 

 

 

 

 

 

[9]. بحارالانوار، ج 30، ص 124؛ خصال، شیخ صدوق، ص 170.

 

 

 

 

 

 

 

 

[10]. اما والله لو ترکوا الحق علی اهله و اتبعوا عترة نبیه لما اختلف فی الله اثنان. کتاب فاطمه بهجة قلب مصطفی، ص 282؛ عوالم معارف، ج 11، ص 228.

 

[11]. این گفتار را از کتاب پس از غروب، نوشته‌ی یوسف غلامی ارائه می‌کنیم.

 

[12]. علامه امینی(ره) می‌نویسد: چگونه برای فضیلت و زمامداری آن سه تن فقط یک حدیث کافی است، ولی برای برتری علی× هزاران حدیث کافی نیست! (الغدیر، ج 5، ص 361.)

 

[13]. تاریخ الامم والملوک، ج 3، ص 192.

 

[14]. برای اطلاع بیشتر در این باره به کتاب پس از غروب، ص 295 – 299 مراجعه کنید.

 

 

 

 

 

 

 

 

کاش چون فاروق اعظم از افق های امید
رادمردی دادگستر بار دیگر می رسید

دوستان محترم عمر بن خطاب باعث نجات ایرانیان شد
او از ده نفری بود که پیامبر مژده بهشت برین به انها داد
خداوند خود گفته که از وی راضی است
حال توهین چند شخص جاهل هیچ صدمه ای به عمر نمیزند
بلکه شان و منزلت او را بالاتر می برد
فردوسی چه زیبا می فرماید
عمر کرد اسلام را اشکار…بیاراست گیتی چو باغ بهار

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

نقد مکاتب بشری
لاریجانی در همایش بانوی مهر: اصرار به خانه‌نشین کردن زن و عدم جواز خروج زوجه بدون اذن زوج از سنت‌های غلط است

لاریجانی در همایش بانوی مهر: اصرار به خانه‌نشین کردن زن و عدم جواز خروج زوجه بدون اذن زوج از سنت‌های غلط است   چند روز پیش آقای علی لاریجانی مطالبی رو بیان کرده که برخی از آنها جای تأمل دارد که به آن اشاره می‌شود. لاریجانی در همایش بانوی مهر: …

نقد مکاتب بشری
5
دیوان حافظ و مغ بچه ها،به همراه فایل پی دی اف 18+

دیوان حافظ و مغ بچه ها،به همراه فایل پی دی اف 18+   یکی از نقاط بهت آور اشعار حافظ ، تأکید بر عشق به پسربچه ها و تمایل به هم آغوشی با همجنس است این نقطه عجیب، آنقدر در اشعار این شخص، تکرار شده که جای هیچ شک و …

نقد مکاتب بشری
امام صادق (ع):هرکس برغیر شاقول حمران باشد زندیق است اگرچه محمدی یا فاطمی یا علوی باشد

 امام صادق علیه السلام : هرکس بر غیر شاقول حمران باشد زندیق است اگرچه محمدی یا فاطمی یا علوی باشد   در مکتب برهان و دین، مذهب اهل تعطیل در مورد معرفت خداوند باطل است. و معناى تعطیل این است که بشر حتّى از بحث درباره وجود خداوند طفره رفته …