جواب محكم آيت الله قزويني به توهين هاي ملا زاده به تشيع
جواب محكم آيت الله قزويني به توهين هاي ملا زاده به تشيع و مراجع كه از شبكه ماهواره اي رنگارنگ بخش ميشد .
حجم : ۲،۶۱۴ مگابايت / فرمت wma
حدیث کده : اثبات حقانیت مکتب اهل البیت علیه السلام
جواب محكم آيت الله قزويني به توهين هاي ملا زاده به تشيع
جواب محكم آيت الله قزويني به توهين هاي ملا زاده به تشيع و مراجع كه از شبكه ماهواره اي رنگارنگ بخش ميشد .
حجم : ۲،۶۱۴ مگابايت / فرمت wma
این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش میشوند.
چه مبارک سحری بودو چه فرخنده شبی لیله القدر به کعبه وصی دوشه نبی بوسها زد بپای آن نبیو آن وصی هم وزیرو هم وکیلو هم حکیمی یا علی حرمت ما عزت ما دولت ما از علیست نیست ما حرمتی جاوید منهای علی آفتاب دین تجلی کرد بر دوش نبی کعبه را روشن نموده خاتم پای علی جانشینه حق مشخص شد که حق تنها علیست گر نبودی کی نشان بود از زمینو آسمان خلق شد بهر وجودت عالم امکان علی ای پنجه دستت در آسمان فوق ایدهم یدالله برترین چهارده بند انگشت از زمین تا آسمان نور یزدان تابش عالم وآدم علی یا علی برتر ز کله انبیاء دوشه خاتم بوده چون پای علی چهارده معصومو دوازده امام سرحلقه عالمو پنج تنی به قوله مصطفی در کعبه دوشش امیر المومنین غیر از علی نیست دایره اسم اعظم علیست حاتفی گفت دیدم من آن کتف نبی تا به شانه گرد خاتم بود علیا ” یا علی حضرت پروردگار ه خالقش گفته مدحش این چنین لا حول ولا قوه الا بلله بر یدالله امیر المومنین جز رسوله آخرین همتا ندارد این امیرالمومنین مدح او گوید به عالم اینچنین نیست جز حیدر امیرالمومنین حمدو قوالهو آیت الکرسی به عرشه کبریا مدح او گوید به دوشه مصطفی حمدو تو حیدو امامت یا علی روح قرآن قلب کعبه عشق کوثر رفته بر دوشه نبی منبع فیض وجود کائنات قابله قوله سلونی لا فتا الا علی لا سیف الا ذالفقار ای همه مسند نشینه کائنات آمدی در کعبه زیبا یا علی منبه فیض وجود کائنات شهر علمو دانشه پروردگار در سر پر شور مولایم علیست عشق را معنی کنی مولا علیست پای حق کرده تجلی در کعبه بر دوشه نبی حیبت اژدر کنش دیوارو در از هم درید عشق میگوید به مدحش صد هزاران آفرین هر جاء بجای پیمبر او مصدر است مدح ثنای ما که برایت کم است او هام ما به وصف تو چون روح بی تن است افکار ما به مدح تو چون مرغ بی پر است لنگر اندازند به هم حلم تو با چرخ برین نه فلک چسبند بهم چون دو سنگ آسیاب در تقدس لاشریکت گفتمو در این سخن هم زبان با من شدند هم مشرکو اهل یقین هر کتاب آمد از جانب پروردگارنام او بورده هزاران در هزار بی سبب نام تورا ننهاده اند که بو تراب شیشو هفت دارد چو کعبه نام تو لیه القدر خدا با قائمش قدر او دانست تنها قائمش به قوله مصطفی در کعبه دوشش امیر المومنین غیر از علی نیست کسی کو گفته از علمو درایت بیانات متین غیر از علی نیست هزاران خطبه بی لامو میمش دره علم خدا غیر از علی نیست کسی کو بندگی کرده خدا را به سر حد یقین غیر از علی نیست سر حلقه اسرار به خلقت جز ذات علی نام علی راه علی نیست آفتاب دین تجلی کرده بر دوش نبی کعبه را روشن نموده خاتمه پای علی آفتاب دین تجلی کرده با همراز سبحان الذی اسری علی هر چه اسم نیک باشد میشود نام علی وی کاشف حقایق سرو خفاء در شان توست آیه تطهیر هل اتی روشن شد مقامت به دوش نبی خواندند نام شریفت در غدیرنقشه آسمانو این زمین دره خیبر چنان برکند از جا عمر غش کرد افتاد بر پا مباهله کردی دلیر حدیث کساء هم تویی اسم اعظمی که به دوش نبی رسید رمز کل شی هالک الا وجهه ا لله علیست نور تصویر روخش در آئینه محمد هم علیست عالمو آدمم علی جلوه کنی به هر زمان با عث خلقت جهان آیه انما علی صورت هل اتی علی به دوش احمد است علی شوهر دختر نبی تاج سر تو کوثری شمسو ضحی علی علی نور خدا علی علی چهره دلربا علی امام اولی علی سوره هل اتی علی یاور مصطفی علی ای که رخت مکمله محمدی تو یا علی یوسف زهراء تو ببین قائم ال محمدی یوسف زهرای علی کعبه رو گرفته قدرو بهاء که بوسه ها زده به پای تویاعلی علی علی تا که برون ز کعبه شد بوسه زده نبی به برآن دستو سر شانهو روی علی روز پیروزی به کعبه علی دوش نبی روز محشر هم لوای حمد بر دوش علی علی را ولی کرده حق دیگران سزاوار قل انما نیستند ای گوهر بهر ولا علی آئینه تمام نمای قائم آل محمدی حقا که تو داماد احمدی گنج نهان بارگه کبریا علی زیر نگین توست ما سوا علی هفت آسمان به درت سجده میبرند ای خاک پای جا نمازت توتیای چشم عارفان علی ای نور جاودانه ارضو سماء علی حسنه خدا در آءینه ات جلوه میکشد جلوه نمای مکتب شیعه مولاءعلیست ای جلوه گاه نور جمال کبریا یا علی هم آئینه رسالتو هم آینه امامتی اقیانوس نبی بحر کرامتی هم آئینه خدا در قیامتی جانم به فدایت که بهر عنایتی کیست در این تصویر در آئینه احمد علی شب نشین عرش بوده پرده دار عالمی با نبی همراز سبحان الذی اسری علی پرده دار لو کشف مولا علیست پاک میکرد اشک را تا سحر مولا علی غربت نیمه شب او که خشمش بود خود آئینه غمها علی صهر ابن عم وصی مصطفی حله پوش هل اتی یو انماست وارث گنجینه سر قضاء قابل تشریف قوله لافتی مولا علیست لیله القدر به کعبه وصی دوشه نبی بوسها زد بپای آن نبیو آن وصی هم وزیرو هم وکیلو هم حکیمی یا علی صاحب لاسیف بر ارباب معرفت دین خدا قابل تشریف قول لافتی مولا علی در حرم همچون خلیل الله گشته بت شکن آنکه پا دوش نبی بنهاده پا است مولابت شکن مثل احمد عشق زهرا ست علی شاهنشه سریر ولایت علی از انما ولی یکموالله وارث کل انبیاست علی در باغ نبی باغبان چشمه کوثر سه قایتی شاهراه حق تو هستی