wp-useronline
domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init
action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/lk84vgdi/domains/hadiskadeh.ir/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114all-in-one-wp-security-and-firewall
domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init
action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/lk84vgdi/domains/hadiskadeh.ir/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114wordpress-seo
domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init
action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/lk84vgdi/domains/hadiskadeh.ir/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114توبه نصوح (2) – زنی برای دو شوهر؟! نصوح مردی بود که ظاهری زنانه داشت و از این موقعیت خود سوء استفاده می کرد و در حمام زنانه دلاک بود. تا اینکه روزی در حمام، مروارید دختر پادشاه گم شد و کار به تفتیش بدنی رسید… نصوح که دزد نبود …
توبه نصوح (1) – مرد زن نما ! حتما تا به حال اصطلاح توبه ی نصوح را شنیده اید. اما شاید ندانید که ماجرای نصوح و توبه اش چه بوده که انقدر معروف شده و سر زبانها افتاده است. ماجرا از آنجا شروع می شود که نصوح، مردی بود بدون …
میرزا مهدی اصفهانی (رحمة الله علیه) آیت الله میرزامحمدمهدى غروى اصفهانى یکى از فقهاى بزرگ شیعه در قرن چهاردهم هجرى است که اندیشه هاى فقهى و اعتقادى اش در بسیارى از حوزه هاى دینى عالم شیعه به ویژه حوزه علمیه مشهد موجب پدید آمدن حرکت هایى پویا گردیده و نظر …
دیدن پیرمردی 90 و چند ساله که نمیتواند به تنهایی راه برود و چشم هایش نیز قدرت دیدن ندارد اما اول صبح به مسجد آمده تا در نماز جماعت شرکت کند صحنه عبرت آموزی برای جوانانی مانند من بود که اطراف او جمع شده بودیم و به او که دلش را به دیگری سپرده بود نگاه میکردیم و به یاد نمازهای صبح قضاشده خودمان میافتادیم و تأسف از این همه غفلتی که داریم.