– صلوات فرستادن بر محمد و اهل بيت او
امام صادق – عليه السلام – فرمود: در پاره اى از كتاب ها يافتم كه هر كس بر محمد و آل محمد – عليهم السلام – صلوات بفرستد، خداوند يك صد حسنه در نامه عملش بنويسد، و هر كس (بر محمد و اهل بيتش صلوات فرستد به اين طريق كه ) بگويد:
صلى الله على محمد و اءهل بيته
خداوند براى او هزار حسنه بنويسد. (18)
25 – يكبار صلوات فرستادن
امام صادق – عليه السلام – فرمود:
هنگامى كه نام پيغمبر – صلى الله عليه و آله – برده مى شود بر آن حضرت بسيار صلوات بفرستيد؛ زيرا هر كس يك بار بر او صلوات فرستد خداوند هزار بار در هزار صف فرشتگان بر وى صلوات فرستد، و هيچ مخلوقى باقى نمى ماند مگر اين كه بر آن بنده صلوات فرستد از جهت صلوات خداوند و فرشتگانش بر او، و دست نكشد از اين ثواب ها و بى رغبتى ننمايد؛ مگر نادان خودبين كه خدا و رسول از وى بيزارند.
شرح : مرد از صلوات خداوند و فرشتگان فرو ريختن رحمت و بركت و لطف و كرامت و نعمت خدا است بر بنده خويش .
26 – درود فرشتگان بر صلوات فرستنده
رسول خدا – صلى الله عليه و آله – فرمود:
من صلى على صلى الله عليه و ملائكته فمن شاء فليقل و من شاء فليكثر. ؛
هر كس بر من صلوات و درود فرستد، خدا و فرشتگانش بر وى صلوات و درود مى فرستند. هر كه خواهد كم و هر كه خواهد بسيار اين عمل را انجام دهد.
27 – صلوات و درود فرشتگان
اسحاق بن فروخ از امام صادق – عليه السلام – فرمود:
اى اسحاق بن فروخ ! هر كه ده بار بر محمد و آل محمد صلوات فرستد، خدا و فرشته ها صد بار بر او صلوات بفرستند و هر كه صد بار بر محمد و آل محمد صلوات فرستد، خدا و فرشته ها هزار بار بر او صلوات فرستند، آيا نشنيده اى گفته خداى عزوجل را (سوره احزاب ، آيه ، 43): اوست آن خداوندى كه رحمت مى فرستد بر شما و هم فرشته هايى كه رحمت مى خواهند براى شما تا بيرون آورند شماها را از تاريكى ها و تيرگى ها به سوى روشنى و خدا درباره مؤ منان مهربان است . (19)
28 – پاداش صلوات
امام رضا – عليه السلام – فرمودند: صلوات بر محمد و آل او، معادل با پاداش و ثواب تسبيح و تكبير گفتن است .
29 – يك بار صلوات و بخشش ده خطا
رسول خدا – صلى الله عليه و آله – فرمودند: هر كس بر من يك بار درود فرستد، خدا بر او ده بار درود خواهد فرستاد و ده خطا را از او برطرف خواهد ساخت و ده درجه را برايش بالا خواهد برد.
30 – كامل ترين ذكر
امام رضا – عليه السلام – فرمود:
صلوات بر محمد و آل او، معادل است با ذكر سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اكبر.
31 – صلوات در آغاز دعا
امام صادق عليه السلام فرمود:
لازم است بر هر يك از شما كه هنگام اظهار حاجت در پيشگاه خداوند بزرگ ، با ستايش الهى آغاز كند و به تمجيد پيامبر و آل او بپردازد. سپس به تقصيرها و گناهان خود اعتراف كند و پس از آن حاجت خود را در ميان نهد. (20)
32 – محبوب ترين عمل
پيامبر اكرم – صلى الله عليه و آله – فرمود: از جبرييل پرسيدم : محبوب ترين اعمال كدام است ؟ پاسخ داد: صلوات و درود بر شما اى محمد! و محبت على بن ابى طالب .