در سلوک کاینات پرورده بدامن خود مصطفا عجب گلی بحق علی منکران بجز تخم حیضو زنا نیستند این علی باشد محمد محمد هم علیست زیرو بالا چون شود هر دو یکیست خواند احمد خویشتن را با علی مولای امت تا بدانی این مرتضی جزمصطفی هم تا ندارد صورتی زیباتر از روی نبی با علی هم قائم آل محمد جانه احمد با علی همتا ندارد اصل خلقت کلک رحمت دست ایزد رو نمایی کرده است قائم آل محمد یوسف زهراء علیست از علی دارد مقامو از علی دارد نشان هم نشان از نور پاک مصطفی دارد علی آنکه مثلی در جهان غیر از رسوالله نداشت پای خود را روی دوش آن نبی مولا گذاشت مقتدای خلق بعد از انبیاء نام هر کس شد محمد او یقین مولای ماست گر بخوانی نام محمد هم براست نام محمد هم علیست آفتاب دین همان شمسو ضحی آمده دنیا به کعبه این علی مرتضای عالمی روشن شده از شکاف کعبه آمد چون علی این حقیقت رو شنست پیداست کیست جانشینه مصطفی همسر کوثر علی مرتضا ست از علی آموز اخلاص عمل شیر حق را دان منزه از دغل یا علی ذاتت ثبوت قول هو الله احد نام تو نقش نگین امر الله صمد حج شروع چون میشود از خط تو ضلع تو ضلع خدای سرمد است این حجر نسب عهدش پای تو عهد می بندد که حاجی شیعه است یا علی الله اکبر در شروع سنگ بر شیطان زند حاجی به آخر حج خود ذرات قدم دوره علی پنج تنه آل عبا میگردند در شادیو غم دوره علی میگردندحجاج ندانسته و یا دانسته در طواف حرم عشق همه دوره علی میگردند گوید که خدا این مهو خورشید علی با زهراست بر گرد رخ مادر عالم که او پنج تنه آل عباست هر دم بفرست بر روی ماهش صلوات بر خطو مرامو شوی پاکش صلوات هر کس برود راه علی راه خداست جز راه علی هر رهی هم بفاست در نشستسی که با احبا بود صحبت از ارزش تولی بود گفته شد ارزش ولای علی بی کمو کاست جان زهراء بود کعبه میگوید سخنها پنج تن آل عبا عاشقانش دور آن هفت بار میگردند چرا ۷+۵ تن آل عبا =۱۲ عدد جانشینان واقعی پیامبر ۱۲ماه دوازده کوکب دوازده سیاره دوازده آسمان حواریون حضرت عیسی (ع) هم دوازده تن بودند خود حضرت عیسی و علی (ع) هم فرموده بود جانشینان پیامبر به عدد حواریون حضرت عیسی داوزده تن میباشند7+7= 14معصوم صفا مره و دوره پنج تن میگردند 7+7بار دروه کعبه و صفا و مروه میشود 14 معصوم خانواده رسول خدا یک دست شبیه الله بود پنج حروف دارد نامه الله با فاطمه پنج تنه آل عبا ست یک دست کور نیستی نگاه کن چهارده بند انگشت داری چهارده خط انگشت داری در دو دست 28 خط انگشت در دو دستداری – 4خلیفه تردست- 4=24 دو بار میگوید تو دوازده امام داری دوازده امام داری هر دو دست ده انگشت داری با دو شصت بر دهانه دشمنه مولاء نشست میشود دوازده امامو پنج تنه چهارده معصوم داری در صورت تو پنج حس لامسه هست چسبیده اند به این دو سوراخ بینی دماغ لا مسب از دهان هم میشود نفس کشید یا بوی دود را چشید بو دار است این مسئله خلفاء کعبه و جنازه پیغمبر را کرده اند رها کرد همه کارها را علی تنها حتی نماز بر جسم مطهر رسول خدا اولین مردی که به محمد (ص)ایمان آورد ه بود رسول خدا علی صاحب شکاف کعبه نماز کرد دگر مسئله حله نمیخواهم بگویم از بدن زشت است میرسیم به پائین کمر عمل باز شود بوی بد آن سه آغاز شود خداوند در بدن انسان مثله ستاره زیبا پنج عضوء بزرگ و شریف قرار داده است سر دو ست و دو پاه و زیر این پاه سه عضوء کوچک یک مار بنام او مار که این سه عضوء کوچک و حقیر میباشد اگر اهل 71 فرقه میدانستند این سه عضوء در بدن انسان میباشد همین را علمه پرچم عثمان میکردند و میگفتند حق با ماست کلیه دو تاست قلب 5 تاست شکله 5 است 5+2=7 دوره کعبه علی 3 + نماز 4=7 حیدر+نبی=7 به گفته فردسی پاک زاد کجا مارو عقربو عنکبوت سیاه کی بوود جانشینه رسوله خدا اگر این تیر از ترکش رستمیست بدانید که رستم به فارسی علیست که یک مرد جنگی به از صد هزار اگر این تیر از ترکش رستمیست بدانید که رستم علیست که فارسی علی رستمیست ندارد که مثلی یلیست که همنام رستم و هم نام علیست نباید به مرده که باید به زنده گریست علی رستمست چون یلی پایدار جهان تا جهان است همو شه سوار شه آسمانو زمینست علی به دوش نبی او بتان را شکست رفتن به غار عنکبوت سیاه جز مارو عقرب ندارد چیزی بیاه 12 سال حکومت ابوبکرو عمر دوسال ابوبکر و ده سال عمر خیلی زود مردند بعد از 12 سال چون حق با دوازده امام شیعه فرزندان محمد(ص) علی وفاطمه بود از ثانیه و ساعت سالو ماهو خورشید کعبه و کائنات پرسیدم حق با کیست یک صدا گفتند با هم والله و بللله حق با علیست گفتم پس عمر کیست گفت خواهر را داد زیبا بر علی آواز خدا همیشه در گوش دل است کو دل که دهد گوش به آواز خدا. 60ثانیه میشود یک دقیقه 12 سوره و امامه شیعه ضربدر 5 تنه آل عبا =60 تقسیم بر 5تنه آل عبا =12 امام 60تقسیم بر 12=5 تنه آل عبا 60تقسیم بر 14= 5 تنه آل عبا 60 تقسم بر 71 فرقه تف به روی همه شان اگه بر نگردند چه کسی در عالم ساعت و ثانیه را به نام خود خلق کرد این را بدانید به جلال خداوند و به دستور او نایب بر حقه پروردگار شیر یزدان علی ورد زبان او را زمان قسمت روزو شبش کرده چنان سال 12 ماه است سالو برجویک هفته 14 تا 12 ساعت است یک روزساعت12ساعت یک شب 12 ساعت یک ساعتو 1260 دقیقه یم دقیقه 60ثانیه ضربدر 12=720تقسیم بر 12=12و 5 تنه آل عبا 720تقسیم بر 5=12و پنج تنه آل عبا 5 * 60ثانیه تقسیم بر 5 یا 12 یا 14 حق یا 5 تن خوانواده رسول خداست تعجب نمیکنی 5 انگشت داری به دست با 14 بند انگشت یا خط بند انگشت به دست این نشانه چهارده معصومه شیعه است یک هفته هفت روز و 7 شب = 14 معصومه شیعه است 7ضربدر 12 =84تقسیم بر 5=17 رکعت نماز 84تقسیم بر12=7 دوره