1.قسمت 1
1.1. قَدْفَهِمَ السَّرائِرَ وَ عَلِمَ الضَّمائِرَ، وَلَمْ تَخْفَ عَلَيْهِ اَلْمَكْنوناتُ ولا اشْتَبَهَتْ عَلَيْهِ الْخَفِيّاتُ.
بر نهانها آگاه و بر درونها دانا، پوشيدهها بر او آشكار و پنهانها بر او روشن است
1.2. لَهُ الْإِحاطَةُ بِكُلِّ شَىْءٍ، والغَلَبَةُ على كُلِّ شَىءٍ والقُوَّةُ فى كُلِّ شَئٍ والقُدْرَةُ عَلى كُلِّ شَئٍ وَلَيْسَ مِثْلَهُ شَىْءٌ. وَ هُوَ مُنْشِئُ الشَّىْءِ حينَ لاشَىْءَ
اوراست فراگيرى و چيرگى بر هر هستى. نيروى آفريدگان از او و توانايى بر هر پديده ويژه اوست. او را همانندى نيست و هموست ايجادگر هر موجود در تاريكستان لاشَىء
1.3. جَلَّ عَنْ أَنْ تُدْرِكَهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَاللَّطيفُ الْخَبيرُ
ديدهها را بر او راهى نيست و اوست دريابنده ديدهها. بر پنهانىها آگاه و بر كارها داناست.
1.4. لايَلْحَقُ أَحَدٌ وَصْفَهُ مِنْ مُعايَنَةٍ، وَلايَجِدُ أَحَدٌ كَيْفَ هُوَمِنْ سِرٍّ وَ عَلانِيَةٍ إِلاّ بِمادَلَّ عَزَّوَجَلَّ عَلى نَفْسِهِ.
كسى از ديدن به وصف او نرسد و بر چگونگى او از نهان و آشكار دست نيابد مگر او – عزّوجلّ – خود، راه نمايد و بشناساند
1.5. وَأَشْهَدُ أَنَّهُ اَللَّهُ ألَّذى مَلَأَ الدَّهْرَ قُدْسُهُ، وَالَّذى يَغْشَى الْأَبَدَ نُورُهُ، وَالَّذى يُنْفِذُ أَمْرَهُ بِلامُشاوَرَةِ مُشيرٍ وَلامَعَهُ شَريكٌ فى تَقْديرِهِ وَلايُعاوَنُ فى تَدْبيرِهِ.
گواهى مىدهم كه او اللّه است؛ همو كه تنزّهش سراسر روزگاران را فراگير و نورش ابديت را شامل است. بىمشاور، فرمانش را اجرا، بىشريك تقديرش را امضا و بىياور ساماندهى فرمايد.
1.6. فَهُوَ اللَّهُ الَّذى لا إِلاهَ إِلاَّ هُوالمُتْقِنُ الصَّنْعَةَ، اَلْحَسَنُ الصَّنيعَةِ، الْعَدْلُ الَّذى لايَجُوُر، وَالْأَكْرَمُ الَّذى تَرْجِعُ إِلَيْهِ الْأُمُورُ.
پس اوست »اللّه« كه معبودى به جز او نيست؛ همو كه صُنعش استوار است و ساختمان آفرينشش زيبا. دادگرى است كه ستم روا نمىدارد و كريمى كه كارهابه او بازمىگردد.
1.7. . وَأَشْهَدُ أَنَّهُ اللَّهُ الَّذى تَواضَعَ كُلُّ شَىْءٍ لِعَظَمَتِهِ، وَذَلَّ كُلُّ شَىْءٍ لِعِزَّتِهِ، وَاسْتَسْلَمَ كُلُّ شَىْءٍ لِقُدْرَتِهِ، وَخَضَعَ كُلُّ شَىْءٍ لِهَيْبَتِهِ.
و گواهى مىدهم كه او »اللّه« است كه آفريدگان در برابر بزرگىاش فروتن و در مقابل عزتش رام و به توانايىاش تسليم و به هيبت و بزرگىاش فروتناند.
1.8. مَلِكُ الْاَمْلاكِ وَ مُفَلِّكُ الْأَفْلاكِ وَمُسَخِّرُالشَّمْسِ وَالْقَمَرِ، كُلٌّ يَجْرى لاَِجَلٍ مُسَمّىً.