33 – بهترين اعمال در آخرت
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند:
بهترين اعمال در آخرت سه چيز است :
1 – صلوات بر محمد و آل محمد
2 – آبرسانى به تشنه ها
3 – حب و دوستى على بن ابى طالب
34 – صلوات هنگام ياد آورى نام پروردگار
مردى از امام هشتم عليه السلام از تفسير آيه و ذكر اسم ربه فصلى سؤ ال كرد، فرمود: مراد اين است كه هر گاه نام پروردگار متعال ، بر زبان آمد، بر محمد و آل محمد درود و صلوات ، تقديم شود. (21)
35 – همراهى ملايك
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هميشه كاروانى از ملايك به امر الهى در عالم در حركت اند و هنگامى كه به جلسه ذكر و صلوات مى رسند، به يكديگر مى گويند: فرود آييد! وقتى كه فرود آمدند، اهل جلسه را در هنگام دعا با آمين گفتن و در هنگام صلوات نيز با صلوات ، همراهى مى كنند و در پايان به يكديگر مى گويند: خوشا به حال افراد اين جلسه كه خدا آنان را آمرزيد!
36 – رهنمود پيامبر (ص )
ابو سعيد خدرى مى گويد: عمار ياسر به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : دوست دارم تا به قدر عمر نوح در ميان ما زندگى كنى ! پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اى عمار! زندگى من در ميان شما براى شما خير است و فوت من نيز شر نخواهد بود؛ چرا كه در حال حيات من ، پيش من مى آييد و عرض حال مى كنيد و من هم از خدا براى شما طلب غفران مى كنم ؛ ولى پس از وفات من ، صلوات بفرستيد؛ زيرا اسم هاى شما، پدر و مادران تان و اقوام تان بر من عرضه خواهد شد، اگر در آن ليست اسامى ، اعمال نيك شما ضبط شده باشد، خدا را سپاس مى گويم و اگر غير آن باشد از خداوند متعال براى شما، طلب غفران از گناهان شما را دارم .)) (22)
37 – هنگام از دست دادن و يا نابودى چيزى
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هنگامى كه چيزى از بين رفت بگو: اللهم صل على محمد و آل محمد.
38 – صلوات خدا
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: جبرييل بر من نازل شد و گفت : خداوند متعال مى فرمايد: هر كس كه بر تو صلوات بفرستد، من و فرشتگانم ده بار بر او صلوات مى فرستيم و كسى كه بر تو سلام دهد من و فرشتگانم ده بار بر او سلام مى دهيم .
39 – صلوات به معناى عهد
حضرت موسى بن جعفر از پدر بزرگوار خود عليه السلام نقل فرمود: هر كه بر پيامبر صلوات مى فرستد، به اين معنى است كه من بر عهد و پيمان خود هستم آن عهد و پيمانى كه وقتى خداوند در عالم ذر فرمود: آيا من پروردگار شما نيستم ، همه گفتند: بلى .
بخش چهارم : بركت صلوات
40 – باريدن طلا از آسمان
در حكايات الصالحين آورده اند كه :
فقيرى محتاج و عيالوار، براى طلب پول از خانه بيرون آمد، نمى دانست كه به كجا برود. ناگاه گذارش به كنار مجلس واعظى افتاد كه حاضران را به فرستادن صلوات ترغيب مى فرمود. آن فقير در آن جا ايستاد و شنيد كه واعظ مى گفت : در فرستادن صلوات ، تقصير مكنيد كه اگر توانگر بر آن سرور صلوات فرستد، در مالش بركت به هم مى رسد و اگر فقير صلوات فرستد، حق تعالى از آسمان روزى بر او مى فرستد.
آن فقير از آن مجلس بيرون رفت و به فرستادن صلوات مشغول شد؛ بعد سه روز، از ويرانه اى مى گذشت ، پايش به سنگى خورد. آن سنگ كنده شد و سبوى پر از زر، در زير آن سنگ ظاهر گرديد.
آن مرد گفت : وعده روزى من از آسمان است ، و روى زمين را نمى خواهيم ، و آن سنگ را در جاى خود گذاشت و به خانه آمد، صورت حال را با زن گفت . آن مرد، همسايه اى داشت كه يهودى بر بام خانه خود بود؛ و حكايت آن مرد را كه با زنش مى گفت ، شنيد. و فى الحال ، از بام فرود آمده ، به ويرانه رفت ، آن سبو را برداشته ، به خانه آمد. وقتى سر آن را گشود، ديد كه سبو، پر از مار و عقرب است . به اطرافيان خود گفت : اين همسايه مسلمان ، دشمن ما است . وقتى كه من در بام بودم ، فهميد، و آن سخن را براى اين گفت كه در طمع افتم ، و آن سبو را به خانه آورم ، و از آن ضررى به من رسد. پس بهتر آن است كه آن را به بام برده از راه ، روزنه ، در خانه او ريزم ، تا آن كه ضررى را كه براى من مى خواست ، به خودش برگردد.