کعبه علی3 +نماز 4=7 و 84تقسیم بر 14=7 روزو سالو ساعتو ثانیه 12ضربدر 5 =60 یک دقیقه 12 ساعت روز 12 ساعت شب چه کسی روزو شب را 12 ساعت قرار داد چه کسی حواریون حضرت عیسی را 12 نفر و جانشینان پیامبر اسلام را 12 نفر قرار داد14 معصوم +علی3 =17 رکعت نماز دوازده امام 12+5 تنه آل عبا =17 رکعت نماز علی 3+نماز 4=7 بار میگردی بدوره شکاف کعبه علی دوازده امام برای حقانیت شیعه کافیه دستو بند انگشت جمع شوند میشوند یک مشت دو مشت با چهارده بند انگشت در دو دست 28 تقسیم5 = 5 پنج تنه آل عبا دروه کعبه هر طرف نام شریفی بر همه عالم حریفی کعبه را بتها شکستی پا به عرشه کبریا هر دو تو هستی رهبر شیعه تو هستی دشمنه هر بت پرستی عبا دروه کعبه هر طرف نام شریفی بر همه عالم حریفی هر طرف یک نام الله محمد علی فاطمه حسن حسین میگردند دوره کعبه به گرد پنج تنه آل عبا عاشقانش 7 با گرد خانه پروردگار پنج سطح با نام اللله دارد کعبه چرا 5 طرف دانی چرا چون خدا دارد پنج تنه آل عبا نماز4+علی3= 7 بار بگردی دوره پنج تن و دوازده ضلع کعبه در طواف بنام دوازده امام هفت دوره کعبه و صفا و مروه 7+7=14 معصوم بر دهان دشمنه مولا ده انگشت با دو شصت بر دهانه دشمنه مولا نشست در وضوء 5 عضوء شسته میشوددر وضوء و سه عضوء مالیده میشود بوگندو مسح میکشی بر سرت شر آن سه کم شود از سرت شرت را کم کن از سر ما مارو عقربو عنکبوت سیاه کی بوود جانشینه رسوله خدا با دو پای بوگندو گند نزن به کفشو جوراب ما عمر مگر پیامبر بود که وضوء را تغییر داد و خواهرش را حرام فرمود که ماهی یکبار با حضرت علی باشد هر کار کرد فایده نداشت تا عالمگیر شد و همه به عمر خندیدند و انسان در مقابل عظمت خدا به خاک می افتد ایشان فرمود این کار را نکنید ووو تغیراتی دیگر مردم آیات خدا را از یاد میبرند این که عمر است ول معطل بعد از 12 سال مردند حق با دوازده امام شیعه بود چرا تمام دارو ندار 71 فرقه باید رسول خدا و قرآن را رها کنند و تمام روایان اهل سنت باید ایرانی باشند آن هم کسانی که دین اسلام را هنوز نپذیرفته اند فقط نویسنده بوده اند و در بین یاران عمر و عثمان معاویه حدیث جمع کرده اند برای پولهای طلاء که به آنها میدادند مجبور بود ند صحیح بخاری احمد حنبل مردی بود تنبل صحیح مسلم ووووپس دیدید کرم از خود درخته 71 فرقه خجالت بکشید اگر من بجای شما بودم همین الآن یک طناب بر میداشتم میرفتم امام جمعه نادانمان را دار میزدم اگه نمیتونستن خودمو برای حماقتی که تا بحال کرده ام دار میزدم نمیگویم ز سه حواله کردم به این سه تا سه شد تا این سه پیدایش بشد بر آل محمدو علی کن صلوات بر دشمنشان همیشه صد لعنت باد نشود لال به هنگام ممات هر زبانی که فرستد به محمد صلوات بر دشمنان ائمه اطهار تا به روز قیامت لعنت باد خداوند کعبه را مکعب آفرید تا که ز پنج تن جدا نشید بگذار هر طرف نام یک معصوم الله و محمد در زمینو آسمان نام الله نا ودانه طلای کوثری روبروی کعبه بر روی علی – علی در کعبه چون آمد بدنیا شکاف کعبه میگوید همین را به نام خالق زیبائیها الله محمد علی فاطمه حسن و حسین دوره کعبه هر کدام یک نور عین در آسمانو زمین نام الله و محمد پیش برو همینطور مرد دروه کعبه بگرد تا برسی به شکافوپای علی در حجر 3ح ج ر+علی 3=6 شش سطح کعبه محل تولد علی کعبه دارد دوازده ضلع حج شروع میشود به پای علی شکافو حجر یعنی این حجر نسب عهدش پای توست عهد میبنند که حاجی شیعه است علی در کعبه چون آمد بدنیا شکاف کعبه میگوید همین را حج شروع و اختتامش پای توست آنکه خوابید جای لولاک قرینه 5 تنست افلاک خاند خدا او را ابو تراب علی بود پدر خاک ا ب و ت ر ا ب =7 ع ل ی 3+ نماز4 =7 هفت دور میگردی به گرد کعبه و پنج تن و دوازده امام 7+5=12 امام داری یعنی مسلمان دوازده امام 7 بار دور پنج تن و دوازده امام7+5= 12 و7 دوره مروه صفا میشود 14 معصومه ما دشمنه توسه فرعونه پست مثلث شومه قارو عنکبوت سیاه هست آن سه ابلست آن سه مست 41 ساله بوده اند بت پرست خونه حسین به گردنه این سه است جمع کن نام 5 تن با دوازده امامو چهارده مصوم 5+12+14+41=72 راست گفت حسین ابن علی حق خدا قصب نمودند 72تقسیم بر 14 معصوم میشود 6 طرف کعبه5 تنه آل عبا هر طرف کعبه یک نام 17رکعت نماز را با 14 ضرب=238تقسیم 14=17 رکعت نماز 17ضرب در 12=204تقسیم بر12=17 رکعت نماز و پنج تن 17ضربدر4=68+4=72 نماز میگوید خلفاء حسین را به شهادت رساندندامام حسین گفت در روز عاشوراء کسانی من و یارانم را به شهادت رساندند که تا سن 41 سالکی بت پرست بودند 5تنه آل عبا حیث کسا و مباهله آل عبا 5+12امام +14 معصوم +41=72 وقتی پیامبر مبعوث شد آن دو خلیفه 41 سالشان بود و هنوز بت پرست بودند یعنی مارو عقربو عنکبوت سیاه کی بود جانشینه رسوله خدا از چه قرار است قضیه دانم که چه هست مارو عقربو عنکبوت سیاه کی بوود جانشینه رسوله خدا فبه ای الاء ربکما تکذبان 12 امامو دوازده ستونه کعبه دوازده برج امامت 12 سیاره منظومه شمسو ضحی و القمر اذا طلاءمحمدو علی مرتضی کوثر آل عبا فرمود پیامبر سه نام من اح م د م ح م م د م ح م ود شیعه دارد 14 معصوم از سه نام محمد پیداست بلند بفرست بروی پاکش صلوات 14معصوم +علی3 =17 رکعت نماز دوازده امام 12+5 تنه آل عبا =17 رکعت نماز علی 3+نماز 4=7 بار میگردی بدوره علی دوازده امام باز دو در کرد کعبه و کائنات علی شکافت را عشق خدا در عجب مانده ام از 13 ماه رجب ضلع ضلع کعبه را کن تو وجب چند قدم با چند وجب صد عجب با صد وجب بر جمال 13 ماه رجب نماز را خدا در پنج وقت آفرید دست را هم خدا پنج آفرید تا ز پنج تن جدا نشید چهارده بند انگشت داری به دست این