رويت حضرت رسول
در مصباح كفعمى است : هر كس بخواهد يك پيغمبرى يا امامى يا كس ديگر يا پدر و مادر خود را در خواب بيند، بايد سوره والشمس – والليل – قدر – جحد – اخلاص – و معوذتين بخواند و آن گاه صد بار اخلاص را بخواند و صد بار صلوات بر پيغمبر – صلى الله عليه و آله – فرستد و با وضو بر پهلوى راست بخوابد و هر كه را خواهد در خواب بيند و هر چه خواهد با آنها سؤ ال و جواب كند.
گفته : در نسخه ديگر همين دستور را ديدم جز اين كه هفت شب چنين كند پس از خواندن دعايى كه اولش اين است : اللهم انت الحى الذى لا يوصف تا آخر دعايى كه آيد. (62)
119 – صلوات ، رمز خواب ديدن پيامبر
در حاشيه مصباح كفعمى است كه در كتاب خواص القرآن ديدم ، هر كه شب جمعه ، پس از نماز شب هزار بار سوره كوثر بخواند و هزار بار صلوات بر محمد و آلش بفرستد، پيغمبر – صلى الله عليه و آله – را در خواب بيند. (63)
120 – تشرف حضور پيامبر در خواب
از مجموع الدعوات شيخ ابى محمد هارون بن موسى تلعكبرى است كه هر كس بخواهد پيغمبر – صلى الله عليه و آله را در خواب ببيند، شب جمعه نماز مغرب را بخواند و در نماز باشد تا نماز عشاء را هم بخواند و با كسى سخن نگويد و آن گاه دو ركعت نماز بخواند كه پس از حمد در هر دو ركعت نماز ديگر بخواند كه پس از حمد هفت بار قل هو الله احد بخواند و پس از نماز سجده كند و هفت بار صلوات بر پيغمبر – صلى الله عليه و آله – فرستد و هفت بار تسبيح اربعه به اضافه (و لا حول و لاقوة الا بالله ) گويد و سر بر دارد و درست بنشيند و دو دست بالا دارد و بگويد: يا حى يا قيوم يا ذالجلال و الاكرام يا اله الاءولين و الاخرين يا رحمن الدنيا و الاخرة و رحيمهما يا رب يا رب
و دست برآورده سه بار بگويد: يا رب – سه بار يا عظيم الجلال – سه بار يا بديع الكمال يا كريم الفعال يا كثير النوال يا دائم الافضال يا كريم يا متعال يا اول بلامثال يا قيوم بغير زوال يا واحد بلا انتقال يا شديد المحال يا رازق الخلايق على كل حال اءرنى وجه حبيبى و حبيبك محمد فى منامى يا ذالجلال و الاكرام
و آن گاه بر بستر يا هر جا رو به قبله بخوابد، بر پهلوى راست و صلوات بر پيغمبر فرستد تا خوابش برد كه آن حضرت را در خواب بيند. ان شاءالله . (64)
121 – صلوات به صورت زيبا
در زينة الاعياد شيخ احمد نجفى پس از ذكر فوايد بسيارى براى صلوات بر محمد و آلش گويد طرفه تر چيزى كه در روزگار نوشتن فضل صلوات برايم رخ داد اين بود كه برخى از آن را براى يك دوست باتقوا و خوب خواندم و بسيار شاد شد و پيش آمد كه روز جمعه به ديدن او رفتم و ديدم بسيار شاد است ، سبب شاديش را پرسيدم گفت : من در روز بسيار صلوات بر محمد و آلش مى فرستادم و شب جمعه بر آن مداومت كردم تا چرتم گرفت . در خواب ديدم پيغمبر و امير و زهرا و همه امامان از آسمان به زير آمدند و گردم نشستند و پيغمبر – صلى الله عليه و آله – با من هم سخن و همدم شد مانند يك خودمانى ، از او پرسش كردم و جواب داد و مژده خوشى به من داد كه دلم خنك شد و آن گاه خواب طولانى خود را كه داراى انواع شادى بخش ها و مژده ها بود نقل كرد تا گفت : شخصى كه از دوستان قديمى و خصوصى من بود و او را در خواب شناختم در خواب و او در نورانيت و زيبايى شبيه ترين افراد به پيغمبر (ص ) بود چون بيدار شدم او را نشناختم و به صلوات ادامه دادم تا خوابم برد و در خواب تعبير خوابم را ديدم كه آن عمل من است كه صلوات را خدا به آن صورت زيبا در مى آورد.
شب دوم باز پيغمبر – صلى الله عليه و آله – و ائمه – عليهم السلام – همه را در خواب ديدم و كسى به من گفت : سر بلند كن و نگاه كن .
سر بلند كردم و پيغمبر و ائمه معصومين – عليهم السلام – ذكر خدا مى گفتند و آن شخص به من گفت : مى دانى چه ذكرى مى گويند براى خدا تعالى .
