اعتدال در زندگی امام باقر علیه السلام
- بهدست: Admin
- دستهبندی: مكتب اهل البيت (ع)
- برچسبها: اعتدال, امام, باقر, زندگی, علیه السلام
اعتدال در زندگی امام باقر علیه السلام
اعتدال به معنی میانه روی و میانه است و در مقابل، انحراف از اعتدال گرایش به فزونتر است كه افراط یا اسراف گفته میشود و گرایش به كمتر كه تفریط خوانده میشود.(1)
گر همی خواهی كه گیرد كار نور معتدل می باش در خیرالامور(2)
در قرآن كریم این اصل، وجه تمایز مسلمانان با سایر فرق و ادیان و سبب برتری آنها دانسته شده است؛
«همان گونه كه قبله شما قبلهای میانه است، شما را نیز امتی میانه قرار دادیم. (در حد اعتدال میان افراط و تفریط.) تا بر مردم گواه باشید و پیامبر نیز بر شما گواه باشد.»(3)
در مكتب انسانساز اسلام میانهروی همواره در رأس امور قرار دارد. از حرام بودن طلا بر مرد و استفاده نكردن زیاد زنان از طلا «در حد اعتدال» و نهی از استفاده ظروف طلا و نقره و به كار نبردن ابریشم خالص و یا طلابافت برای كفن مرده ملاحظه میشود كه اسلام بر شخصیت الهی انسان تأكید دارد و سفارش میكند حتی جسم انسان را با احترام باید غسل داد و كفن كرد و دفن نمود، ولی بر خلاف برخی مكاتب با دفن اشیاء گران قیمت همراه میت مخالف است.(4)
اعتدال همان صراط مستقیم در سوره حمد است و با مزاج انسان سازگار است.
«تبذیر مكن. زیرا تبذیر كنندگان برادران شیطانند و شیطان به پروردگارش بسیار كفر ورزیده است.»(5)
اعتدال در مكتب تشیع
در عقاید اسلامی، غلو، شرك، جبر، تفویض، تشبیه و سایر عقاید افراطی جایی ندارد و این در حالی است كه مسلمانان از زمان امام باقر علیه السلام از میدان جنگ و لشگركشی با دشمنان متوجه فتح دروازههای علم و فرهنگ شدند. افكار جبریه كه به اشاعره نسبت داده میشود و جبرگرایی و ارجاء كه به وسیله بنیامیه برای توجیه حكومت خود به وجود آمده بود از جمله افكار افراطی آن زمان بود. در این میان برخی شیعیان كه در عشق اهلبیت افكار افراطی داشتند، نیز با برخورد شدید امامان معصوم علیهمالسلام مواجه میشدند.
«گروهی از بنیهاشم و سایر شیعیان خدمت امام باقر علیه السلام رسیدند. امام به آنها فرمودند: بپرهیزید از شیعیان غالی آل محمد و میانه روی پیشه كنید كه زیادهروها و غلات به شما برگردند و عقب مانده و تالی نیز به شما برسد. عرض كردند: غالی كیست؟ فرمود: كسی است كه درباره ما مقامی معتقد است كه ما خود آن مقام را برای خویش قائل نیستیم. گفتند: عقب مانده و تالی كیست؟ فرمود: كسی است كه به دنبال خیر و نیكی است و این پیگیری او موجب افزایش خیر برایش میشود. قسم به خدا بین ما و خداوند قرابتی نیست و نه ما به خدا حجتی داریم و نمیتوان به خدا نزدیك شد مگر با اطاعت. هر كس از شما مطیع خدا باشد و عمل به دستور او نماید ولایت ما برایش سودمند است و هر كس معصیت خدا را نماید ولایت ما او را سودی نخواهد بخشید.(6)
اعتدال در علم آموزی
امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بنیانگذاران دانشگاه اهل البیت هستند كه حدود شش هزار رساله علمی از فارغ التحصیلان آن به ثبت رسیده است.
ایشان در علم آموزی مردم را به طریق صحیح رهنمون میكردند و میفرمودند: «علم سلاحی است علیه دشمنان.» در عین حال به ممنوعیت سوء استفاده از دانش اذعان داشتند و میفرمودند: كسی كه با انگیزهای نادرست به دانش دست یافته باشد هر چند از عهدهكاری برآید، از نظر روحی شایستگی تصدی امور و ریاست را ندارد.