نشانه چهارده معصومه شیعه است 5 حسه لامسه داری در کله ات که فرق تو باشد با گله ات چسبیده ای به دو سوراخ دماغ آن ارزانی 71 فرقه غیره شیعه باد ده انگشت داری در دو دست با دو شصت بر دهان دشمنه مولا نشست 5 جای بدن شسته میشود در وضوع مالیده میشود سه عضوء بو گندو مارو عقربو عنکبوت سیاه کی بوود جا نشینه رسول خدا مسح میکشی بر سر تا نشوی خاک بر سر میگویی به 3 شرط شررت را کم کن از سر ما میمالی دو پای بو گندو خدا بدش آمد از آن دو دوازده سال بیشتر زنده نماندند دو انگشت آزادی ابو مکر از دنیا رفت بعد از2 دو سال +و اومار 10سال =12 بیشتر حکومت نکردند یعنی حق با 12 امام شیعه است کلمه نامشان هم میگوید حق با 14 معصوم مرگشان هم میگوید حق با 12 امام شیعه است خجالت بکشید ای اهل منت که گرفته از حرف من خندت امام حسین گفت در روز عاشوراء کسانی من و یارانم را به شهادت رساندند که تا سن 41 سالکی بت پرست بودند 5تنه آل عبا حیث کسا و مباهله آل عبا 5+12امام +14 معصوم +41=72 وقتی پیامبر مبعوث شد آن دو خلیفه 41 سالشان بود و هنوز بت پرست بودند من خودم سنی در سنی هفت خط بودم ولی ترسی از هیچ ناکس ندارم با افتخار میگویم شیعه علی هستم گردانه مقداد با دادو بی داد حدادی بیدو میخوندو بی باک بر روی خاکریز میخوند این عزیز هر جائ که بودم من میسرودم نام علی را عشق محمد هم جانه زهرا ءدر آئینه میبینم علی فرقی نمیبینم ولی این علی باشد محمد محمد هم علیست آئینه حق نما به والله علیست به دوره کعبه بگردی باز میشود ترکیب نام آنکه خوابید بجای آن رسول لولاک خوابید افلاک مارو عقربو عنکبوت سیاه جزوه آنان بودند والله مارو عقربو عنکبوت سیاه کی بوود جانشینه رسول خدا آنکه فرقش در محراب نماز شد جدا شیر حق مولا علی بود به خدا چه بگویم از فضائلش بیشمار مارو عقربو عنکبوت سیاه کی بوود جانشینه رسول خدا فبه ای الاء ربکما تکذبان فرعون خانه خود را مثلث آفرید مارو عقربو عنکبوت سیاه کی بوود جانشینه رسول خدا ارکان دینه نبی به همتش گشته پایدار ای گوهر بهر ولا علی آئینه تمام نمای قائم آل محمدی حقا که تو داماد احمدی گنج نهان بارگه کبریا علی زیر نگین توست ما سوا علی هفت آسمان به درت سجده میبرند ای خاک پای جا نمازت توتیای چشم عارفان علی ای نور جاودانه ارضو سماء علی حسن خدا در آءینه ات جلوه میکشد جلوه نمای مکتب شیعه مولاءعلیست ای جلوه گاه نور جمال کبریا یا علی هم آئینه رسالتو هم آینه امامتی اقیانوس نبی بحر کرامتی هم آئینه خدا در قیامتی جانم به فدایت که بهر عنایتی کیست در این تصویر در آئینه احمد علی شب نشین عرش بوده پرده دار عالمی با نبی همراز سبحان الذی اسری علی پرده دار لو کشف مولا علیست پاک میکرد اشک را تا سحر مولا علی غربت نیمه شب او که خشمش بود خود آئینه غمها علی صهر ابن عم وصی مصطفی حله پوش هل اتی یو انماست وارث گنجینه سر قضاء قابل تشریف قوله لافتی مولا علیست صاحب لاسیف بر ارباب معرفت دین خدا قابل تشریف قول لافتی مولا علی در حرم همچون خلیل الله گشته بت شکن آنکه پا دوش نبی بنهاده پا مولا علیست حیدرو صفدر به کعبه بت شکن مثل احمد عشق زهرا ست علی شاهنشه سریر ولایت علی از انما ولی یکموالله وارث کل انبیاست علی در باغ نبی باغبان چشمه کوثر سه قایتی شاهراه حق تو هستی در سلوک کاینات پرورده بدامن خود مصطفا عجب گلی گله کوثر بخدا هم علیست هم زهراء پنج تنه آل عبا خانواده رسول خدا علی نبیو وصی مثل هم قرینه به چهره به فکرو بنامو نگین و صد بارک الله همه احسن الخالقین اگر پیرو آن نبیو ولی اگر شیعه پاک اویی بگو به روی علی محمد سلامو درود ی قوی نثار گل روخو روی پاک علی ای پرتو نور خدا علی شمسو قمر نامو نگین اسم اعظمی ماهی که به کتف نبی پا گذاشت در طلوع صبح غروب کرد به نماز صبح خوابید شب جای نبی که بدانندهمه ولی خدا هم تویی هم ولی یو کمالله بر همه عالم دری خانه اش خدا بخشید بتو انبیاء جرات کارهای تو را نداشتند یاعلی پا به دوشه اشرف الانبیاء خاتمش داشت چون پای علی پا به کعبه زد کعبه شکافت زمینو زمان حیدر کرار یک کاف علی کارت درست ندیدم ز انبیاء شاگرد تو آدمو جبیریلو نبی عشق خدا که کعبه میدری جانشینه محمد خلیفه اللهی حیدث کسایی مباهله کردی با دشمنه نبی اول همه تو بوده ای شهادت بر نبی حقا که تو جانشینه محمد خاتمی نبی کسی که مقامش برتر ز انبیاست که تمام عالم ماسوا در علیست بخوانده پیامبر در علمو دانش علی باب صد هزار علمو دانشی هنگ میکند هر مغزی که فرار میکند از علی 124 هزار تن انبیاء جمع شوند میشوند یک علی قلب عالمو عشق آدم ابوالبشری ست او خلیفه اولو تو امام اولی حقا که تو بر عالم سری از فرق سرت به محراب نماز از فرق شکاف کعبه ات هم پیداست این نبی آئینه روی علیست در تجسم هم که نامو هم راه علیونبی ست علی نبی ستو نبی هم علیست درو صدف کعبه باز شد نبی دید این چه دوریست گوهر کعبه نیاورد طاقت گرفت ز فاطمه بت اسد همچو عیسی تکلم کرد سلام بر تو ای مرد ای جوانمرد دلیر و شجاع حیدری از آن خدا سروری هستی تو مولایم علی گل زیبای نرگس گل کوثر عجب گلیست عجب گلی نبی به دامنش پرورد ه است از شمیم روح بخشش پادشاه عالمو این شیعه علیست شمسو قمره ماه نبی علی با فاطمه گفته به کوثرش محمد علی وصی نبی مطهرش دارم به کعبه دلها التجاه غیر نبی همه هستند غلام علی در کعبه بپا شد شوری حقست علی مگر تو کوری ای نفس مصطفی تو همان نور مطلقی که طللوع ز کعبه بت شکن به دوش نبی یا علی محمدی مهی که به رفتار و گفتارو قامت کسی که جرات پا به دوش نبی داشت علیست کز نور مطلق تو ماه تو کوثر بر حسن و حسینت منوری ست جانه رسول زوج بتول ابی شبیرو شبر