پادشاه هستىها و چرخاننده سپهرها و رامكننده آفتاب و ماه كه هريك تا اَجَل معين جريان يابند.
1.9. لَمْ يَكُنْ لَهُ ضِدٌّ وَلا مَعَهُ نِدٌّ أَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفْواً أَحَدٌ.
نه او را ناسازى باشد و نه برايش انباز و مانندى. يكتا و بىنياز، نه زاده و نه زاييدهشده، او را همتايى نبوده.
1.10. إلاهٌ واحِدٌ وَرَبٌّ ماجِدٌ يَشاءُ فَيُمْضي، وَيُريدُ فَيَقْضي، وَيَعْلَمُ فَيُحْصي، وَيُميتُ وَيُحْيي، وَيُفْقِرُ وَيُغْني، وَيُضْحِكُ وَيُبْكي، وَيُدْني وَ يُقْصي وَيَمْنَعُ وَ يُعْطى، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ.
خداوند يگانه و پروردگار بزرگوار است. بخواهد و به انجام رساند. اراده كند و حكم نمايد. بداند و بشمارد. بميراند و زنده كند. نيازمند و بىنياز گرداند. بخنداند و بگرياند. نزديك آورد و دور برد. بازدارد و عطا كند. اوراست پادشاهى و ستايش. به دست تواناى اوست تمام نيكى. و هموست بر هر چيز توانا.
1.11. يُولِجُ الَّليْلَ فِى النَّهارِ وَيُولِجُ النَّهارَ فىِ الَّليْلِ، لاإِلاهَ إِلاّهُوَالْعَزيزُ الْغَفّارُ.
شب را در روز و روز را در شب فرو برد. معبودى جز او نيست؛ گرانمايه و آمرزنده
1.12. مُسْتَجيبُ الدُّعاءِ وَمُجْزِلُ الْعَطاءِ، مُحْصِى الْأَنْفاسِ وَ رَبُّ الْجِنَّةِ وَالنّاسِ،
گرانمايه و آمرزنده؛ اجابتكنندهى دعا و افزايندهى عطا، بر شمارندهى نَفَسها؛ پروردگار پرى و انسان.
2.قسمت 2
2.1. يا أَيُهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ – فى عَلِىٍّ يَعْنى فِى الْخِلاَفَةِ لِعَلِىِّ بْنِ أَبى طالِبٍ – وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ
اى فرستادهى ما! آنچه از سوى پروردگارت دربارهى على و خلافت او بر تو فرود آمده بر مردم ابلاغ كن، وگرنهرسالت خداوندى را به انجام نرساندهاى و او تو را از آسيب مردمان نگاه مىدارد.
2.2. أَنَّ عَلِىَّ بْنَ أَبى طالِبٍ أَخى وَ وَصِيّى وَ خَليفَتى عَلى أُمَّتى وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدى
علىّبن ابىطالب برادر، وصى و جانشين من در ميان امت و امام پس از من بوده.
2.3. الَّذى مَحَلُّهُ مِنّى مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسى إِلاَّ أَنَّهُ لانَبِىَّ بَعْدى وَهُوَ وَلِيُّكُمْ بَعْدَاللَّهِ وَ رَسُولِهِ
جايگاه او نسبت به من بهسان هارون نسبت به موسى است، ليكن پيامبرى پس از من نخواهد بود او على صاحب اختيارتان پس از خدا و رسول است
2.4. وَ عَلِىُّ بْنُ أَبى طالِبٍ الَّذى أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَىالزَّكاةَ وَهُوَ راكِعٌ يُريدُاللَّهَ عَزَّوَجَلَّ فى كُلِّ حالٍ
.« و هر آينه علىّبن ابىطالب نماز بهپا داشته و در ركوع زكات پرداخته و پيوسته خداخواه است.
3.قسمت 3
3.1. فَاعْلَمُوا مَعاشِرَ النّاسِ )ذالِكَ فيهِ وَافْهَموهُ وَاعْلَمُوا( أَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَإِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى الْمُهاجِرينَ وَالْأَنْصارِ
هان مردمان! بدانيد اين آيه دربارهى اوست. ژرفاى آن را فهم كنيد و بدانيد كه خداوند او را برايتان صاحب اختيار و امام قرار داده، پيروى او را بر مهاجران و انصار لازم شمرده است.
