اعتراض شدید آیت الله وحید خراسانی نسبت به کشتار شیعیان و سکوت سازمانهای حقوق بشر / تعطیلی دروس حوزه در روز شنبه
آیت الله وحیدخراسانی از مراجع تقلید قم با اعلام تعطیلی درس خویش در روز شنبه آينده در اعتراض به کشتار شيعيان پاکستان وبحرين و سکوت مجامع بين المللي اظهار داشتند: با کشتار شیعیان در پاکستان و بحرین آبرویی برای سازمان ملل و طرفداران حقوق بشر در آمریکا و اروپا باقی نمانده است.
ايشان صبح امروز در درس تفسیر خود با اشاره به حادثه کشتار مردان و زنان و کودکان در پاکستان و بحرین از اين اقدام خود به عنوان خدمتی ناچیز به عزیزانی که مظلومانه به جرم انتساب به اهل بیت پیامبر به شهادت رسیدند ياد کردندو درس روز شنبه را تعطیل اعلام کردند.
آيت الله وحيدخراسانی با اشاره به موادی از اعلامیه حقوق بشر تصریح کردند: بر طبق این اعلامیه همه انسانها در حرمت و حقوق برابرند چه رئیس جمهور امریکا و چه یک زن روستایی در پاکستان. آیا واقعا حرمت رییس جمهور امریکا و ملکه انگلیس با آن کسانی که تحت ستم حکام حلقه به گوش آنان دست و پا می زنند و از کمترین حقوق انسانی محرومند برابر است؟ آیا رواست که تمام ثروت یک کشور در اختیار یک خانواده باشد و عده ای سالها بدون محاکمه در زندانهای آن کشور از حقوق انسانی محروم باشند؟
ایشان با اشاره به ادعای منشور ملل متحد در مورد این که برای اولین بار چنین مطالبی به صورت قانون در آمده، افزودند:امیر المومنین که تمام دارایی ممالک اسلامی در اختیارش بود هنگام افطار به نان جو و نمک اکتفا می کرد. مقداری که از بیت المال به فرزندش، سبط اکبر پیامبر داد سه دینار بود و همان مقدار را به یک حبشی سیاه پوست عطا کرد. این حقوق بشر است یا آنچه شما ادعا می کنید؟
آيت الله وحيدخراسانی افزودند: اولین مظلوم و رادمرد عالم بشریت پیراهنی را که برای خدمتگزار خود خرید گرانتر از پیراهنی بود که برای خود خرید و هنگامی که آن خدمتگزار خواست که پیراهن بهتر را به حضرت بدهد فرمود: تو جوان هستی و بر من عمری گذشت مراعات حال تو اولی است. این است حقوق بشر یا آنچه در سازمان ملل جریان دارد؟
پایه گذار حقوق بشر، شما سازمانهای بین المللی هستید که در مقابل کشتار کودکان و زنان سکوت کرده اید یا آن کسی که تا پیرمرد نصرانی را در حال گدایی دید فرمود: تا زمانی که جوان بود از او کار کشیدید و به پیری که رسید رهایش کردید؟ و برایش از بیت المال حقوق تعیین کرد.
بحث ما در این آیه کریمه بود: إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ و در چند جلسه در این دو قسمت بحث شد. باقی ماند قسمت سوم: وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ. بحث در این جمله مربوط است به این که تحقیق بشود که امام مبین چیست و کیست که شیء که اعم مفاهیم است حتی بر خدا اطلاق میشود ولو "شيء لا کالاشیاء"، با این اطلاق، مصدَّر است به لفظ موضوع برای عموم که کل است. کل شیء، محصی است در این امام مبین.
در قرآن وکل شیء احصیناه به این تعبیر در چهار مورد است: سه مورد: وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي کتاب مُبِينٍ. در یک مورد: وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ. بحثی است بسیار عظیم و شریف به قدر میسور باید تعرض کرد.
ولکن مطلب مهمی که پیش آمده که این تحقیق به جلسه بعد موکول می شود این است که وظیفهی روحانیت و حوزهی علمیه، آن هم حوزهی علمیهی قم که امروز ملاذ و مرجع جمیع ابناء شیعه در اکناف عالم است، وظیفهی این حوزه نسبت به این مسؤولیت چیست.
اولا: وظیفهی حوزهی علمیه یک کلمه است اما آن کلمه کتابها است؛ آن کلمه کفالت ایتام آل محمد است. کفالت چیست؟ ایتامی که در این جمله هست چه حدی دارد؟ بعد طرف اضافهی این ایتام کیست؟ آیا ما این وظیفه را فهمیدیم؟ آیا ادا کردیم؟ وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ.
ایتام آل محمد در پاکستان قتل عام میشوند؛ اینها که کشته میشوند زن و مرد، صغیر و کبیر، اینها جرمشان چیست؟ فقط در اثر انتساب به آن مقام، این روزگار را میبینند. آیا ما چه کردیم؟ در مقابل چه عکس العملی نشان دادیم؟ در بحرین بر این ایتام چه میگذرد؟
به قدری مسئله مهم است… روایات بهتانگیز است: اگر کسی دست بکشد بر سر یک یتیم، به عدد هر مویی که از زیر دست او دربیاید – و این نکتهی مهمی دارد- یک حسنه در نامهی عمل این شخص نوشته میشود، یک نوری به عدد هر شعری خدا به این شخص میدهد، که با آن نور ظلمات قیامت را طی کند. این یک دست کشیدن بر سر یک یتیم عادی است.