امام باقر علیه السلام با آن كه همواره مومنین را به كسب علم دعوت مینمودند، ولی همواره سفارش میكردند كه: خداوند متعال از قیل و قال و تباه نمودن مال و زیاد سوال كردن نهی مینماید، زیرا هر انسانی ظرفیت تحمل پاسخ برخی سوالات را ندارد. (7)
امام باقر علیه السلام نه فقط در علوم اسلامی شهره آفاق بود، بلكه دارای شخصیتی عظیم در سایر علوم بودند.
معیار اعتدال قرب الهی است
در زمان امام باقر علیه السلام رومیان بر سكههای خود نقش صلیب را حك كرده بودند و به سبب رواج این سكهها میان مسلمانان عقاید مسیحیت و تثلیث رواج یافته بود(8) هنگامی كه عبدالملك خلیفه اموی كوشید تا علامات مسیحیان را از روی سكهها محو كند، امپراطور رم تهدید كرد كه در این صورت دستور خواهد داد، رومیان بر روی سكهها دشنام بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را حك نمایند. عبدالملك از امام باقر علیه السلام یاری خواست. امام با آشنا كردن مسلمانان به صنعت ضرب سكه و روش تهیه آن جامعه اسلامی را از سكههای رمی بینیاز كرد.(9)
ملاحظه میكنید كه ایشان حتی در برخورد با غاصبان، در حق امامت نیز رعایت میانهروی را مینمودند و مصلحت جامعه اسلامی را بر حق مسلم خویش مقدم میداشتند.
امام علیه السلام میفرمودند: «مومن نسبت به خداوند نه وصل است و نه قطع است.»
نه وصل است كه خدا باشد و نه از او قطع است كه غیر خدا و از او جدا باشد. و هر چه قضای الهی باشد خیر مومن در آن است.
ایشان همواره مومنان را سفارش مینمودند كه تمام امور را با ملاك الهی بسنجند و در هر مورد رضای الهی را در نظر بگیرد. چرا كه اگر انسان هر مسئلهای را با عقل خویش بر اساس خوبی و بدی آن بسنجد به خطا رفته و از دامنه اعتدال خارج میگردد.
ایشان میفرمودند: «اگر بر تو ظلم كردند، تو ظلم نكن. اگر به تو خیانت كردند، تو خیانت نكن. و اگر از تو تعریف كردند، خوشحال نشو. اگر از تو بدگویی كردند، ناراحت نشو. دقت كن در مورد حرفی كه دربارهات گفتهاند. اگر آنچه گفتهاند، در خود مییابی خشم تو بر یك واقعیت موجب افتادنت از نظر خدا میشود كه این بزرگتر است از ترسی كه از افتادن از چشم مردم داری. و اگر خلاف گفته آنها هستی ثوابی به دست آوردهای، بدون آن كه در كسب این ثواب بدن خود را به رنج بیاندازی. كسانی كه وقتی خشمگین میشوند ستم نمیكنند و وقتی خوشحالند، اسراف و زیادهروی ندارند باعث بركت برای اطرافیانند.
و نیز فرمودهاند: «سه چیز است كه در هر شخصی باشد، ایمان به خدا در او كامل است:
1- كسی كه وقتی خشنود است این خشنودی او را داخل كار باطل نكند.
2- وقتی خشم گرفت، خشمش او را از حق خارج ننماید.
3- وقتی قدرت یافت، بیشتر از حق خود برندارد.» (10)
اعتدال در خانواده
گروهی از مردم آنچنان دلبسته به فرزند و زندگی هستند كه همه قوانین و ارزشهای دینی و اجتماعی را فدای آنان میكنند و دستهای چنان دچار جهالت گشتهاند كه محبت به خدا را مستلزم بیمهری به غیر خدا میدانند.
یكی از اموری كه در عواطف انسانی ممكن است به سهولت جنبه افراطی به خود بگیرد، محبت است. محبت اگر چه كاملاً پاك و بی آلایش باشد، سبب اشتغال فكری میشود و فراغت دل را كه لازمه ذكر خداست، از بین میبرد. محبتهای پاك و بی آلایش گاه با دخالتهای شیطانی رو به تزاید مینهد و روح انسان را تسخیر میكند.