به بام آمد، در وقتى كه آن زن فقير، به شوهر خود مى گفت : روا باشد كه تو سبوى پر از زر بيابى و آن را بگذارى و ما در فقر و تنگدستى باشيم ؟
آن مرد مى گفت : من اميدوارم كه روزى ما از آسمان نازل شود.
ناگاه يهودى ، سر سبو را گشود و آن را سرنگون ساخت ؛ آن مرد، آوازى شنيده سر را بالا كرده ديد كه از روزنه خانه او، زر فرو ريخت . فرياد زد: اى زن ! اين زر است كه از آسمان فرو مى ريزد، و آن زرها را بر مى داشت ، و صلوات مى فرستاد.
وقتى يهودى ديد كه از سبو زر مى ريزد، آن را برداشت ، در آن مكان ، ديد كه همان مار و عقرب است . باقى را نيز، در خانه درويش ريخت ، و همه زر سرخ بود. آن يهودى دانست كه اين سرى است از اسرار غيبى كه به ظهور مى رسد. در خاطرش گذشت كه اين همان حكم آب نيل دارد، كه در زمان حضرت موسى على نبيا و آله و عليه السلام در نظر قبطى خون مى نمود، و در نظر سبطى آب بود. و فى الحال ، آن درويش را به بام طلبيده ، به دست او مسلمان شد و از بركت صلوات بر آن حضرت ، مسلمان را دولت غناء، و يهودى را سعادت اسلام روزى شد.
41 – سه صلوات و شيرين شدن عسل
روزى رسول خدا – صلى الله عليه و آله – در نخلستان نشسته بود، و امير المؤ منين (عليه السلام در خدمت آن جناب بود ناگاه زنبور عسلى به نزد آن حضرت آمد، گرد آن حضرت مى گرديد. آن جناب – صلى الله عليه و آله و سلم ؛ به امير المؤ منين – عليه السلام – فرمود: اين زنبور مى خواهد كه ما را ضيافت كند. مى گويد كه قدرى عسل در فلان موضع گذاشته ام . امير المؤ منين – عليه السلام – را بفرست كه آن را بياورد.
امير المؤ منين – عليه السلام – رفت ، و آن عسل را حضور پيامبر آورد.
رسول خدا – صلى الله عليه و آله – از آن زنبور پرسيد: خورش شما شكوفه تلخ است ، به چه سبب در درون شما شيرين مى گردد؟
عرض كرد: آن به بركت جناب شماست ؛ زيرا كه هرگاه كه قدرى از شكوفه در درون ما، در مى آيد، فى الحال الهام الهى به ما مى رسد كه سه نوبت بر شما صلوات فرستيم و به بركت آن صلوات ، شكوفه تلخ در درون ما شيرين مى شود.
42 – پر و پال ملك به واسطه صلوات
حق – سبحانه و تعالى – به ملكى فرمود كه فلان شهر را ويران كن .
وقتى آن ملك به آن شهر آمد، گريه كودكان و ناله زنان و فرياد چهارپايان را شنيد، برايشان رحم نموده و بر ويرانى آن شهر اقدام نكرد. تند باد قهر، از مهيب جلال وزيده ، پر و بال آن ملك را در هم شكست ؛ و از بالا رفتن بر افلاك ، محروم و مهجور ماند.
روزى جبرييل – عليه السلام – او را گريان و نالان بر روى خاك افتاده ديد. دلش بر پريشان حالى و شكسته بالى آن ملك سوخت . حال عجز و بيچارگى و ضعف و آوارگى او را به بارگاه جلال عرض كرد.
خطاب آمد كه به او بگو: بر حبيب من محمد – صلى الله عليه و آله – صلوات فرستد تا به بركت آن پر و بال به او برگردد. به او گفته شد. آن ملك به وظايف صلوات قيام نمود. و بال اقبال باز يافته به فراغ بال به جانب آشيانه خود پرواز نمود.
43 – رفع فقر
رسول خدا – صلى الله عليه و آله – فرمودند:
صلوات فرستادن فقر را بر طرف مى كند.
