بيعت گيرى براى يزيد يكى از جنایات معاويه!
یکی از ظلم ها و جنايات معاويه بيعتگيرى براى يزيد است. معاويه از همان روز كه به سلطنت نشست و بساط يك استبداد قهر آميز و ننگين را پهن كرد. به فكر اين بود كه پسرش (یزید) را وليعد خويش سازد و برايش بيعت بگیرد و حكومت اموى را موروثى و پايدار گرداند. هفت سال تمام زمينه اين كار را فراهم مىكرد، به نزديكانش بذل و بخشش می کرد و بيگانگان را خويشاوند و مقرب مىساخت.(1) گاهی نيت خويش را پنهان می کرد و گاهی هم بر ملا مىنمود. و پيوسته برای هدف شیطانی خویش سعی و تلاش می نمود. تا اینکه زياد، كه مخالف ولايتعهدى يزيد بود، در سال 53 مرد. و معاويه پيمانى به نام زياد جعل كرد که در آن آمده بود حكومت بعد از معاويه از آن يزيد می باشد. و با اين كار، همانطور که مدائنى گفته(2) مىخواست راه بيعت گيرى براى يزيد را هموار و آسان نمايد.
ابو عمر مىگويد: به معاويه هنگامى كه امام حسن عليه السلام زنده بود پيشنهاد شد كه براى يزيد بيعت بگيرد، اما وى اين مقصود را فقط پس از درگذشت حسن عليه السلام آشكار كرد.(3)
ابن كثير مىنويسد: در سال 56 معاويه مردم را دعوت كرد كه با پسرش يزيد بيعت نمايند تا پس از وى حاكم باشد، و تصميم اين كار را پيشتر و در زمان زنده بودن مغيرة بن شعبه گرفته بود.(4) همچنین ابن جریر می گوید: وقتى زياد مرد معاويه شروع كرد به ترتيب دادن كار ولايتعهدى يزيد و تبليغات و دعوت براى بيعت گيرى، و به سراسر كشور نامه نوشت كه براى ولايتعهدى يزيد بيعت بگيرند.(5)
معاویه با وجود مخالفتهای بسیار زیاد از سوی بزرگان، صحابه و مردم، با زر و زور برای پسرش یزید بیعت گیری کرد. تا پس از وی پسرش راه و روشش را در مخالفت و دشمنی با اهل بیت علیهم السلام و بدعت گذاری و از بین بردن احکام اسلام ادامه دهد. معاویه به منظور رسیدن به هدفش نامه های بسیاری به حکمرانان خویش و صحابه و بزرگان نوشت، تا ایشان را مجبور به بیعت کند. و حتی خودش دو بار در سال 50 و 56 به مکه رفت، تا از صحابه و سرشناسان جامعه بیعت بگیرد.(6)
به عنوان مثال در تاریخ ثبت شده است که معاويه به سعيد بن عاص، كه استاندار او در مدينه بود، نامهاى فرستاد و دستور داد مردم مدينه را به بيعت با یزید دعوت كند و نام كسانى را كه به سرعت بیعت می کنند و كسانى را كه كوتاهى مىنمايند به او گزارش دهد. وقتی نامه به سعيد بن عاص رسيد مردم را به بيعت يزيد فرا خواند و خشونت نمود و تشدّد و سختگيرى نشان داد و هر كه در بيعت كردن كوتاهى مىنمود مورد حمله قرار داد. با این حال اکثر مردم و مخصوصا خاندان بنی هاشم و همچنین عبدالله بن زبیر بیعت نکردند.(7) همچنین معاویه به عبدالله بن جعفر نوشت: “…اگر بيعت كنى سپاسگزارى خواهد شد و اگر خوددارى نمائى مجبور خواهى گشت!”(8)
به طور خلاصه از مطالعه ماجراى آن بيعت ننگين و انحرافى روشن مىشود كه در محيطى خفقانآور و با تهديد و ارعاب و تطميع و رشوه و با تهمت و افترا و دروغ و حيله صورت گرفته است. معاويه براى انجام بيعت ولايتعهدى يزيد يكى را تهديد مىكند و ديگرى را به قتل مىرساند و آن يك را استاندار مىسازد و استانى را ملكش مىگرداند و پول بر دامن آدمهاى ضعيف النفس و فرومايه و دنياپرست مىپاشد. این بیعت گیری ظالمانه در حالی انجام شد که بر طبق صلح نامه میان امام حسن علیه السلام و معاویه، معاویه عهد و پیمان بسته بود که: بعد از خودش کسی را به عنوان خلیفه معرفی نکند و اختیار تعیین خلیفه به مسلمین واگذار شود.
اسناد:
(1) عقدالفرید ج2ص302
(2) تاریخ طبریج6ص170، عقدالفرید ج2ص302
(3) الاستیعاب ج1ص142
(4) البدایة والنهایة ج8ص79
(5) تاریخ الامم والملوک ج5ص301
(6) ماجرای رفتن معاویه به مکه برای گرفتن بیعت و مخالفت صحابه و بزرگان: الامامة والسیاسة ج1ص148-163 و تاریخ طبری ج6ص170، الکامل فی التاریخ ج2ص513، العقد الفرید ج2ص302-304، الکامل ابن اثیر ج2ص21-218، ذیل الامالی ص177، جمهرة الرسائل ج2ص69، الغدیر ج10ص323-360
(7) الامامة و السیاسة ج1ص144-146
(8) الامامة و السیاسة ج1ص147