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ آخِرُ مَقامٍ أَقُومُهُ فى هذا الْمَشْهَدِ، فَاسْمَعوا وَ أَطيعوا وَانْقادوا لاَِمْرِاللَّهِ رَبِّكُمْ، فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ هُوَ مَوْلاكُمْ وَإِلاهُكُمْ، ثُمَّ مِنْ دونِهِ رَسولُهُ وَنَبِيُهُ الُْمخاطِبُ لَكُمْ، ثُمَّ مِنْ بَعْدى عَلىٌّ وَلِيُّكُمْ وَ إِمامُكُمْ بِأَمْرِاللَّهِ رَبِّكُمْ، ثُمَّ الْإِمامَةُ فى ذُرِّيَّتى مِنْ وُلْدِهِ إِلى يَوْمٍ تَلْقَوْنَ اللَّهَ وَرَسولَهُ.
هان مردمان! آخرين بار است كه در اين اجتماع به پا ايستادهام. پس بشنويد و فرمان حق را گردن گذاريد؛ چرا كه خداوند عزّوجلّ صاحب اختيار و ولى و معبود شماست و پس از خداوند ولى شما، فرستاده و پيامبر اوست كه اكنون در برابر شماست و با شما سخن مىگويد. و پس از من به فرمان پروردگار، على ولى و صاحب اختيار و امام شماست. آنگاه امامت در فرزندان من از نسل على خواهد بود. اين قانون تا برپايى رستاخيز كه خدا و رسول او را ديدار كنيد دوام دارد.
3.2. لاحَلالَ إِلاّ ما أَحَلَّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَهُمْ، وَلاحَرامَ إِلاّ ما حَرَّمَهُ اللَّهُ )عَلَيْكُمْ( وَ رَسُولُهُ وَ هُمْ
روا نيست مگر آن چه خدا و رسول او و امامان روا دانند. و ناروا نيست مگر آنچه آنان ناروا دانند.
3.3. مامِنْ عِلْمٍ إِلاَّ وَقَدْ أَحْصاهُاللَّهُ فِىَّ، وَ كُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ أَحْصَيْتُهُ فى إِمامِ الْمُتَّقينَ، وَما مِنْ عِلْمٍ إِلاّ وَقَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِيّاً، وَ هُوَ الْإِمامُ الْمُبينُ
هيچ دانشى نيست مگر اينكه خداوند آن را در جان من نبشته و من نيز آن را در جان پيشواى پرهيزكاران، على، ضبط كردهام. او على پيشواى روشنگر است
3.4. وَمَنْ شَكَّ فى واحِدٍ مِنَ الْأَئمَّةِ فَقَدْ شَكَّ فِى الْكُلِّ مِنْهُمْ، وَالشَاكُّ فينا فِىالنّارِ.
و شك و ناباورى در امامت يكى از امامان بهسان شك و ناباورى در تمامى آنان است.
3.5. فَضِّلُوا عَلِيّاً فَإِنَّهُ أَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدى مِنْ ذَكَرٍ و أُنْثى
على را برتر دانيد؛ كه او برترينِ مردمان از مرد و زن پس از من است
3.6. أَلا إِنَّ جَبْرئيلَ خَبَّرنى عَنِ اللَّهِ تَعالى بِذالِكَ وَيَقُولُ: »مَنْ عادى عَلِيّاً وَلَمْ يَتَوَلَّهُ فَعَلَيْهِ لَعْنَتى وَ غَضَبى
هان! بدانيد جبرئيل از سوى خداوند خبرم داد: هر آن كه با على بستيزد و بر ولايت او گردن نگذارد، نفرين و خشم من بر او باد!
3.7. مَعاشِرَالنّاسِ، تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آياتِهِ وَانْظُرُوا إِلى مُحْكَماتِهِ وَلاتَتَّبِعوا مُتَشابِهَهُ، فَوَاللَّهِ لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ زواجِرَهُ وَلَنْ يُوضِحَ لَكُمْ تَفْسيرَهُ إِلاَّ الَّذى أَنَا آخِذٌ بِيَدِهِ وَمُصْعِدُهُ إِلىَّ وَشائلٌ بِعَضُدِهِ )وَ رافِعُهُ بِيَدَىَّ
هان مردمان! در قرآن انديشه كنيد و ژرفاى آيات آن را دريابيد و بر محكماتش نظر كنيد و از متشابهاتش پيروى ننماييد. پس به خدا سوگند كه باطنها و تفسير آن را آشكار نمىكند مگر همينكه دست و بازوى او را گرفته و بالا آوردهام
3.8. مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌ مَوْلاهُ، وَ هُوَ عَلِىُّ بْنُ أَبى طالِبٍ أَخى وَ وَصِيّى، وَ مُوالاتُهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَنْزَلَها عَلَىَّ.
