امام زمانمان را بیشتر بشناسیم !
در این بحث ، بنا داریم به مضمون روایت پیامبر اکرم (ص) که فرمودند : ” من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة “، بپردازیم و با معنای صحیح جاهلیت در این روایت بیشتر آشنا شویم .
در معرفت امام زمان
همانطور که اعتقاد به توحید و نبوت و معاد، بدون ایمان به ولایت امیر المومنین علیهالسلام و برائت از غاصبین حق خلافت ارزشی ندارد، و به همانگونه که نماز و حج و دیگر عبادات ، بدون ولایت اهل بیت علیهم السلام پشیزی نمیارزد ، همه این اعتقادات وعبادات اگر انجام شود وانسان به ولایت اهل بیت نیز ایمان داشته باشد ولی امام زمان خویش را نشناسد ، از هیچ یک از معتقدات خود ، حتَّی از ولایت ائمه قبل نیز بهرهامند نخواهد گردید .
بهترین سند بر ادعای فوق، روایت مشهوری است که اهل سنت وشیعه آن را نقل نموده وبر آن اعتماد کردهاند وآن اینکه ؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم فرمودند: « من مات ولم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیة ؛1 کسی که بمیرد وامام زمان خویش را نشناسد ، به مرگ جاهلیت مرده است .
معنای جاهلیت در این روایت چیست؟
منظور از جاهلیت در این روایت ، ایام کفر وضلالت قبل از اسلام است .
بنابراین معنای حدیث چنین خواهد شد: اگر مسلمانی _ یعنی کسی که توحید ونبوت وقرآن وقیامت ودیگر مبانی دین را پذیرفته وبه واجبات دین اهتمام نموده است _ بمیرد وامام معصوم زمان خویش را نشناخته باشد ، او نامسلمان مرده ، دین او همان کفر وضلالت کفار ومشرکین قبل از اسلام تلقی خواهد شد واز اسلام، توحید ، نبوت ، تقوی وعبادت خود نفعی نخواهد برد.
لفظ جاهلیت، در این نقل از حدیث، توصیف روشنتری یافته است .
راوی گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: آیا رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودهاند: من مات ولا یعرف إمامه مات میتة جاهلیة ؛ کسی که بمیرد وامامش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است؟ فرمودند: آری ، عرض کردم : این جاهلیت به معنی جاهلیت ایام نادانی قبل اسلام است ، یا منظور جاهلیت عدم آشنایی با امام میباشد ؟ یعنی آیا جاهلیت چنین کسی در همه زمینهها ومطلق بوده ویا در محدوده خاص امامت بوده و به دیگر محدودههای دین لطمه نمیزند؟
امام فرمودند : « جاهلیته کفر ونفاق وضلال ؛2 جاهلیت او از سنخ جاهلیت کفار، منافقین وگمراهان است .»
یعنی جاهلیت مطلق بوده ، گمراهی از امامت مساوی با گمراهی در تمامی مبانی دین خواهد بود .3 پس علاوه بر معرفت اصل ولایت وشناخت حق اهل بیت علیهم السلام ، ما موظف به معرفت واطاعت وتسلیم در برابر امام زمانمان علیه السلام نیز هستیم ومعرفت ولایت، ما را بی نیاز از معرفت آن حضرت نخواهد کرد. محمد بن تمام گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فلان کس از دوستان شما اهل بیت است… او به ولایت امیر المومنین علیه السلام ایمان داشته ، ولی اوصیاء آن حضرت را نمیشناسد . امام فرمودند: او گمراه است ، او مانند کسی است که به نبوت عیسی اقرار کرده نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم را انکار کند یا نبوت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم را پذیرفته ونبوت عیسی را انکار نماید . ما به خدا پناه میبریم از کسی که حجتی از حجج الهی را انکار نماید .4
فرد دیگری نیز از امام صادق علیه السلام میپرسد: کسی که به ائمه قبل معرفت داشته، فقط امام زمان خویش را نمیشناسد، آیا چنین کسی مؤمن است؟ فرمودند: خیر .5
انکار امام زمان(ع)، انکار نبوت است!
امام صادق علیه السلام فرمودند: « من أقرَّ بالأئمّة من آبائی وولدی وجحد المهدی من ولدی کان کمن أقرَّ به جمیع الأنبیاء وجحد محمّداً صلَّی الله علیه وآله وسلَّم ؛کسی که به امامت پدران من اقرار نموده ، امامت فرزندان (معصوم) مرا نیز بپذیرد ، ولی مهدی را که از فرزندان من خواهد بود انکار کند ، مانند کسی است که نبوت جمیع انبیاء را پذیرفته ، نبوت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم را انکار نماید.» 6
نتیجه :
نکته این بحث در این است که بنابر روایات ، انکار یکی از ائمه در حکم انکار جمیع آنها ودر حکم انکار رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بوده. چنین کسی قطعاً گمراه ومنحرف خواهد بود .7
و نکته ی دیگر اینکه ؛ در عصر ما شناخت امام زمان حضرت مهدی علیه السلام از لوازم ایمان وسعادت اخروی انسان وقبول اعمال او است. این اعتقاد است که او را از معرف دیگر ائمه ودیگر مبانی دینی ، بهرهامند میسازد و راه سعادت و خوش بختی را برای او فراهم میکند.
فرآوری: زهرا اجلال
بخش مهدویت تبیان
پی نوشت ها :
1- این روایت را احمد حنبل در 3 موضع از کتاب مسند جلد 4 ، ص 96 و ج 3 ،ص 446 وج2 ، ص 83؛ بخاری در صحیح 5: 13 وبیش از بیست کتاب دیگر از کتب اهل سنت آن را نقل کردهاند . در کتب شیعه مرحوم علامه مجلسی این روایات را در بحار الانوار ، جلد 23/ باب 4 طی چهل حدیث گوناگون جمع کرده است.
2- کافی ، ج 1 ، ص 377
3- علامه امینی رضوان الله علیه صاحب کتاب گرانسنگ الغدیر میفرمودند: در سفری به سوریه، دانشمندان آن دیار، به دیدار من آمدند، در مجلسی از بزرگان اهل سنت آن منطقه، یکی از آنان به من رو کرده گفت: آیا در اسلام جز ولایت وامامت ، اصلی دیگر وجود ندارد که تو فقط درباره ولایت وغدیر ومفاهیم مربوطه مینویسی؟! آیا اسلام ، توحید ندارد ، نبوت وقرآن واخلاق واحکام ندارد ؟ من هر چه فکر کردم که به این فرد سنی در مجمعی از اهل سنت چه جوابی بدهم که دندان شکن باشد ، چیزی به ذهنم نیامد . قلبا به حضرت امیر المومنین علیه السلام متوسل شدم که: من در این جمع زبان شما اهل بیت هستم . مرا یاری دهید تا بتوانم از منطق شما دفاع کنم . به عنایت مولا به ذهنم رسید که به این حدیث شریف استناد کنم ، لذا روایت : (من مات ولم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیة) را خوانده، مدارک آن را بیان کرده معنای آن را توضیح دادم وگفتم: این کار را فقط از ولایت میگویم ومی نویسم ، سلیقه من نیست ، بلکه فرمایش رسول خدا در این حدیث است که کسی که ولایت ندارد ، از توحید ونبوت ومعاد وقرآن واحکام بهرهای نمیبرد. وآنها هم ساکت شدند .
4- بحارالانوار ، ج 23 ، ص 97 و98
5- کمال الدین،ص 410
6- کمال الدین، ص411
7- بحار الانوار ، ج23 ، ص 95 تا
بدون دیدگاه