چگونه وهابی ها به باقی ماندن چند سنگ بر قبور امامان بقیع رضایت دادند؟
- بهدست: Admin
- دستهبندی: ویژه های سایت
- برچسبها: سنگ, قبور امامان بقیع, وهابی
چگونه وهابی ها به باقی ماندن چند سنگ بر قبور امامان بقیع رضایت دادند؟
به نوشته حجت الاسلام رسول جعفریان، داستان ملاقات شیخ عبدالرحیم صاحب فصول با ملك عبدالعزیز سعودی و موافقت با بخشی از خواسته های وی در حفظ قبور امامان می تواند پاسخ این پرسش را بدهد كه چرا صورت قبور امامان در بقیع باقی ماند.
همیشه برای بنده این پرسش مطرح بود كه چه طور شد كه وهابیان پس از تخریب بقاع بقیع، صورت قبور امامان و برخی از صحابه و تابعین را حفظ كردند؟ چرا وهابیان این بخش بقیع را مانند قسمت های دیگر بقیع صاف نكردند؟
بخشی از علت آن ماجرا را در داستان شگفت زیر كه در مجله خرد سال 1328 ش چاپ شده است، میتوان یافت.
شیخ عبدالرحیم صاحب فصول حائری (م 1327ش) از علمای تهران و بنیانگزار جامعه اخوان اسلامی است. عماد زاده مدیر مجله خرد در شماره نخست سال هشتم این مجله كه در سال 1328 ش منتشر شده در مقاله ای تحت عنوان «مربی بزرگ اسلام» از وی به عنوان مؤسس جامعه اخوان اسلامی یاد كرده و ضمن مقدمهای ضرورت پرداختن به زندگی وی را مورد توجه قرار میدهد.
درشماره دوم نشریه خرد كه زمان انتشار آن مقارن ایام حج شده است، با اشاره به وعدهای كه در شرح خدمات و زحمات اجتماعی این پیشوای روحانی داده، سعی میكند تا به شرح خاطره ای از این روحانی در باره حج بپردازد.
عماد زاده مینویسد كه ماجرای مربوط به آیت الله صاحب فصول را سال قبل، یعنی 1327 كه صدرالاشراف امیر الحجاج بود به طور خلاصه منتشر و در اختیار شماری از حجاج قرار گرفته تا عنداللزوم به آن استناد كنند.
داستان از این قرار است كه پس از تسلط وهابیان، مسلمانان از رفتن حج خودداری كردند. در این میان، یكی از روحانیون تهران در سال 1344 (یا 1345) ق با نام شیخ عبدالرحیم صاحب فصول همراه حدود هزار نفر از راه شام عزیمت حج كرد.
عبدالعزیز سعودی از این حركت استقبال كرده و سعی كرد با استقبال از آنان نشان دهد كه مشكلی با سایر مسلمانان ندارد و چنین نیست كه آنان را كافر بشمارد.
به هر روی این عالم دینی، در بحبوحه ماجرای منازعه وهابیان با مسلمانان به همراه شمار زیادی ایرانی راهی حج میشود.
او حس می كند كه در این ایام دست پیش را دارد. لذا پیش از رسیدن ماه ذی حجه، ابراز می دارد كه اگر اول ماه ذی حجه مطابق رأی سعودیها برای او ثابت نشود، شیعیان طبق نظر خود روز وقوف در عرفات را مطابق نهم ذی حجه كه برای خودشان ثابت شده وقوف خواهند داشت.
وی این نظر خود را توسط محمد عبدالروؤف نماینده عبدالعزیز سعودی به پادشاه سعودی منتقل میكنند. وی به ایشان سلام رسانده و میگوید: شما حق دارید، هرچه میخواهید توقف كنید. حق مذهب شما هم همین است. اما خوشبختانه اختلاف نظری در اول ماه پدید نمیآید و همه مسلمانان یك روز واحد در عرفات وقوف پیدا میكنند.
پس از فراغت از حج، عبدالعزیز نماینده خود را برای عرض تبریك و تقاضای بازدید معظم له فرستاد و ساعتی را برای ملاقات وعده دادند. در این ملاقات شماری دیگر از ایرانیان از جمله آقای سید حسین بروجردی نماینده (یا كارمند) مجلس شورای ملی هم حاضر بودند. چند روز بعد موعد ملاقات دیگری گذاشتند.
در ملاقات دوم آیت الله فصولی حائری خطاب به عبدالعزیز گفتند: آیا تمام اصلاحاتی كه منظور داشتید تمام شد، فقط خراب كردن قبور ائمه بقیع مانده بود؟
گفتنی است كه این ملاقات و در واقع این سفر حج یكسال بعد از ماجرای خراب كردن قبور بقیع بوده كه هنوز آثارقبور باقی بود و اگر آن سال مبادرت به ترمیم نمیشد امروز هیچ اثری از محل قبور باقی نبود.
