آيا شيعه حق است با اين که در اقليت است؟
- بهدست: Admin
- دستهبندی: شيعه پاسخ می دهد
- برچسبها: اقليت, حق, شيعه
پرسش: آيا شيعه اي که در اقليت است و پيروان اندکي دارد، مي تواند بر حق باشد؟
پاسخ: آمارهاي فعلي دنيا نشان مي دهد که جمعيت دنيا بيش از 6 ميليارد نفر است. کل مسلمانان (شامل شيعيان و مذاهب چهارگانه شافعي، حنبلي، مالکي و حنفي و نيز وهابيون) حدود 5 / 1 ميليارد و جمعيت شيعيان به تنهايي حدود 350 ميليون نفر مي باشد. بيش از 2 ميليارد از جمعيت 6 ميلياردي جهان در چين و هندوستان زندگي مي کند که اکثريت قريب به اتفاق آنان بت پرست، گاو پرست و حتي شيطان پرست هستند.
اگر منطق سؤال فوق صحيح باشد بدان معنا است که مي توان آن را تعميم داده و پرسيد: «اگر اسلام و دين محمد(صلي الله عليه وآله) بر حق است، پس چرا مسلمين در اقليت هستند و اکثر مردم جهان آن را نپذيرفته اند؟»
در پاسخ به هر دو سؤال بايد گفت: هرگز اکثريت، نشانه حقانيت نمي باشد و تعداد پيروان و طرفداران يک عقيده، موجب شناخت حق و باطل نمي شود. زيرا در اين صورت هم شيعه، هم اسلام و هم توحيد و نبوت را نمي توان بر حق دانست؟
استناد به قرآن مجيد و بيان حديثي از امام الموحدين علي(عليه السلام) پشتوانه اين استدلال است. قرآن مجيد در بسياري از موارد به تعريف و تمجيد اقليت ها و نکوهش اکثريت پرداخته است. براي مثال در سوره اعراف مي فرمايد: (وَلا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرِينَ)؛ «اکثر آنان را شاکر و سپاسگزار نخواهي يافت.»[1] در سوره انفال نيز مي فرمايد: (إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ وَلکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ)؛ «به جز پرهيزگاران کسي اولياي او نيست و البته اکثر آنان نمي دانند.»[2] در سوره سبا نيز آمده است: (وَقَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّکُورُ)؛ و اندکي از بندگان من سپاسگزارند.»[3] .
بر اساس همين آيات است که امير مؤمنان، در جريان جنگ جمل در پاسخ فردي که پرسيد «چطور ممکن است اين همه مخالفان تو که اکثريت را تشکيل مي دهند بر باطل باشند؟» فرمود: «حق و باطل را با تعداد پيروان آن نمي توان شناخت. حق را بشناس، سپس اهل آن را خواهي شناخت. باطل را بشناس، آنگاه اهل آن را خواهي شناخت.»[4] .
از سوي ديگر، يکي از منابع فقه، اجماع است. اجماع، عبارت است از اتفاق نظر تمامي مسلمين جهان بر انجام امري. در اين اصل، يک نکته مهم نهفته است که اقليت خواص مسلمين، بايد همراه و همگام با اکثريت باشند تا اجماع حاصل شود. در غير اين صورت اجماع حاصل نمي شود و اکثريت به وقوع مي پيوندد. البته واضح است که تفاوت اکثريت و اجماع در همين است. لذا مي توان استنباط نمود که در اينجا اقليت، ممکن است بر حق باشد در حالي که اکثريت نظر ديگري دارند.
به همين جهت است که اکثريت، جزو منابع فقه به حساب نيامده و از اجماع به عنوان منابع فقه ياد شده است.
بدون دیدگاه