هر آن كه من سرپرست اويم، اين على سرپرست اوست. و او علىبن ابىطالب است؛ برادر و وصى من كه سرپرستى و ولايت او حكمى است از سوى خدا كه بر من فرستاده شده است.
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ عَلِيّاً وَالطَّيِّبينَ مِنْ وُلْدى مِنْ صُلْبِهِ هُمُ الثِّقْلُ الْأَصْغَرُ، وَالْقُرْآنُ الثِّقْلُ الْأَكْبَرُ، فَكُلُّ واحِدٍ مِنْهُما مُنْبِئٌ عَنْ صاحِبِهِ وَ مُوافِقٌ لَهُ، لَنْ يَفْتَرِقا حَتّى يَرِدا عَلَىّالْحَوْضَ.
هان مردمان! همانا على و پاكان از فرزندانم از نسل او، يادگار گرانسنگ كوچكترند و قرآن يادگار گرانسنگ بزرگتر. هر يك از اين دو از ديگر همراه خود خبر مىدهد و با آن سازگار است. آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در حوض كوثر بر من وارد شوند.
3.9. أَلاإِنَّهُ لا «أَميرَالْمُؤْمِنينَ» غَيْرَ أَخى هذا، أَلا لاتَحِلُّ إِمْرَةُ الْمُؤْمِنينَ بَعْدى لاَِحَدٍ غَيْرِهِ.
هشدار كه هرگز به جز اين برادرم كسى نبايد اميرالمؤمنين خوانده شود. هشدار كه پس از من امارت مؤمنان براى كسى جز او روا نباشد.
4.قسمت 4
4.1. اَلا من كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلىٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ و عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْمَنْ نَصَرَهُ واخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.
آگاه باشيد آن كه من سرپرست اويم پس اين على سرپرست اوست! خداوندا دوست بدار آن را كه سرپرستى او را بپذيرد و دشمن بدار هر آنكه او را دشمن دارد و يارى كن يار او را و تنها گذار آن را كه او را تنها بگذارد.
4.2. مَعاشِرَالنّاسِ، هذا عَلِىٌّ أخى وَ وَصيىّ وَ واعي عِلْمى، وَ خَليفَتى فى اُمَّتى عَلى مَنْ آمَنَ بى وَعَلى تَفْسيرِ كِتابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ
هان مردمان! اين على است برادر و وصى و نگاهبان دانش من جانشين من در ميان امت و بر گروندگان به من و بر تفسير كتاب خدا
5.قسمت 5
5.1. مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّما أَكْمَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ دينَكُمْ بِإِمامَتِهِ. فَمَنْ لَمْ يَأْتَمَّ بِهِ وَبِمَنْ يَقُومُ مَقامَهُ مِنْ وُلْدى مِنْ صُلْبِهِ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ وَالْعَرْضِ عَلَىاللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَأُولئِكَ الَّذينَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ )فِىالدُّنْيا وَالْآخِرَةِ( وَ فِى النّارِهُمْ خالِدُونَ
هان مردمان! خداوند عزّوجلّ دين را با امامت على تكميل فرمود. اينك آنان كه از او و جانشينانش از فرزندان من و از نسل او – تا برپايى رستاخيز و عرضهى بر خدا – پيروى نكنند، در دو جهان كردههايشان بيهوده بوده در آتش دوزخ ابدى خواهند بود،
5.2. مَعاشِرَالنّاسِ، هذا عَلِىُّ، أَنْصَرُكُمْ لى وَأَحَقُّكُمْ بى وَأَقْرَبُكُمْ إِلَىَّ وَأَعَزُّكُمْ عَلَىَّ
هان مردمان! اين على ياورترين، سزاوارترين و نزديكترين و عزيزترين شما نسبت به من است.
