در پاسخ اين پرسش هم به چند نكته اشاره مىكنيم:
1 – در روايتهاى معصومين، عليهمالسلام، ضمن آنكه بر مشورت با ديگران توصيه شده است، شرايط زيادى را براى مشاور برشمردهاند . يك مشاور خوب بايد از بسيارى صفات ناپسند به دور و از بسيارى خصال پسنديده برخوردار باشد . پيامبر اكرم، صلىالله عليهو آله، در روايتى خطاب به على، عليهالسلام، ايشان را از مشورت با برخى از مردم برحذر داشته، مىفرمايند:
اى على! با ترسو مشورت نكن; زيرا او راه حل مشكل را بر تو تنگ مىكند و با بخيل مشورت مكن; زيرا او تو را از هدفتبازمىدارد و با آدم حريص مشورت مكن; زيرا او آزمندى را در نظرت جلوه مىدهد .
و در روايت ديگرى امام على، عليهالسلام، مىفرمايند:
با دروغگو مشورت مكن; چون دروغگو مانند سراب، دور را در نظرت نزديك نشان مىدهد و نزديك را دور .
امام صادق، عليهالسلام، نيز درباره ويژگيهايى كه يك مشاور بايد داشته باشد، مىفرمايند:
مشورت جز با حدود چهارگانه آن تحقق نپذيرد … نخستين حد آن اين است كه كسى كه با او مشورت مىكنى خردمند باشد، دوم اين كه آزاده و متدين باشد و چهارم اين كه راز خود را بهاو بگويى و او به اندازه خودت از آن راز آگاه باشد، اما آن را بپوشاند و بهكسى نگويد . (1)
2 – با توجه به روايتهاى بالا هر كسى كه از ويژگيهاى منفى ياد شده به دور و خصال شايسته مورد اشاره را دارا بود مىتواند طرف مشورت قرار گيرد، چه مرد باشد چه زن . و اگر مىبينيم در برخى روايات مردم را از مشورت با زنان برحذر داشتهاند، بهاين دليل بوده كه در صدر اسلام بهدليل شرايط خاص جزيرةالعرب بيشتر زنان از رشد علمى و فرهنگى لازم برخوردار نبودند و شايستگيهاى لازم براى يك مشاور را نداشتند . بنابراين اينگونه روايات هرگز در پى اين نبودهاند كه مردم را از مشورت با كليه زنان، حتى آنان كه از دانش و عقل و درايت كافى برخوردار هستند، برحذر دارند . بههمين دليل هم هست كه مىبينيم امام على، عليهالسلام، در روايت ديگرى ضمن آنكه مشورت با گروهى از زنان را اجازه مىدهند، اين مطلب را هم توضيح مىدهند كه چرا بايد از مشورت كردن با برخى از زنان خوددارى كرد:
از مشورت كردن با زنان بپرهيز، مگر آن كه زنى به كمال عقل آزموده شده باشد; چرا كه راى زنان رو به ناتوانى دارد و عزمشان رو به سستى . (2)
3 – در پايان تذكر اين نكته را لازم مىدانم كه هيچگاه نبايد با استناد به يك يا دو روايت، مطلبى را به عنوان نظر اسلام و يا ائمه معصومين، عليهمالسلام، مطرح كرد; بلكه بايد مجموعه آيات و روايتهايى را كه در آن زمينه رسيده مورد بررسى قرار داد و با توجه به آنها به نظر اسلام و پيشوايان دين رسيد.
پی نوشت ها:
1 . روايتهاى مربوط به مشورت را مىتوانيد در كتاب ميزانالحكمة (با ترجمه فارسى) تاليف محمد محمدى رىشهرى، ج6، ص2911 – 2900 بيابيد .
2 . بحارالانوار، ج 103، ص 253، ح 56 .