علی والحق که حق با علیست هر جاء بجای پیمبر او مصدر است مدح ثنای ما که برایت کم است او هام ما به وصف تو چون روح بی تن است افکار ما به مدح تو چون مرغ بی پر است لنگر اندازند به هم حلم تو با چرخ برین نه فلک چسبند بهم چون دو سنگ آسیاب در تقدس لاشریکت گفتمو در این سخن هم زبان با من شدند هم مشرکو اهل کتاب گوهر بحر ولاء نور جماله کبریا روشن شد جمالت به نور ولاه ساطح شده نور خدا به جمال دوازده نوره خدا قائم آل عبا هم نشان از مرتضا یو مصطفا یوسف زهرا همه جانهای ما گردد فدایت باصفا چون تجلی یافت ا نوار معدنه لطفو صفای کبریا شد جمالت کبریایی آئینه تمام نما ی الهی کرد عنایت خلق چهارده نورخدااز همه انوار حق شد تجلی گوهر بحر ولاه معرفت نور خدا شد بر همه عالم صفا ای بنوره صاحب عصرو زمان ساعتو روزو شب شد نام تو صاحب کل جهان هستی دوازده امام ساعتو ثانیه هر هفته روزو شبش سالو ماه میگوید توایی از کبریا ء تنها امام ای رهبر والا مقام ای بنورت خلق را دلربا آن صورت زیبا چو ماه از علی داری نشانو از رسول داری مقام هم نشان از نور پاک کبریا داری امام حقا که تو قائم آله محمدی سر تر ز تمام انبیایی با علی قائمه آل محمد جانه مولاه عشق ما هر کجا هستی بیا جانم فدایت ای امام ازهمه عالم سری سرتر ز کل انبیاء ای گل لا اله الا الله آلاله چهارده معصومو پنج تنه آل عبا و اشهدو ان قائمنا حجت الله تو که هستی که چونی شیر خدا مرحبا بر قدو بالای تو باه رهنما یو منجی عالم بیا عشو صفا حمدو قلهو بسم الله الرحمن الرحیم آیه الکرسی و یا سینه خدا سوره نورو حدید و واقعه چهار قل باید بخانند بر جماله یوسف زهراء همه عالم بیا به نام خالق زیبائیها الله محمد علی فاطمه حسن و حسین دوره کعبه هر کدام یک نور عین در آسمانو زمین نام الله و محمد پیش برو همینطور مرد دروه کعبه بگرد تا برسی به شکافو حجر 3ح ج ر+علی 3=6 شش سطح کعبه محل تولد علی کعبه دارد دوازده ضلع حج شروع میشود به پای علی شکافو حجر یعنی این حجر نسب عهدش پای مولاست عهد میبنند که حاجی شیعه است علی در کعبه چون آمد بدنیا شکاف کعبه میگوید همین را حج شروع و اختتامش پای توست آنکه خوابید جای لولاک قرینه 5 تن افلاک علی بود پدر خاک ا ب و ت ر ا ب =7 ع ل ی 3+ نماز4 =7 هفت دور میگردی به گرد پنج تن و دوازده امام 7+5=12 امام داری یعنی مسلمان دوازده امام 7 بار دور پنج تن و دوازده امام7+5= 12 و7 دوره مروه صفا میشود 14 معصومه ما دشمنه تو آن سه ابله است آن سه مست از چه قرار است قضیه دانم چه هست مارو عقربو عنکبوت سیاه کی بوود جانشینه رسوله خدا فبه ای الاء ربکما تکذبان 12 امامو دوازده ستونه کعبه دوازده برج امامت 12 سیاره منظومه شمسو ضحی محمدو علی مرتضی فرمود پیامبر سه نام من اح م د م ح م م د م ح م ود شیعه دارد 14 معصوم از سه نام محمد پیداست بلند بفرست بروی پاکش صلوات 14معصوم +علی3 =17 رکعت نماز دوازده امام 12+5 تنه آل عبا =17 رکعت نماز علی +نماز 4=7 بار میگردی بدوره علی باز دو در کرد کعبه و کائنات علی شکافت را عشق خدا در عجب مانده ام از 13 ماه رجب ضلع ضلع کعبه را کن تو وجب چند قدم با چند وجب صد عجب با صد وجب بر جمال 13 ماه رجب نماز را خدا در پنج وقت آفرید دست را هم خدا پنج آفرید تا ز پنج تن جدا نشید چهارده بند انگشت داری به دست این نشانه چهارده معصومه شیعه است 5 حسه لامسه داری در کله ات که فرق تو باشد با گله ات چسبیده ای به دو سوراخ دماغ آن ارزانی 71 فرقه غیره شیعه باد ده انگشت داری در دو دست با دو شصت بر دهان دشمنه مولا نشست 5 جای بدن شسته میشود در وضوع مالیده میشود سه عضوء بو گندو مارو عقربو عنکبوت سیاه کی بوود جا نشینه رسول خدا مسح میکشی بر سر تا نشوی خاک بر سر میگویی به 3 شرط شررت را کم کن از سر ما میمالی دو پای بو گندو خدا بدش آمد از آن دو دوازده سال بیشتر زنده نماندند دو انگشت آزادی ابو مکر مرد بعد از2 دو سال +و اومار 10 =12 بیشتر حکومت نکردند یعنی حق با 12 امام شیعه است کلمه نامشان هم میگوید حق با 14 معصوم مرگشان هم میگوید حق با 12 امام شیعه است خجالت بکشید ای اهل منت که گرفته از حرف من خندت امام حسین گفت در روز عاشوراء کسانی من و یارانم را به شهادت رساندند که تا سن 41 سالکی بت پرست بودند 5تنه آل عبا حیث کسا و مباهله آل عبا 5+12امام +14 معصوم +41=72 وقتی پیامبر مبعوث شد آن دو خلیفه 41 سالشان بود و هنوز بت پرست بودند به 71 فرقه میگویم از مثلت شومتان هر چه دارید اندازه این سه تاست چه دارید نشان از کعبهو نبی کوهر درخشانش علی نشان از کعبهو روی نبی- دارد علی کوهر درخشانش علی منبع فیض وجود کائنات شد مسجل مرتضا بر مصطفا علی بر تر از عالم علی اول علی سالار دین حبل المتین از بیاناتش گوهر بارد یقین میر یثرب ماه بطها زوج زهرا ی بتول هم ید طولا دارد آفرین یا علی ذاتت جماله کبریا پای تو در کعبه دوشه مصطفاست شیر حق ای پنجه مشگل گشاء کعبه میگوید که تو مشگل گشایی یا علی حمدو قولهو آیه الکرسی به عرشه کبریا بت شکسته او به دوشه مصطفی کعبه میگوید سخن همراز شد هیبت مولاء چو دید ناگه درید کعبه از هم باز شد نور حق تابید بر دوشه نبی هم نبوت هم امامت نگهان آغاز شد گفته قران یطهر کم و تطهیرا علی وسابقونه سابقات برتر از امر ملائک اوئک هم خیرالبریه و قتلو فی سبیلالله علی مرتضاست صاحب بحر شهادت در نماز شد نصیب سیدو سالار ما کعبه میگوید صفایی یا علی تمام دانشمندان اهل سنت شیعه بوده اند و مذهب شیعه را برای خود انتخاب نموده اند
-علامه شيخ محمّد مرعي, امين انطاكي: فارغ التحصيل جامع الازهر كه در حلب مقام قاضى القضاة را بـه عـهـده داشته است .