انسان باید در همه احوال مراقب باشد، تا از هرگونه افراط و یا تفریط در محبت و علاقه جلوگیری به عمل آورد. به طور كلی در ارزیابی محبت میتوان به یك ملاك كلی توجه داشت و آن این كه آیا محبت موجب تقویت توجه انسان به خدا شده و محبت الهی را در دل تقویت مینماید و یا با ایجاد حواسپرتی و یا هر اثر دیگری انسان را از توجه به خدا و انجام وظایف الهی باز میدارد. (11)
نكتهای كه در محبت به اطرافیان مخصوصاً فرزندان باید در نظر داشت رعایت اعتدال است. محبت بیش از حد به فرزندان میتواند به گستاخی و سوء استفاده كودكان و تباهی آنها بیانجامد و از سوی دیگر خردهگیری بیش از حد میتواند زمینه سرپیچی و سركشی را فراهم آورد.
امام باقر علیه السلام در این باره فرمودهاند: «بدترین پدران كسانی هستند كه در نیكی به فرزندان خود افراط میكنند و بیش از حد به آنان مهر میورزند.» (12)
سعدی نیز با الهام از آموزههای اسلام به میانهروی تأكید میورزد:
«درشتی نگیرد خردمند پیش نه سستی كه ناقص كند قدر خویش»
«نه مر خویشتن را فزونی نهد نه یكباره تن در مذلت نهد» (13)
عدهای خدمت امام باقر علیه السلام مشرف شدند. فرزند آن حضرت در بستر بیماری بود. جماعت آثار غم و اندوه را در چهره امام مشاهده میكردند. لحظاتی بعد آن كودك بیمار مُرد ولی با تعجب بسیار دیدند كه از شدت اندوه، در صورت حضرت كاسته شده است. مردم عرض كردند: فدای تو شویم، از آن حالی كه در شما مشاهده كردیم، ترسیدیم، كه اگر اتفاقی روی دهد حال شما دگرگون شود و موجب ناراحتی ما شود. حضرت فرمودند: به درستی ما دوست میداریم كه عاقبت آن چیزی نصیب ما شود كه ما دوست داریم اما زمانی كه مشیت الهی بر چیزی قرار گیرد ما راضی به رضای او هستیم.(14)
قرآن مجید هم در این باره میفرماید:
«هرگز به آنچه از دست شما میرود دلتنگ نگردید و به آنچه به شما میرسد دلشاد نشوید.»(15)
امام باقر علیه السلام همواره به رعایت حقوق و نیازهای روحی همسر توجه خاص داشتند. حتی خود را برای همسرشان میآراستند. آن حضرت حتی به القای ایدههای خویش و تحمیل آن به همسرانشان به شخصیت انسانی آنها توجه داشتند و نهایت میانه روی و تساهل را به كار میبستند. از حسن زیات بصری روایت شده است كه:
«روزی به نزد امام باقر علیه السلام كه در منزل همسرشان بودند برای در میان گذاشتن مسائلی رفتیم و ایشان را در اتاقی زیبا با لباسهای مرتب و رنگین یافتیم. فردای آن روز كه به دیدار ایشان در خانه خودشان رفتیم، امام را با لباسهای خشن و اتاقی مفروش به حصیر دیدیم. علت را جویا شدیم. امام فرمودند:
«اتاقی كه دیشب دیدید، اتاق همسرم بود كه همراه آن وسایل و امكانات به او تعلق داشت و با خود جهیزیه آورده و من هم به احترام او خود را آراسته بودم.»(16)
آنچه از این حدیث استفاده میشود این كه امام باقر علیه السلام در قلمرو اعمال فردی خود از تجمل پرهیز دارد ولی در زندگی خانوادگی نهایت اعتدال را به كار میگیرد.
همچنین:
«ترس از خدا در پنهان و آشكار و میانه روی در فقر و ثروت نجات بخش انسان است.»(17)
پینوشتها:
1- فرهنگ فارسی- عمید.
2- مصیبت نامه- عطار نیشابوری.
3- قرآن مجید- سوره بقره- آیه 43.
4- اسراف- محمد محمدی اشتهاردی.
5- قرآن مجید- سوره اسراء- آیه 27 و 28.
6- بحارالانوار- علامه مجلسی.
7- شیفتگان مكتب اهل بیت- محمد فوزی.
8- بحارالانوار- علامه مجلسی.
9- شیفتگان مكتب اهل بیت- محمد فوزی.
10- بحارالانوار- علامه مجلسی.
11- اخلاق اسلامی- محمدعلی سادات.
12- الحدیث- مرتضی فرید.
13- گلستان سعدی.
14- منتهی الامال- حاج شیخ عباس قمی.
15- قرآن مجید- سوره حدید- آیه23.
16- بحارالانوار- علامه مجلسی.
17- همان .
بدون دیدگاه