44 – اداى قرض
در تاريخ مدينه دهلويست كه يك مرد نيك هزار اشرفى وام داشت و بستانكار از او شكايت كرد او را نزد قاضى برد، و يك ماه مهلت گرفت و رفت به درگاه خداى تعالى و بر پيغمبر – صلى الله عليه و آله – زارى كرد. شب 27 ماه رجب در خواب ديد كه يكى مى گويد: خدا وام تو را مى پردازد! برو نزد اين عيساى وزير و بگو رسول خدا – صلى الله عليه و آله – مى فرمايد سه هزار وامم را بپرداز.
بيدار شد و شاد بود و با خود انديشيد كه اگر گفت : نشانه اين واقعه چيست ؟ چه گويم ؟ آن روز خوددارى كرد و شب دوم هم همين خواب را ديد و شادمان بيدار شد و باز هم شرمش آمد و آن روز هم نزد وزير نرفت .
شب سوم باز پيغمبر را خواب ديد كه سبب نرفتن را از او پرسيد و گفت : از شما نشانى راستى اين واقعه را مى خواهم ؟
پيغمبر آن را پسنديد و فرمود: به او بگو تو پس از نماز سپيده دم تا بر آمدن خورشيد پيش از آن كه با كسى سخن گويى پنج هزار بار بر من صلوات مى فرستى و جز خدا و كرام الكاتبين آن را ندانند.
روز سوم رفت و خوابش را با نشانى گفت ، وزير شاد شد و گفت : مرحبا به رسول خدا – صلى الله عليه و آله – و سه هزار اشرفى براى پرداخت وام به من داد و سه هزار براى هزينه عيال و سه هزار براى هزينه عيال و سه هزار براى سرمايه كار و از من خواست پيوند دوستى از او نبرم و هر نيازى را به او پيشنهاد كنم . سه هزار را نزد قاضى بردم و بستانكار را با افسوس و آه نزد او ديدم و پول ها را شمردم و داستان از گفتم .
قاضى گفت : چرا همه كرم از وزير باشد، من خودم وام تو را مى پردازم .
بستانكار گفت : من سزاوارترم كه بگذرم و گفت من براى رسول خدا و رسول خدا از اين پول گذشتم . قاضى گفت : من آن چه در راه خدا دادم پس نگيرم و همه اموال را با خود آوردم شكر گزار خدا و مصلى بر پيغمبرش . (23)
45 – خوشبو شدن روى به بركت صلوات
در شفاء الاسقام محمد بن سعيد
روايت شده كه و گفت : با خود عهد بستم پيش از خواب به شماره معين صلوات بر پيغمبر – صلى الله عليه و آله – فرستم و شبى با خاندانم در غرفه اى خوابيدم و در خواب ديدم كه آن حضرت وارد شد و ديوارهاى خانه به نور جمالش روشن گرديد و فرمود: آن دهانى كه بر من صلوات مى فرستاد كجاست تا آن را ببوسم ؟
من شرم كردم دهانم را جلو ببرم ، صورتم را جلو بردم ، آن را بوسيد. از شادى بيدار شدم و خاندانم را بيدار كردم و بوى خوشش در غرفه پيچيده و گويا پر از مشك اذفر بود.
آن تو تا هست روز از رخسار مى وزيد و هر كسى آن را مى بوييد. (24)
46 – بوى خوش دهان فقير
از يكى از مشايخ حكايت كرده اند كه گفت : شبى در اصفهان ، در زاويه يكى از فقرا ماندم ؛ و هنگام نصف شب : از خواب بيدار گرديدم و بوى خوشى به مشام من رسيد كه هرگز از آن خوش تر بويى نشنيده بودم .
برخاستم و در جستجوى آن برآمدم كه آن بوى از كجاست و به هر طرف دويدم ، آخر ديدم كه آن بوى ، از داخل زاويه است . و چون نگاه كردم ، فقيرى را ديدم كه در كنج زاويه ، زمزمه مى كرد. وقتى گوش دادم ، شنيدم كه صلوات مى فرستاد؛ و آن رايحه جان افزا، از دهان او مى وزيد. (25)
47 – صلواتى از اسرار
اين صلوات از اسرار مى باشد كه اگر براى آخرت بخواند، معنويات به دست مى آورد و مشهور است اگر براى دنيا بخواند گنج پيدا خواهد كرد. ده مرتبه صبح ، ده مرتبه عصر، نزديك مغرب و عشاء بخواند و براى ختم نودونه مرتبه لازم است .
