آغاز امامت در پنج سالگی
حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) در سن پنج سالگی، به امامت رسیدند. ایشان از همان ابتدای تولد، همچون پدران خود علمی بی حد داشتند و می توانستند پاسخ هر سوالی را بگویند و همچون اجداد خویش، مسیر امامت را بی نقص شروع کردند و به انتها می رسانند. امّا چگونه ممکن است کودکی پنج ساله، امام باشد؟
ظاهراً بیشتر از پنج سال
از همین امروز، همین الان و با همین مطلب، این فکر را از سرتان بیرون کنید: «امام کودک!» چرا که هر چند امام، پنج ساله بود ولی هرگز همانند یک کودک پنج ساله ی معمولی نبود. حتی ظاهر ایشان نیز به کودکان پنج ساله نمی ماند؛ شاهدان تاریخی در این زمینه گزارش می دهند:
اول: حکیمه خاتون، عمه ی امام حسن عسکری (علیه السلام) که در زمان تولد مبارک حضرت صاحب الامر (عج) نیز حضور داشت، تعریف می کند که چهل روز پس از تولد وارد خانه ی امام حسن عسکری (ع) شده است و با دیدن کودکی که میان خانه راه می رفت از امام پرسید: «این پسر دو ساله مال کیست؟» امام نیز با لبخندی پاسخ دادند: «اولاد پیغمبران و اوصیای ایشان هرگاه امام باشند، برخلاف اطفال دیگر نشو و نمو می کنند، و یک ماهه ی ایشان مانند یک ساله ی دیگران است. و ایشان در شکم مادر سخن می گویند و قرآن می خوانند و عبادت پروردگار می کنند و در هنگام شیرخوردن، ملائکه از آنان فرمان می برند و هر صبح و شام بر ایشان نازل می شوند.» (1)
حکیمه خاتون در ادامه تعریف می کند که هر چهل روز برای دیدن حضرت مهدی (عج) به خانه ی امام حسن عسکری (ع) می رفت و زمانی که هنگام شهادت ایشان بود، (امام زمان (ع) در آن زمان 5 ساله بودند)، پسر نوجوانی را به همراه امام حسن، دیدند. وقتی امام حسن (ع) به عمه ی خود فرمودند که کنار او بنشینند و ایشان در تعجب پرسیدند: «این مرد کیست که به من فرمان می دهی کنار او بنشینم؟» حضرت فرمودند: «این فرزند نرجس است و خلیفه ی من است بعد از من و نزدیک است که من از میان شما بروم؛ باید سخن او را قبول کنی و امر او را اطاعت نمایی.» (2)
علاوه بر آن، تمام کسانی که برای نماز خواندن بر پیکر پاک امام حسن عسکری (ع) حضور داشتند، حضرت مهدی (عج) را دیدند که شبیه به نوجوانان بود و بر پیکر پدر خود نماز خواند. (3)
واقعاً بیشتر از پنج سال
به غیر از ظاهر آن حضرت، رفتار، منش، عبادات، علم و عقل آن حضرت، از همان ابتدای ولادت کمال یافته بود. از ویژگیهای حتمی امام است که علم خدادادی داشته باشد و از عصمت برخوردار باشد و این عصمت از همان ابتدای تولد با آن حضرت همراه است.
امیرالمؤمنین علی (ع) در حدیثی درباره ی رسول خدا (ص) می فرمایند: «هنگامی که از شیر بازگرفته شد، خدا بزرگترین فرشته از فرشتگان را شب و روز همنشین او فرمود تا راه های بزرگواری را پیمود و خویهای نیکوی جهان را فراهم نمود.» (4)
این روح، همراهی است که برای تمام معصومین در نظر گرفته شده است و همراه آنان محسوب می گردد. این روح است که به امامان نیروی عصمت می بخشد و به قول امام صادق (ع)، این روح: «آفریده ای از آفریدگان خداوند عزو جل است. بزرگ تر از جبرئیل و میکائیل که همراه رسول خدا بود و آن حضرت را باخبر ساخته، یاری می نمود. او همراه امامان بعد از آن حضرت (ص) است.» (5)
حضرت مهدی (عج) نیز از این قاعده مستثنی نیستند؛ چرا که ایشان امام هستند و فرقی نمی کند چه سنی به امامت برسند چرا که ائمه در هر سنی که باشند، از خطا و اشتباه مصون اند.
شاهد مثال این مدعا حسنین (علیهما السلام) اند که در زمانی که کمتر از پنج سال سن داشتند برای آنها، آیه ی تطهیر نازل شد. (6)
سابقه ی درخشندگی در سن پائین
حضرت عیسی (ع) نیز در گهواره سخن گفت. او مردم را به دین خدا دعوت کرد و از روز قیامت یاد کرد. به غیر از ایشان، امام جواد (علیه السلام) در سن 9 سالگی به امامت رسیدند و خود خلیفه ی زمان ایشان، گواهی داد که عقل و خرد ایشان هرگز شبیه به فرزندان نیست بلکه از تمام علمایی که قرار بود ایشان را شکست علمی بدهند، بیشتر است. (7)
به غیر از اینها، در تاریخ بسیار پیش آمده است که افراد در سن پائین، درک و فهمی بسیار بیشتر از دیگران دارند. دختر ابن عربی، زمانی که شیرخواره بود، سوالات شرعی پدر خود را پاسخ می داد. (8)، ابن سینا در سن 12 سالگی بر طبق مذهب حنفی، فتوا می داد. (9)
توماس یونگ، از دانشمندان انگلیسی نیز در دوسالگی خواندن می دانست و زمانی که به چهارده سالگی رسید، به پنج زبان زنده ی دنیا مسلط بود و در بیست سالگی نظریه ای داد که تغییر شگرفی در علم چشم پزشکی ایجاد کرد. (10)
امّا با وجود ده ها مصداق دیگر در این زمینه، همیشه باید در خاطرمان بماند، که ائمه و اولیای دین، در هر زمینه ای، ابر مرد بودند. نمی توان آنها را با دیگر انسان های نابغه مقایسه کرد چرا که آنان امام بودند و لازمه ی امامت، علم و عصمت است.
پی نوشت:
1. مجلسی، محمد باقر، چهارده معصوم (علیهم السلام)، نشر سرور، 1386، ص 1011
2. همان.
3. همان، ص 996
4. نهج البلاغه صبحی صالح، خ 192؛ به نقل از نجیب محمد، سید حسین، سرّ خدا، موسسه ی موعود عصر (عج)، 1389، ص 106
5. الکافی، ج 1، ص 273؛ به نقل از نجیب محمد، همان، ص 105
6. نهاوندی، علی اکبر، العبقری الحسان، ج 3، ص 69
7. اثبات الوصیه، ص 166؛ به نقل از امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، نشر شفق، 1374، ص 123
8. نهاوندی، همان، ص 82
9. هدیة الاحباب، ط تهران، 1329 ق.، ص 76؛ به نقل از امینی، همان، ص 124
10. روسو، پی یرر، تاریخ علوم، ترجمه ی صفاری، ص 432؛ به نقل از امینی، همان.
پ.میعاد
بدون دیدگاه