عبدالعزیز در پاسخ گفت: راست میگویی، ولی این كار را من نكردم. این عمل به تحریك سفیر ایران (كه مسلمان نبوده و یكی از مسالك فاسد را داشته) انجام شد. (اشاره او به پدر هویدا یعنی میرزاحبیب الله پسر آقا رضا قناد شیرازی بهایی بود كه آن زمان در جده مقیم بود و سرپرستی حجاج را داشت)
آیت الله فصولی ضمن تأكید بر این كه این شخص دشمن مذهب شما و ماست از او میخواهد تا به این امر رسیدگی كند. ملك قبول كرده و وعده میدهد كه صورت قبور را تجدید كند. و چنین كرد، چنان كه تا حال باقی است.
در این وقت شیخ عبدالرحیم فصولی پیشنهاد كرد كه ملك دو صُفّه مسدّس از سنگ مرمر بسازد. یكی بالاتر باشد كه صورت قبور روی آن باشد. یكی پایین تر كه مردم بایستند و زیارت بخوانند. در اطرای این صفه بزرگ طاق نماهایی از سنگ مرمر ساخته شودكه فقط برای استراحت و نشستن مفید باشد ولی جای خوابیدن یا سكونت نباشد. ابدا طلا و نقره هم در آنها بكار نرود. ملك این نقشه را ظاهرا میپذیرد.
پس از رفتن، عبدالعزیز دستور میدهد تا متن آنچه بر آن توافق شده است روی كاغذی مارك دیوان جلاله نوشته و ثبت شود و برای آیت الله فصولی ارسال شود.
متنی كه نوشته شد این بود:
من عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل فیصل الی حضرة الفاضل المحترم الشیخ عبدالرحیم صاحب الفصول.
السلام علیكم و رحمة الله و بركاته.
فاننا نؤكد لكم ان القبة النبویة لم یمسّها أحد بسوء، و لم یخطر ببالنا قط أن نمسّها بسوء و انّ للرسول صلّی الله علیه و سلم حرمة لدینا لا تدانیها حرمة.
أما مسائل القبور و ما یتعلق بها من البناء فنحن كما أخبرناكم متّبعون لامبتدعون و نحن مستعدون للنزول علی حكم علماء المسلمین من جمیع المذاهب.
و أما عدا ذلك فننظر فیه فسنأمر بتنظیف القبور و تسویة ما لم یسوّ منها التسویة الشرعیة مع اقامة سور علیها لحفظها من الدنس.
و نحن نؤكد لكم أیضا انّا لانمنع أحدا من زیارة القبور ما دام الزائر یتبع فی زیارته الطریقة الشرعیة و الاداب الدینیه و قد أمرنا بتحریر هذا لتنشروه علی الملاء .
هذا ما لزم بیانه و الله یحفظكم. محل مهر
از عبدالعزیز پسر عبدالرحمن آل فیصل بسوی حضرت فاضل محترم الشیخ عبدالرحیم صاحب الفصول. سلام بر شما و رحمت خدا و بركات او.
و بعد تأكید میكنیم برای شما كه قبه پیغمبری را احدی به بدی دست نخواهد زند و هرگز چنین چیزی به خاطر ما خطور نكرده است كه كسی به بدی به آن دست بزنند (یعنی تخریب نخواهد شد). و برای پیغمبر حرمتی قائل هستیم كه قابل مقایسه با هیچ حرمتی نیست.
اما مسائل قبور بقیع و آنچه از بنا متعلق به آن است، ما چنان چه به شما خبر دادیم، تابع شریعت اسلامیم، نه اهل بدعت، ما آمادهایم كه از نظر شخصی مذهبی خود صرف نظر نموده، اوامر علمای مسلمین را از هر مذهب كه باشد محترم بشماریم.
اما راجع به مذاكرات دیگر به زودی نظریه خود را برای شما بیان میكنیم. پس بزودی امر میكنیم كه قبور بقیع را نظیف نموده و صاف كنند، مطابق آنچه در شرع جایز است، با كشیدن دیواری در اطراف آن كه از پلیدی حفظ شود و باز برای شما تأكید میكنیم كه ما منع نمی كنیم هیچ كس را از زیارت قبور بقیع. تا وقتی كه زائرین طریق شرعیه و آداب دینیه را در زیارت پیروی كنند. ما دستور دادیم تا این نوشته شده در میان مردم انتشار یابد. این چیزی است كه بیان آن لازم بود. خداوند شما را حفظ كند.
بدین ترتیب میتوان نشانی از پاسخ این پرسش پیدا كرد كه چگونه شد كه صورت قبور امامان باقی ماند.
تا آنجا كه بنده آگاه شدم متن این نامه كه در سربرگ پادشاهی سعودی به مهر ملك عبدالعزیز است در تهران موجود میباشد.
بدون دیدگاه