امیرالمؤمنین ضربت خورد، آن ضربتی که جبرئیل بین زمین و آسمان داد میزد: تهدمت والله أرکان الهدی، در همچو هنگامهای او میفرمود: الله الله في الأیتام …ولا یضیعوا بحضرتکم. ایتام در کلام امیرالمؤمنین منحصر به ایتام جسمانی نیست. الله الله في الأیتام. همان کسی که گفت در آن حال، الله الله في القرآن، فرمود: الله الله في الأیتام. این حساب یک یتیم معمولی است.
اما خود پیغمبر چه فرمود؟ فرمود: أنا وکافل الیتیم کهاتین[اشاره به دو انگشت اشاره و وسطی]، باز خود او فرمود: أشدّ من یُتم الیتیم، آنچه که اشد است از یُتم هر یتیمی که پدر را از دست داده، یتیمی آن کسی است که انقطع عن إمام زمانه. این این نص کلام پیغمبر است.
ایتام او الآن قتل عام میشوند، حوزهی علمیه چه باید بکند؟ آن خدمت ناچیزی که از ما میسر است فعلا، این است که روز شنبه این حوزه به احترام خون آن شهیدان در پاکستان، آن مظلومین در بحرین، تعطیل است و باید تمام حوزهی علمیه حال عزا به خود بگیرد. اگر فرزند ما بود حال ما چگونه بود؟ آن یتیمان بیپناه که هم پدر را از دست دادند، هم مادر را…خوشا به حال آن پدرها و مادرها. سلام ما را به تمام عزادارن پاکستان برسانید. اما مردها قطعا در آغوش امیرالمؤمنین اند، اما آن زنها در آغوش صدیقهی کبری اند، مصیبت برای آن اطفال بیپناه مانده از همه جا هستند.
بعد از جنگ جهانی دوم، در پاریس، ملل متحد، جلسه تشکیل داد. حقوقدانان، متفکرین، سردمداران ممالک، اعلامیهی حقوق بشر را در سی بند تنظیم کردند. این اعلامیه منشور سازمان ملل متحد است، اما مواد قانون سی ماده است، هر مادهای بحثی دارد ولی آنچه که امروز لازم است ،این است که نص اعلامیه این است که تمام زعمای ملل و دول مکلف اند به اجرای این مواد، عدم تخطی از مواد این منشور.
مادهی اول این است که تمام افراد بنی نوع انسان… – خوب اینها را دقت کنید، بعد ببینید در جهان چه میگذرد و در این آیین چه گذشت- اولین ماده این است که تمام افراد بنی نوع انسان همه آزاد متولد میشوند و تمامشان در حرمت و حقوق برابر اند، چه رئیس جمهور امریکا، چه آن زنی که در گوشهی فلان ده است در پاکستان، هم در حرمت، هم در حقوق برابر اند و همه باید با یکدیگر برادرانه زندگی کنند.
این قانونی است که تمام رؤسای جمهور امریکا و اروپا به آن موظف اند و به آن متعهد اند، آیا آن رئیس جمهور اروپا و امریکا و ملکه انگلیس، در حرمت و حقوق، با آن کسانی که در ممالک مستعمرهی آنها در زیر دست حکّام و امرای حلقه به گوش آنها دست و پا میزنند و از ادنی حقوق انسانیت محروم اند، آیا این برابری است؟ آن درست است یا این؟
مادهی سوم این منشور این است که هر فردی بدون هیچ امتیازی، از هر ملتی، از هر امتی، در زندگی، باید زندگی کند، این یکی؛ باید آزاد باشد، این دو؛ باید از امنیت ملی و شخصی برخوردار باشد، این سه. آیا شیعیان پاکستان و بحرین در زیر دست عمّال شما امنیت دارند؟ آیا سازمان ملل متحد که خود را متعهد به کلمه کلمه این[منشور] میداند، عکس العملش در مقابل این قضایا چیست؟ این هم روی سخن با ملل متحد است.
آنچه مهم است این است: در مرئی و منظر دنیا است که آنهایی که فرمانبر امریکا و اروپا هستند، یک خانواده! یک خانواده! تمام ثروت آن مملکت، قدرت آن مملکت، در اختیار او است. از آن طرف قانون بردگی را لغو میکنند، از آن طرف ملتها را بردهی اینها میکنند. به چه منطق، با چه منشور حقوق بشر، همان حکام در همان ملل متحد کرسی دارند؟ یکی نیست که از آن مردی که ادعا میکند دبیر سازمان ملل است، سؤال کند: این کرسی نشین که ثروت آن مملکت را این جور یک خانواده میگیرند و میخورند و در حساب آنها میلیاردها هست ولی یک عدهای سالها بی محاکمه در زندانها از تمام حقوق انسانی محروم اند؟! این است منشور جامعهی ملل؟ این وضع امروز دنیا است.