او داراى موقعيت علمى واجتماعى بوده , كه خداوند متعال او را به پيروى ازمـكـتـب اهـل بيت (ع ) هدايت نمود .
او كتابى دارد به نام لماذا اخترت مذهب الشيعه كه چاپ ومنتشر شده است وهمراه با او هزاران نفراز اهالى حلب شيعه شدند.
او در عوامل و اسبابي كه منجر به تمسك به مذهب اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ شد مي گويد:
اولاً: مشاهده كردم كه علم به مذهب شيعه مجزي است و ذمة مكلف را به طور قطع بري مي كند. بسياري از علماي اهل سنت ـ از گذشته و حال ـ نيز به صحت آن فتوا داده اند …
ثانياً: با دلايل قوي, برهان هاي قطع آور و حجت هاي واضع , كه مثل خورشيد درخشان در وسط روز است, ثابت شد حقانيت مذهب اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ و اين كه آن مذهب همان مذهبي است كه شيعه آن را از اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ اخذ كرده واهل بيت نيز از رسول خدا و او از جبرائيل و او از خداوند جليل اخذ كرده است …
ثالثاً: وحي در خانة آنان نازل شد و اهل خانه از ديگران بهتر مي دانند كه در خانه چيست. لذا بر عاقل مدبّر است كه دليل هايي كه از اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ رسيده رها نكرده, و نظر بيگانگان را دنبال نكنند.
رابعاً: آيات فراواني در قرآن كريم وارد شده كه دعوت به ولايت و مرجعيت ديني آنان نموده است.
خامساً: روايات فراواني از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل شده كه ما را به تعبد به مذهب اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ دعوت مي كند, كه بسياري از آنها را در كتاب الشيعه و حججهم في التشيع آورده ام.
2. علامه شيخ احمد امين انطاكي:
او برادر شيخ محمد امين است كه بعد از مطالعة كتاب المراجعات سيد شرف الدين عاملي و تدبر و تفكّر در مطالب آن, از مذهب خود عدول كرده, مذهب تشيع را انتخاب نموده است. او نيز در مقدمة كتابش في طريقي إلي التشيع مي گويد: « سبب تشيع من گفتاري است از پيامبر اكرم كه تمام مذاهب اسلامي بر آن اتفاق نظر دارند. پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: «مثل اهل بيت من همانند كشتي نوح است, هر كسي بر آن سوار شد نجات يافت هر كسي از آن سرپيچي كرد غرق شد». ملاحظه كردم كه اگر از اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ پيروي كرده و احكام دينم را از آنان اخذ كنم بدون شك نجات يافته ام. اگر آنان را رها كرده و احكام دين خود را از غير آنان اخذ نمايم, از گمراهان خواهم بود … ».
و نيز مي فرمايد: « با تمسك به مذهب جعفري, ضمير و درونم آراشم يافت. مذهبي كه در حقيقت مذهب آل بيت نبوت ـ عليهم السّلام ـ است, كه درود و سلام خدا تا روز قيامت بر آنان باد. به عقيده ام از عذاب خداوند متعال با پذيرفتن ولايت آل رسول ـ عليهم السّلام ـ نجات يافته ام, زيرا نجات جز با ولايت آنان نيست .
3. دكتر محمد تيجاني سماوي:
او در تونس متولد شد. و بعد از گذر از ايام طفوليت , به كشورهاي غربي مسافرت نمود, تا بتواند از شخصيتهاي مختلف علمي بهره مند شود. در مصر, علماي الزهر از او دخواست كردند كه در آنجا بماند و طلاب الأزهر را از علم فراوان خود بهره مند سازد, ولي قبول نكرد و در عوض سفري كه به عراق داشت, با مباحثات فراوان با علماي شيعة امامية , مذهب تشيع را انتخاب نمود و الآن در دنيا از مروجين تشيع شناخته مي شود و كتابهايي را نيز در دفاع از اين مذهب تأليف نموده است.
او در بخشي از كتابش مي گويد:« شيعه ثابت قدم بوده و صبر كرده و به حقّ تمسك كرده است … و من از هر عالمي تقاضا دارم كه با علماي شيعه مجالست كرده و با آنان بحث نمايد: كه به طور قطع از نزد آنان بيرون نمي آيد جز آن كه به مذهب آنان كه همان تشيع است, بصيرت خواهد يافت … آري من جايگزيني براي مذهب سابق خود يافتم و سپاس خداوند را كه مرا بر اين امر هدايت نمود و اگر هدايت و عنايت او نبود, هرگز بر اين امر هدايت نمي يافتم.
ستايش و سپاس خدايي را سزاست كه مرا بر فرقة ناجيه راهنمايي كرد؛ فرقه اي كه مدتها با زحمت فراوان در پي آن بودم. هيچ شك ندارم هر كس به ولاي علي و اهل بيتش تمسك كند به ريسمان محكمي چنگ زده كه گسستني نيست. روايات پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در اين مورد بسيار است, رواياتي كه مورد اجماع مسلمين است. عقل نيز به تنهايي بهترين راهنما براي طالب حق است … آري, جايگزين را يافتم, و در اعتقاد به امير المؤمنين و سيد الوصيين امام علي بن ابي طالب ـ عليه السّلام ـ, به رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ اقتدا كردم و نيز در اعتقاد به دو سيّد جوانان اهل بهشت و دو دسته گل از اين امّت امام ابو محمّد حسن زكّي و امام ابو عبدالله حسين , و پاره تن مصطفي خلاصة نبوت, مادر امامان و معدت رسالت و كسي كه خداوند عزيز به غضب او غضبناك مي شود, بهترين زنان, فاطمة زهراء.
به جاي امام مالك, با استاد تمام امامان امام جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ و نه نفر از امام معصوم از ذرية حسين و امامان معصوم را برگزيدم .. ».
او بعد از ذكر حديث « باب مدينه العلم » مي گويد: « چرا در امور دين و دنياي خود از علي ـ عليه السّلام ـ تقليد نمي كنيد, اگر معتقديد كه او باب مدينة علم پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ است؟ چرا باب علم پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ را عمداً ترك كرده و به تقليد از ابو حنيفه و مالك شافعي و احمد بن حنبل ابن تيميه پرداخته ايد, كساني كه هرگز در علم, عمل, فضل و شرف به او نمي رسند؟
آن گاه خطاب به اهل سنت نموده مي گويد:« اي اهل و عشيرة من! شما را به بحث و كوشش از حقّ و رها كردن تعصّب دعوت مي كنم، ما قربانيان بني اميه و بني عباسيم، ما قربانيان تاريخ سياهيم. قرباني ها ي جمود و تحجر فكري هستيم كه گذشتگان براي ما به ارث گذاشته اند.