گفتم : نه . گفت : همان ذكر صلوات تو است . از آن شاد شدم و خدا را بر توفيق خود سپاس گفتم . (65)
122 – ما نيز زياد صلوات مى فرستيم
در كتاب زينة الاعياد از شيخ احمد بن شيخ زين الدين نقل شده كه :
امام زين العابدين ، حضرت سجاد عليه السلام را در خواب ديدم به آن حضرت از نداشتن توشه آخرت و عدم توفيق توبه خالص و اعمال صالح شكايت نمودم ، آن حضرت عليه السلام فرمودند:
بر تو باد فرستادن صلوات زياد بر محمد (ص ) و آل محمد (عليهم السلام )! ما نيز زياد صلوات مى فرستيم و اين صلوات خود را عوض صلوات تو قرار مى دهيم . (66)
123 – مداومت صلوات رمز خواب ديدن پيامبر
در كتاب جذب القلوب عبدالحق دهلوى است كه يك راه براى ديدار پيغمبر – صلى الله عليه و آله – در خواب ، صلوات مداوم بر آن حضرت است با طهارت و به اين نحو
اللهم صل على محمد و آله و سلم كما تحب و ترضى . (67)
124 – پيامبر نيز دائم الصلوات است !
معاصر نورى در كتاب درالسلام از شيخ احمد بن شيخ نقل كرده كه : يكى از عارفين و دوستداران اهل بيت عليهم السلام نزد من آمد، من پاره اى از فضايل صلوات بر پيامبر (ص ) و اهل بيت او را بازگو كردم .
او بسيار خوشحال شد و رفت .
پس از مدتى در يك روز جمعه نزد او رفتم ، ديدم كه او مشغول حمد خداوند است . از او علت شكرگزارى اش را پرسيدم ، او گفت : من در هر پنج شنبه بسيار بر پيامبر (ص ) صلوات مى فرستادم تا اين كه ديشب مشغول صلوات بودم كه خوابم برد، در خواب ديدم پيامبر و امير المؤ منين عليه السلام فاطمه زهرا سلام الله عليه و همه امامان عليهم السلام از آسمان پايين آمدند و اطراف من نشستند. سپس پيامبر صلى الله عليه و آله شروع به صحبت با من نمود به گونه اى كه گويى من يكى از آشنايان او بودم . من نيز از آن حضرت سؤ الاتى نمودم و او جواب داد. سپس به من بشارت داد، در آن حال شخص آشنايى را ديدم كه شبيه ترين مردم به پيامبر (ص ) بود. از خواب برخاستم ؛ اما آن شخص را نشناختم . بسيار ناراحت شدم و گفتم : اين شخص كه بود كه در خواب او را شناختم ؛ اما در بيدارى نشناختم !؟
پس باز مشغول فرستادن صلوات شدم تا اين كه مجددا خوابم برد، در خواب دوم پرسيدم : آن شخص نورانى كه بسيار شبيه پيامبر (ص ) است ، چه كسى است ؟
گفتند: آن صلوات تو است كه خداوند او را به صورتى زيبا در آورده است .
من باز هم به فرستادن صلوات ادامه دادم تا آن كه در شب ديگرى در خواب ديدم پيامبر و امامان را، شخصى به من گفت : سرت را بلند كن !
وقتى سرم را بلند كردم ، ديدم آن بزرگواران مشغول ذكر هستند، آن شخص به من گفت : آيا مى دانى چه ذكرى مى خوانند؟
گفتم : نه .
گفت : آن ها همان ذكرى را مى گويند كه تو بدان مداومت دارى ؛ يعنى آن ها نيز مشغول فرستادن صلوات اند.
من با خوشحالى از خواب برخاستم ، حمد خدا را به جاى آوردم كه به من توفيق داد. (68)
125 – بوسيدن دهان صلوات فرستنده
شيخ على اكبر نهاوندى از علماى بزرگ مشهد، در كتاب خزينة الجواهر مى فرمايد:
يكى از زاهدان و پرهيزگاران گفت : من با خود عهد و پيمان بستم كه هر شب قبل از خوابيدن به تعداد معين بر پيامبر (ص ) و اهل بيت طاهرين اش صلوات بفرستم . يك شب عده اى از دوستانم به حجره من آمدند و با اين كه حجره ام شلوغ شده بود و تا دير وقت طول كشيد و خسته بودم ؛ اما صلوات ها را فرستادم و خوابيدم .
در خواب ديدم كه پيامبر (ص ) به حجره من آمدند و وجود شريف و نورانى شان باعث منور شدن حجره من شد، سپس به سوى من آمده و فرمودند: كجاست آن دهانى كه بر من صلوات مى فرستاد، تا آن را ببوسم !
من خجالت كشيدم كه بگويم فرستنده آن صلوات ها من بودم ؛ پيامبر صورت مبارك را جلو آورده و بر صورت من بوسه زدند.
از شدت شعف و خوشحالى از خواب برخاستم ، به گونه اى كه همه دوستانم نيز بيدار شدند. (69)
62-دارالسلام ، ج 3، ص 8.
63-دارالسلام ، ج 3، ص 6.
64-دارالسلام ، ج 3، ص 4.
65-دارالسلام ، ج 2، ص 132.
66-خزينة الجواهر، ص 591.
67-دارالسلام ، ج 3، ص 7.
68-خزينة الجواهر، ص 590.
69-خزينة الجواهر، ص 589.