مادهی دوم. بهتآور است این مطالب. مادهی دوم این است: در آنچه آزادیهای ثبت شده در این منشور است، تمام افراد بشر، بدون امتیاز رنگ، بدون امتیاز نژاد، بدون امتیاز مذهب، بدون امتیاز عقاید، چه عقاید دینی، چه عقاید سیاسی، بدون تمایز، همه، در همهی حقوق و در همهی آزادیها برابر اند و هیچ تمایزی بین احدی از افراد بشر از هر عقیدهای، از هر آیینی، از هر نژادی نباید باشد. این منشور. از آن طرف اسلحه، پولها فرستاده میشود که زنها بچهها حتما باید کشته بشوند. این است؟ این وضع ملل متحد است؟ آبرو با این بیان برای جامعهی ملل متحد باقی نخواهد ماند ولو آبرو به باد رفته است. از یک طرف زیر دست دبیر کل، این منشور است، از یک طرف چند نفر حق وتو دارند!!! هر دو تا زیر دست یک نفر است! آن کسی هم که اسلحه میفرستد ،میلیونها دلار برای آدمکشها می فرستد، همان کس همان جا کرسی دارد، منشور هم در دست او هست! آن کسی هم که مردمش آن جور کشته میشوند، آن هم یک طرف است، هر دو تا این سی ماده را دارند. این است عدم تمایز.
آنچه بهتآور است، این است که نوشته : اول بار در عالم در دنیا برای حقوق بشر این مجموعه در پاریس تدوین شده.
بیشرمی این است. اول بار این شده. این هم اثرش. اما هزار و چندی سال قبل از تدوین این منشور، یکنفر پیدا شد، شاهنشاهی ایران، تمام دارایی و ثروت جهان در دستش بود اما وقت افطار به نان جو و نمک افطار میکرد لعل بالحجاز او الیمامة من لا طمع له بالقرص، برای این که مبادا سفرهی یکنفر در حجاز و در یمامه از سفرهی او رنگین تر باشد. این است عدم تمایز یا این؟ به باد دادی حقوق بشر را. او احیا کرد حقوق بشر را. دنیا در قبضهاش بود سبط پیغمبر را طلب کرد، سه دینار به سبط اکبر پیغمبر خاتم داد. یک حبشی سیاه رنگ را هم از آن طرف صدا کرد، سه دینار هم به دست او داد. این است حقوق بشر یا این که تو ملل متحد آوردی؟
حقوق بشر این است که خودش با خدمتگزارش آمد میان بازار، آن وقتی که شاهنشاهی ایران در قبضهی او بود، رفت کنار دکان بزازی، یک پیراهن کرباس خرید به چهار درهم، یک پیراهن کرباس به دو درهم. آن پیراهن چهار درهمی را داد به خدمتکارش؛ آن پیراهن دو درهمی را خودش پوشید. خدمتگزار گفت: تو امیرالمؤمنینی، آن پیراهن را تو بردار. فرمود: تو جوانی، عمری برای تو گذشته مراعات حال تو اولی است. این است حقوق بشر یا این؟
ای مظلوم عالم. مجری، محیی حقوق بشر در دنیا آن رادمردی است که قدم میزد، نگاه کرد: دید یک پیرمرد گدایی میکند، تا گدا را دید، فرمود: مگر در مملکتی که من حاکم آن هستم، گدا باید وجود داشته باشد؟ دست اندرکارها معذرت خواستند. گفتند: یا امیر المؤمنین! این گدا نصرانی است. تا این کلمه را شنید برآشفت، فرمود: در مملکتی که من حاکم آن هستم، از این نصرانی در جوانی استفاده کردید، در پیری ولش کردید. همان جا قدم برنداشت تا اسم پیرمرد نصرانی را در دفتر بیت المال با اسم خود فرزندش نوشت. این است حقوق بشر یا آن؟
ختم کلام. حقوق بشر این قتلها است، این شکنجهها است، این نالهی یتیمان است در پاکستان و غیر پاکستان، یا حقوق بشر آنجاست که شنید خلخال از پای یک دختر یهودیه کشیده شده، گفت: اگر کسی آرزوی مردن کند جا دارد. آروزی مرگ میکند که چرا در زیر بیرق حکومت او خلخالی از پای یک دختر یهودیه کشیده شده. این است حقوق بشر یا آن؟
افسوس که اول المظلومین شناخته نشد. قیامت انسانیت، وجود او است. آن روزی … آن روزی که دنیا در قبضهی قدرت او بود و ذخائر عالم، قافلههای شتر در بیت المال او خالی میشد خودش آبکشی میکرد. از راه آبکشی آنچه در میآورد قوتی برميداشت، بعد مازاد را، یک قسمت را شب، یک قسمت را روز، یک قسمت را آشکار، یک قسمت را پنهان انفاق میکرد تا این آیه عملی بشود: الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً. این است حقوق بشر یا آن ؟