او كتاب هايي در دفاع از تشيع نوشته كه برخي از آنها عبارت از: ثم اهتديت, لأكون مع الصادقين, فاسألوا أهل الذكر, الشيعه هم أهل السنة, اتقوا الله و يا قومنا أجيبوا داعي الله, كه زير چاپ است.
4. نويسنده معاصر, صائب عبد الحميد :
او شخصي عراقي است كه با سفر به ايران و تحقيقات فراوان, با عنايات خداوند مذهب اهل سنت را رها و تشيع را انتخاب نموده است. او در بخشي از كتاب خود مي نويسد: « من اعتراف مي كنم بر نفس خود كه اگر رحمت پرور دگار و توفيقات او مرا شامل نمي شد, به طور حتم نفس معاندم مرا به زمين ميزد. اين امر نزديك بود وحتي يك بار نيز اتفاق افتاد. ولي خداوند مرا كمك نمود. با اطمينان خاطر به هوش آمدم در حالي كه خود را در وسط كشتي نجات مي يافتم , مشغول به آشاميدن آب گوارا شدم و الآن با تو از سايه هاي بهاري آن گلها سخن مي گويم.
بعد از اطلاع دوستانم از اين وضع همگي مرا رها نموده به من جفا كردند. يكي از آنان كه از همه داناتر بود به من گفت: آيا مي داني كه چه كردي؟ گفتم: آري, تمسك كردم به مذهب امام جعفر صادق , فرزند محمد باقر, فرزند زين العابدين, فرزند سيد جوانان بهشت, فرزند سيد وصيين و سيدة زنان عالميان و فرزند سيد مرسلين. او گفت: چرا اين گونه ما را رها كردي, و مي داني كه مردم در حقّ ما حرف ها مي زنند؟ گفتم: من آن چه رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرموده مي گويم. گفت چه مي گويي: گفتم: سخن رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ را مي گويم كه فرمود: من در ميان شما چيزهايي قرار مي دهم كه با تمسك به آنها بعد از من گمراه نمي شويد: كتاب خدا و عترتم , اهل بيتم» گفتار پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در حق اهل بيتش كه فرمود: « اهل بيتم كشتي هاي نجات اند, كه هر كس بر آن ها سوار شود, نجات يابد.»
صائب عبد الحميد كتاب هايي را نيز در دفاع از اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ و تشيع نوشته كه برخي از آنها عبارتند از: منهج في الانتماء المذهبي و ابن تيميه, حياته, عقائده و تاريخ الاسلام الثقافي و السياسي.
5. استاد عبد المنعم حسن:
او نيز از جمله كساني است كه با مطالعات فراوان پي به حقانيت تشيع برده, او مذهب اهل سنت را رها كرده تشيع را انتخاب مي كند. او از جمله كساني است كه بدون خوف و ترس از كسي , به طور علني اعتراف به تشيع نموده و مردم را نيز درمصر به آن مذهب دعوت مي نمايد.
در بخشي از كتاب خود الخدعة, رحلتي من السنة الي الشيعة مي نويسد:« در مدتي كه سني بودم, مردم را به عقل گرايي دعوت كرده و شعار عقل را سر دادم, ولي در ميان قوم خود جايگاهي نيافتم و از هرطرفي تهمت ها و شايعات عليه خود شنيدم … و من به خوبي مي دانستم كه كوتاه آمدن از عقل يعني ذوب شدن در پيشينيان و در نتيجه انسان بدون هيچ شخصيتي خواهد بود كه واقع را بر او روشن كند… من هرگز چيزي را بدون تحقيبق و دقت نظر نمي گويم… عقل گرايي من عامل اساسي و تمايلم به سوي تشيع و خط اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ و اختيار مذهب آنان بود…»
6. استاد معتصم سيد احمد سوداني:
او با مطالعات فراوان در تاريخ و حديث, به حقانتي مذهب اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ پي برده و با رها كردن مذهب خود, تشيع را انتخاب مي كند. او در توصيف و وجه نام گذاري كتابش, بنور فاطمه اهتديت مي گويد:« هر انساني در اندرون خود نوري را احساس مي كند كه راهنماي به حق است, ولي هواهاي نفساني و پيروي ازگمان بر آن نور پرده مي اندازد, لذا انسان نيازمند تذكر و بيداري است و فاطمه ـ عليها السّلام ـ اصل آن نور است. من آن نور را دائماً در وجود خود احساس مي كنم…»
او نيز دربارة نظرية عدالت صحابه مي گويد: « عدالت صحابه نظريه اي است كه اهل سنت در مقابل عصمت اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ جعل نمودند, و چقدر بين اين دو فرق است. عصمت اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ حقيقتي است قرآني و پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نيز بر آن تأكيد دارد و در واقع نيز تحقق پيدا كرده است. اما نظرية عدالت صحابه, مخالف قرآن كريم است. همان گونه كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نيز تصريح به خلاف آن نموده است, بلكه خود صحابه به بدعت هايي كه در زمان پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نيز تصريح بر خلاف آن نموده است, بلكه خود صحابه به بدعت هايي كه در زمان پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و نيز بعد از آن ايجاد كردند, اقرار نمودند.»
و نيز مي فرمايد: « من در وجود خود چيزي مي يابم و احساس مي كنم, كه نمي توانم توصيفش كنم. ولي نهايت تعبيري كه مي توانم از آن داشته باشم اين كه: هر روز احساس مي كنم كه به جهت تمسك به ولاي اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ در خود قرب بيشتري به خداوند متعال پيدا كرده ام, و هر چه در كلمات آنان بيشتر تدبر مي كنم معرفت و يقينم به دين بيشتر مي شود. معتقدم اگر تشيع نبود, از اسلام خبري نبود. و هر گاه در صدد تطبيق و پياده كردن تعليمات اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ در خود بر مي آيم, لذت ايمان و لطافت يقين را در خود احساس مي كنم.و هنگامي كه دعاهاي مباركي را كه از طريق اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ رسيده و در هيچ مذهبي يافت نمي شود, قرائت مي كنم, شيريني مناجات پروردگار را مي چشم…»
7. وكيل مشهور مصري, دمرداش عقالي:
او از شخصيت هاي مشهور و بارز مصري است كه در شغل وكالت مدت هاست فعاليت مي كند. هنگام تحقيق در يك مسئله فقهي و مقايسة آرا در آن مسئله , فقه و استنباط هاي شيعة اماميه را از ديگر مذاهب فقهي قوي تر مي يابد و همين مسئله فاصله دارد تشيع را در دلش روشن مي گرداند, تا اين كه حادثه اي عجيب سر نوشت او را به كلي عوض كرده و او را مفتخر به ورود در مذهب تشيع مي نمايد و آن , اين بود كه: وقتي گروهي از حجّاج ايراني همراه با حدود بيش از بيست كارتن كتاب اعتقادي وارد عربستان مي شوند. تمام كتاب ها از طرف حكومت مصادره مي شود. سفير ايران در زمان شاه, موضوع را با ملك فيصل در ميان مي گذارد . او نيز به وزارت كشور عربستان مي نويسد تا به موضع رسيدگي كنند. وزير كشور دستور مي دهد كه تمام كتا بها را بررسي كرده, اگر مشكلي ندارد آن را به صاحبش برگردانند. در آن زمان « دمرداش عقالي » در حجاز به سر مي برد, از او خواستند كه اين كتاب ها را بررسي كند و در نهايت رأي و نظر قانوني خود را بدهد.او با مطالعه اين كتاب ها به حقانيّت تشيع پي مي برد و از همان موقع قدم در راه اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ مي گذارد…»
8. علامه دكتر محمد حسن شحّاته:
او نيز كه استاد سابق دانشگاه ازهر است پس از مطالعات فراوان در رابطة با شيعة امامية پي به حقانيت اين فرقه برده و در سفري كه به ايران داشت در سخنراني خود براي مردم اهواز مي گويد:
« عشق به امام حسين ـ عليه السّلام ـ سبب شد كه از تمامي موقعيت هايي كه داشتم دست بردارم.» و در قسمتي ديگر ازسخنانش مي گويد: « اگر از من سؤال كنند: امام حسين ـ عليه السّلام ـ را در شرق يا غرب مي توان يافت؟ من جواب مي دهم كه امام را مي توان در درون قلب من ديد و خداوند توفيق تشرف به ساحت امام حسين ـ عليه السّلام ـ را به من داده است.»