اللهم صل على سيدنا و حبيبنا و شفيعنا محمد حاء الرحمه و ميمى الملك و دال الدوام اسيد الكامل الفاتح الخاتم كلما ذكرك و ذكره الذاكرون و كلما سهى و غفل عن ذكرك و ذكره الغافلون صلواة دائمة بدوامك باقية ببقائك لا منتهى لهادون ذلك و على اله و اصحابه كذلك انك على كل شى قدير و بالاجابة جدير.
48 – درمان فراموشى
رسول خدا – صلى الله عليه و آله – فرمود:
وقتى چيزى را فراموش كرديد، بر من صلوات بفرستيد كه موجب ياد آمدن آن چيز خواهد شد. ان شاءالله تعالى
49 – اين از بركت صلوات است
زنى حامله بود، تنها از مكه به مدينه مهاجرت نمود، و به اين سبب ، او را مهاجره مى گفتند، ناگاه پسرى زاييد، مانند قطعه اى از گوشت كه دست و پا نداشت .
مهاجره ، غمناك شده ، به قابله گفت : من به حكم خدا راضيم ؛ اما به جهت شماتت دشمنان يعنى كفار مكه ، بگويند كه فلانه از شهر ما رفت و دين اسلام را قبول نمود و بتان ما دست و پاى فرزند او را گرفتند – دغدغه به خاطر مى رسد.
قابله گفت : بايد در اين قضيه ، رجوع به محكمه عليه نبويه – صلى الله عليه و آله – نمود. مهاجره ، خدمت آن سرور آمد، صورت حال را به عرض رسانيد. آن جناب فرمود كه بگو: اللهم صل على محمد و آل محمد كما باركت على ابراهيم .
مهاجره ، اين كلمات را بر زبان راند، به خانه برگشت ، فرزند خود را با دست و پاى درست ديده در حال ، خبر به سيد ابرار رسانيد، آن حضرت فرمود: اين ، از بركت صلوات فرستادن بر من بود.
50 – روييدن پر و بال به بركت صلوات
روزى جبرييل – عليه السلام – نزد رسول اكرم جليل (صلى الله عليه و آله ) آمد، و گفت : يا رسول الله ! امروز غريبى مشاهده نمودم ، آن امر اين است كه در وقت پايين آمدن از آسمان ، گذارم به كوه قاف افتاد، در آن جا آواز ناله دلخراش و فرياد جگر سوزى به گوش من رسيد، دانستم كه داغ ديده اى كه به آن زارى مى نالد، و درمانده اى است كه به آن نيازمندى مى خروشد. از عقب آن ناله رفتم ، فرشته اى ديدم ؛ كه پيش از آن ، او را در آسمان ، با عظمتى هر چه تمام تر ديده بودم كه بر تختى از نور مى نشست و هفتاد هزار فرشته در خدمت او صف زده مى ايستادند؛ وقتى نفس مى زد، ملايكه از نفس او مخلوق مى شدند؛ او را ديدم كه با دلى خسته و بالى شكسته ، بر زمين افتاده . از حالش پرسيدم . گفت : در معراج مصطفى – صلى الله عليه و آله – من بر تخت خود نشسته بودم ، و به آن تعظيم آن حضرت نپرداختم ، و شرايط تجليل و تكريم را – چنان كه شايسته بود – به جا نياوردم ، به اين عقوبت مبتلا شدم ، و از ذروه افلاك ، به حضيض خاك افتادم ، الحال ، تو شفيع من شو، و از حضرت ذوالجلال ، عفو مرا درخواست كن .
من در درگاه احديت ، تضرع بسيار كرده ، و مغفرت او را درخواست نمودم . خطاب از رب الارباب رسيد كه :
به او بگوى كه اگر مغفرت لغزش ، و عفو گناه خود را مى خواهى ، بر حبيب من صلوات فرست ، تا به مقام اكرام خود برگردى .
من صورت حال را، به آن شكسته بال گفتم ، و او بر حضرت شما صلوات فرستاد، فى الحال ، بال هاى اقبال و كرامت او روييد، و از مركز خاك به محيط افلاك پرواز كرده ، به بركت اين خدمت ، به محل قرب رسيد
18-ثواب الاعمال ، و عقاب الاعمال ، ص 346.
19-اصول كافى ، ج 6، ص 87.
20-پرورش روح ، ج 2، ص 346.
21-پرورش روح ، ج 2، ص 344.
22-پرورش روح ، ج 2، ص 340
23-دارالسلام ، ج 2، ص 140.
24-دارالسلام ، ج 2، ص 195.
25-شرح و فضايل صلوات ، ص 195.
بدون دیدگاه