5.3. نَبِيُّكُمْ خَيْرُ نَبىٍّ وَ وَصِيُّكُمْ خَيْرُ وَصِىٍّ )وَبَنُوهُ خَيْرُالْأَوْصِياءِ
پيامبرتان برترين پيامبر، وصىّ او برترين وصى و فرزندان او برترين اوصيايند
5.4. مَعاشِرَالنّاسِ، ذُرِّيَّةُ كُلِّ نَبِىٍّ مِنْ صُلْبِهِ، وَ ذُرِّيَّتى مِنْ صُلْبِ )أَميرِالْمُؤْمِنينَ( عَلِىٍّ.
هان مردمان! فرزندان هرپيامبر از نسل اويند و فرزندان من از صلب و نسل اميرالمؤمنين على است.
5.5. أَلاوَإِنَّهُ لايُبْغِضُ عَلِيّاً إِلاّشَقِىٌّ، وَلا يُوالى عَلِيّاً إِلاَّ تَقِىٌّ، وَلايُؤْمِنُ بِهِ إِلاّمُؤْمِنٌ مُخْلِصٌ.
آگاه باشيد! كه با على نمىستيزد مگر بىسعادت. و سرپرستى او را نمىپذيرد مگر رستگار پرهيزگار. و به او نمىگرود مگر ايمان دار بىآلايش.
6.قسمت 6
6.1. مَعاشِرَالنّاسِ، النُّورُ مِنَاللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَسْلوكٌ فِىَّ ثُمَّ فى عَلِىِّ بْنِ أَبى طالِبٍ، ثُمَّ فِى النَّسْلِ مِنْهُ إِلَى الْقائِمِ الْمَهْدِىِّ
هان مردمان! نور از سوى خداوند عزّوجل در جان من، سپس در جان علىبن ابىطالب، آنگاه در نسل او تا قائم مهدى
6.2. فَلْيُبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ وَالْوالِدُ الْوَلَدَ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ
پس بايسته است اين سخن را حاضران به غايبان و پدران به فرزندان تا برپايى رستاخيز برسانند.
6.3. وَسَيَجْعَلُونَ الْإِمامَةَ بَعْدى مُلْكاً وَ اغْتِصاباً، )أَلا لَعَنَ اللَّهُ الْغاصِبينَ الْمُغْتَصبينَ
آگاه باشيد! به زودى پس از من امامت را با پادشاهى جابهجا نموده. آن را غصب كرده و به تصرف خويش درآورند. هان! نفرين و خشم خدا بر غاصبان و چپاولگران!
6.4. إِنَّهُ ما مِنْ قَرْيَةٍ إِلاّ وَاللَّهُ مُهْلِكُها بِتَكْذيبِها قَبْلَ يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ مُمَلِّكُهَا الْإِمامَ الْمَهْدِىَّ وَاللَّهُ مُصَدِّقٌ وَعْدَهُ.
هان مردمان! هيچ سرزمينى نيست مگر اين كه خداوند به خاطر تكذيب اهل آن حق را ، آنان را پيش از روز رستاخيز نابود خواهد فرمود و به امام مهدى خواهد سپرد. و هر آينه خداوند وعدهى خود را انجام خواهد داد.
7.قسمت7
7.1. مَعاشِرَالنّاسِ، أَنَا صِراطُ اللَّهِ الْمُسْتَقيمُ الَّذى أَمَرَكُمْ بِاتِّباعِهِ، ثُمَّ عَلِىٌّ مِنْ بَعْدى. ثُمَّ وُلْدى مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةُ الْهُدى، يَهْدونَ إِلَى الْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلونَ.
هان مردمان! صراط مستقيم خداوند منم كه شما را به پيروى آن امر فرموده. و پس از من على است و آنگاه فرزندانم از نسل او، پيشوايان راه راستند كه به درستى و راستى راهنمايند و به آن حكم و دعوت كنند.
7.2. مَعاشِرَالنّاسِ(، عَدُوُّنا مَنْ ذَمَّهُ اللَّهُ وَلَعَنَهُ، وَ وَلِيُّنا )كُلُّ( مَنْ مَدَحَهُ اللَّهُ وَ أَحَبَّهُ.