وي در ادامه مي گويد: « 50 سال است كه شيفتة امام علي ـ عليه السّلام ـ شده ام و سالهاست كه هاله اي از طواف پيرامون ولايت امام علي ـ عليه السّلام ـ در خود مي بينم.»
9. عالم فلسطيني شيخ محمد عبد العال:
او كسي است كه بعد از مدت ها تحقيق در مذهب تشيع, پي به حقانيّت آن برده, و به اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ اقتدا نموده است. در مصاحبه اي مي گويد: « … از مهم ترين كتاب هايي كه قرائت كردم كتاب المراجعات بود, كه چيزي بر ايمان من نيفزود و تنها بر معلوماتم اضافه شد. تنها حادثه اي كه مطلب را نهايي كرده و مرا راه ولايت اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ رهنمود ساخت . اين بود كه: روزي در پياده رو, رو به روي مغازة يكي از اقوامم نشسته بودم, مغازه اي كوچك بود. شنيديم كه آن شخص به يك نفر از نوه هاي خود امر مي كند كه به جاي او در مغازه بنشيند, تا نماز عصر را به جاي آورد. من به فكر فرو رفتم, كه چگونه يك نفر مغازه خود را رها نمي كند تا به نماز بايستد, مگر آن كسي را به جاي خود قرار دهد كه بتواند حافظ اموالش باشد, حال چگونه ممكن است كه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ يك امتي را بدون امام و جانشين رها كند!! به خدا سوگند كه هرگز چنين نخواهد بود…
هنگامي كه از او سؤال شد كه آيا الآن كه در شهر غربت لبنان به سر مي بري احساس وحشت و تنهايي نمي كني؟ او در جواب مي گويد: « به رغم اين كه عوارض و لوازم تنهايي زياد و شكننده است, ولي در من هيچ اثري نگذاشته و هرگز آنها را احساس نمي كنم؛ زيرا در قلبم كلام امير المؤمنين را حفظ كرده ام كه فرمود: « اي مردم هيچ گاه از راه حق به جهت كمي اهلش وحشت نكنيد.»
او نيز مي گويد:«مردم به خودي خود به دين اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ روي خواهند آورد, زيرا دين فطرت است,ولي چه كنيم كه اين دين در زير چكمه هاي حكومت ها قرار گرفته است.»
و نيز در پاسخ اين سؤال كه آيا ولايت احتياج به بيّنه و دليل دارد مي گويد:« ما معتقديم كه هر چيزي احتياج به دليل دارد مگر ولايت اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ , كه دليل محتاج به آن است…»
و نيز مي گويد: « هر كسي كه دور كعبه طواف مي كند ـ دانسته يا ندانسته, جبري باشد يا اختياري يا امر بين الامري ـ در حقيقت به دور ولايت طواف مي كند, زيرا كعبه مظهر است و مولود آن , جوهر, و هر كسي كه برگرد مظهر طواف مي كند در حقيقت به دور جوهر طواف مي كند. »
10. مجاهد و رهبر فلسطيني محمد شحّاده:
او كسي است كه هنگام گذراندن محكوميّت خود در زندان هاي اسرائيل با بحث هاي فراواني كه با شيعيان لبناني در بند زندان هاي اسرائيل داشت پي به حقانيت شيعه برد و با انتخاب تشيع و مذهب اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ از دعوت كنندگان صريح و علني مردم فلسطين به اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ است. اينك قسمت هايي از مصاحبه اي را كه با او انجام گرفته نقل مي نماييم:« بازگشت فلسطين به محمد و علي است.» « من آزاد مردان عالم را به اقتدا و پيروي از امام و پيشواي آزاد مردان حسين ـ عليه السّلام ـ دعوت مي كنم.»
و نيز مي فرمايد:« من هم دردي فراواني با مظلوميت اهل بيت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ دارم و احساسم اين است كه علي بن ابي طالب ـ عليه السّلام ـ حقاً مظلوم بود و اين احساس به مظلوميت آن حضرت ـ عليه السّلام ـ در من عميق تر و ريشه دار تر شده , هر گاه كه ظلم اشغالگري در فلسطين بيشتر شود.
جهل من به تشيع عامل اين بود كه در گذشته در تسنّن باقي بمانم. و اميدوارم كه من آخرين كسي نباشم كه مي گويم: « ثم اهتديت»؛ آنگاه هدايت شدم. « رجوع من به تشيع هيچ ربطي به مسئله سياسي ندارد كه ما را احاطه كرده است. من همانند بقية مسلمانان افتخار ها و پيروزي هايي را كه مقاومت در جنوب لبنان پديد آورد در خود احساس مي كنم, كه در درجة اول آن را « حزب الله» پديد آورد. ولي اين بدان معنا نيست كه عامل اساسي در ورود من در تشيع مسائل سياسي بوده است, بلكه در برگرفتن عقيدة اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ از حانب من, در نتيجه پذيرش باطني من بوده و تحت تأثير هيچ چيز ديگري نبوده است. راه اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ راه حق است كه من به آن تمسك كرده ام». « تشيع من عقيدتي است نه سياسي». « زود است كه در نشر مذهب امامي در فلسطين بكوشم و از خداوند مي خواهم كه مرا در اين امر كمك نمايد».
« امام قائم آل بيت نبوت ـ عليه السّلام ـ براي ما بركت ها و فيض هاي دارد كه موجب تحرك مردم فلسطين است. و در ما جنب و جوشي دائمي ايجاد كرده, كه نصرت و پيروزي را در مقابل خود مشاهده مي كنيم و فرج او را نزديك مي بينيم ان شاء الله و من ب
استفاده کردیم و به حقانیت امامان خود پی بردیم
جانتان به لبتان آمده آقای قزوینی از ترس شبکه های اهل سنت . جرعت دارید برای مناظره بروید
شما بلد نیستید قران بخوانید اول ثابت کنید مسلمانید ابروی ما شیعیانو بردی می خواستم برم
ازتلاشتون براي ابلاغ دين خيلي ممنون
زنده و مستدام باد حضرت آیه الله قزوینی
باسلام وخسته نباشید متن بالارادوبار بادقت خواندم،درضمن شبکه کلمه رانیز مدتی می دیدم به این نتیجه رسیدم که :فقط حیدر امیرالمومنین است
خجالت داره این همه دروغ چرا نمیری برای مناظره قزوینی