هان مردمان! خداوند ستيزهجويان ما را ناستوده و نفرين فرموده و دوستان ما را ستوده و دوست دارد.
7.3. أَلاوَإِنّى )أَنَا( النَّذيرُ و عَلِىٌّ الْبَشيرُ.
هان! كه من بيمدهندهام و على راهنما.
7.4. مَعاشِرَالنّاسِ(، أَلا وَ إِنِّى مُنْذِرٌ وَ عَلِىٌّ هادٍ.
هان مردمان! بدانيد كه همانا من انذارگرم و على مژدهدهنده.
7.5. مَعاشِرَ النّاس )أَلا( وَ إِنّى نَبىٌّ وَ عَلِىٌّ وَصِيّى
هان مردمان! بدانيد كه من پيامبرم و على وصىّ من است.
7.6. مَعاشِرَالنّاسِ، أَلاوَإِنِّى رَسولٌ وَ عَلِىٌّ الْإِمامُ وَالْوَصِىُّ مِنْ بَعْدى، وَالْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ. أَلاوَإِنّى والِدُهُمْ وَهُمْ يَخْرُجونَ مِنْ صُلْبِهِ
هان مردمان! بدانيد كه همانا من فرستاده و على امام و وصىّ پس از من است. و امامان پس از او فرزندان اويند. آگاه باشيد! من والد آنانم ولى ايشان از نسل على خواهند بود.
8.قسمت 8
8.1. أَلا إِنَّ خاتَمَ الْأَئِمَةِ مِنَّا الْقائِمَ الْمَهْدِىَّ
آگاه باشيد! همانا آخرين امام، قائم مهدى از ماست.
8.2. أَلا إِنَّهُ غالِبُ كُلِّ قَبيلَةٍ مِنْ أَهْلِ الشِّرْكِ وَهاديها.
هشدار! كه اوست چيره بر تمامى قبايل مشركان و راهنماى آنان.
8.3. أَلا إِنَّهُ النّاصِرُ لِدينِ اللَّهِ.
آگاه باشيد! اوست ياور دين خدا.
8.4. أَلا إِنَّهُ وارِثُ كُلِّ عِلْمٍ وَالُْمحيطُ بِكُلِّ فَهْمٍ.
هشدار! كه او وارث دانشها و حاكم بر ادراكهاست.
8.5. أَلا إِنَّهُ الْباقي حُجَّةً وَلاحُجَّةَ بَعْدَهُ وَلا حَقَّ إِلاّ مَعَهُ وَلانُورَ إِلاّعِنْدَهُ
آگاه باشيد! كه اوست حجّت پايدار و پس از او حجّتى نخواهد بود درستى و راستى و نور و روشنايى تنها نزد اوست.
8.6. أَلا إِنَّهُ الْمُفَوَّضُ إِلَيْهِ.
بيدار باشيد! هموست كه اختيار امور جهانيان و آيين آنان به او واگذار شده است.
8.7. أَلا إِنَّهُ لاغالِبَ لَهُ وَلامَنْصورَ عَلَيْهِ.
هان! كسى بر او پيروز نخواهد شد و ستيزندهى او يارى نخواهد گشت.
8.8. أَلاوَإِنَّهُ وَلِىّاللَّهِ فى أَرْضِهِ، وَحَكَمُهُ فى خَلْقِهِ، وَأَمينُهُ فى سِرِّهِ وَ علانِيَتِهِ.
آگاه باشيد كه او ولىّ خدا در زمين، داور او در ميان مردم و امانتدار امور آشكار و نهان است.
9.–
10. قسمت 10
10.1. مَعاشِرَالنّاسِ، حُجُّوا الْبَيْتَ بِكَمالِ الدّينِ وَالتَّفَقُّهِ،
هان مردمان! خانهى خدا را با دين كامل و دانش ژرفاى آن ديدار
10.2. أَلاوَإِنَّ رَأْسَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ أَنْ تَنْتَهُوا إِلى قَوْلى وَتُبَلِّغُوهُ مَنْ لَمْ يَحْضُرْ وَ تَأْمُروُهُ بِقَبُولِهِ عَنِّى وَتَنْهَوْهُ عَنْ مُخالَفَتِهِ
بدانيد كه ريشهى امر به معروف اين است كه به گفتهى من دربارهى امامت برسيد و سخن مرا به ديگران برسانيد و غايبان را به پذيرش فرمان من توصيه كنيد و آنان را از ناسازگارى سخنان من بازداريد؛
10.3. وَلا أَمْرَ بِمَعْروفٍ وَلا نَهْىَ عَنْ مُنْكَرٍ إِلاَّمَعَ إِمامٍ مَعْصومٍ.
و هيچ امر به معروف و نهى از منكرى جز با امام معصوم تحقق و كمال نمىيابد.
10.4. مَعاشِرَالنّاسِ، الْقُرْآنُ يُعَرِّفُكُمْ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ، وَعَرَّفْتُكُمْ إِنَّهُمْ مِنِّى وَمِنْهُ، حَيْثُ يَقُولُاللَّهُ فى كِتابِهِ: )وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فى عَقِبِهِ
هان مردمان! قرآن بر شما روشن مىكند كه امامان پس از على فرزندان اويند و من به شما شناساندم كه آنان از او و از مناند. چرا كه خداوند در كتاب خود مىگويد: »امامت را فرمانى پايدار در نسل او قرار داد
10.5. «. مَعاشِرَالنّاسِ، التَّقْوى، التَّقْوى، وَاحْذَرُوا السّاعَةَ كَما قالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: )إِنَّ زَلْزَلَةَ السّاعَةِ شَىْءٌ عَظيمٌ
هان مردمان! تقوا را، تقوا را رعايت كرده از سختى رستخيز بهراسيد همانگونه كه خداوند عزّوجل فرمود: «البته زمينلرزهى روز رستاخيز حادثهاى بزرگ است.»
10.6. اُذْكُرُوا الْمَماتَ وَالْمَعادَ وَالْحِسابَ وَالْمَوازينَ وَالُْمحاسَبَةَ بَيْنَ يَدَىْ رَبِّ الْعالَمينَ
مرگ، قيامت، و حساب و ميزان و محاسبهى در برابر پروردگار جهانيان
10.7. فَمَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ أُثيبَ عَلَيْها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَيْسَ لَهُ فِى الجِنانِ نَصيبٌ.
آن كه نيكى آورد، پاداش گيرد. و آن كه بدى كرد، بهرهاى از بهشت نخواهد برد.
11. قسمت 11
11.1. مَعاشِرَالنّاسِ، فَبايِعُوا اللَّهَ وَ بايِعُونى وَبايِعُوا عَلِيّاً أَميرَالْمُؤْمِنينَ وَالْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ وَالْأَئِمَّةَ مِنْهُمْ
هان مردمان! آنك با خداوند بيعت كنيد و با من پيمان بنديد و با على اميرالمؤمنين و حسن و حسين و امامان پس از آنان
11.2. مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ فَضائِلَ عَلىِّ بْنِ أَبى طالِبٍ عِنْدَاللَّهِ عَزَّوَجَلَّ – وَ قَدْ أَنْزَلَهافِىالْقُرْآنِ – أَكْثَرُ مِنْ أَنْ أُحْصِيَها فى مَقامٍ واحِدٍ
هان مردمان! هر آينه برترىهاى علىّبن ابىطالب نزد خداوند عزّوجل – كه در قرآن نازل فرموده – بيش از آن است كه من يكباره برشمارم.
11.3. وَسَلِّمُوا عَلى عَلىٍّ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنينَ
به على با لقب اميرالمؤمنين سلام كن
11.4. مَعاشِرَالنّاسِ، مَنْ يُطِعِاللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ عَلِيّاً وَ الْأَئِمَةَ الَّذينَ ذَكرْتُهُمْ فَقَدْ فازَفَوْزاً عَظيماً
هان مردمان! آن كس كه از خدا و رسولش و على و امامانى كه نام بردم پيروى كند، به رستگارى بزرگى دست يافته است.
11.5. مَعاشِرَالنَّاسِ، السّابِقُونَ إِلى مُبايَعَتِهِ وَ مُوالاتِهِ وَ التَّسْليمِ عَلَيْهِ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنينَ أُولئكَ هُمُ الْفائزُونَ فى جَنّاتِ النَّعيمِ.
هان مردمان! سبقتجويان به بيعت و پيمان و سرپرستى او و سلام بر او با لقب اميرالمؤمنين، رستگارانند و در بهشتهاى پربهره خواهند بود.
بدون دیدگاه