Notice: Function _load_textdomain_just_in_time was called incorrectly. Translation loading for the all-in-one-wp-security-and-firewall domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/lk84vgdi/domains/hadiskadeh.ir/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114
حقیقتی تلخ(حجاب عایشه!!!!!) - حدیث کده : اثبات حقانیت مکتب اهل البیت علیه السلام

حقیقتی تلخ(حجاب عایشه!!!!!)

قسمت چهارم- حجاب عايشه  

يكى از امتيازات زن مسلمان حجاب او است و اين از ضروريات دين است. اگر زنى آن را رعايت نكند معلوم مى‏شود هنوز ايمان در قلبش رسوخ نكرده است گر چه با گفتن شهادتين در زمره مسلمانان مى‏باشد، و اگر اين امر از روى عمد و با علم به وجوب حجاب بوده باشد مرتكب گناهى بزرگ شده است.

در بررسى حجاب عايشه با استفاده از روايات صحاح، روشن مى‏شود كه او به اين مسأله اعتنائى نداشت. گر چه حضور او در جمل و همراهى او با مردان نامحرم و رياست بر لشگرى در مخالفت با امام زمانش و جنگ با او خود دليل بر عدم اعتقاد به دستورات خدا و رسولش مى‏باشد، ولى ما در اين قسمت در صدد بيان يكى از مصاديق اين بى اعتنائيها مى‏باشيم.

«… وقال سليمان بن يسار: استأذنت على عايشه فعرفت صوتى قالت: سليمان؟ ادخل فإنك مملوك ما بقى عليك شى‏ء…»(2).


(1) الف – صحيح مسلم، ج 2، ص 71 – 669، كتاب الجنائز، باب 35، ح 103.ب – سنن نسائى، ج 4، ص 95 – 93، كتاب الجنائز، باب 103، ح 2033.

ابن ماجة نيز مشابه آن را در ج 1 سنن ص 444، كتاب إقامة الصلاة والسنة فيها، باب 191، ح 1389، آورده است كه با توجه به اختلاف دو متن بعيد نيست كه دو واقعه باشد.

(19)


سليمان بن يسار مى‏گويد: براى اينكه نزد عايشه بروم از او اجازه گرفتم. صداى مرا شناخت و گفت: سليمانى؟ داخل شو كه تو مملوكى و… .

مگر مملوك بودن مى‏تواند علت جواز دخول بر اجنبيه باشد؟ مگر سليمان نابينا بود؟ در كجاى اسلام آمده است كه اگر كسى غلام كسى باشد با همه زنها محرم است؟ ممكن است گفته شود كه عايشه بعد از حجاب كردن اجازه داد. گوئيم اگر چنين است چرا مملوك بودن را دليل بر جواز دخول دانسته است؟ اگر او حجاب كرده بود چرا گفت: «داخل شو كه تو مملوكى»؟ مگر غير مملوك نمى‏تواند بر عايشه -كه حجاب كرد- داخل شود؟ اندكى تفكر در اين روايت به ما مى‏رساند كه عايشه به حجابش بى اعتنا بوده است. روايت ذيل آن را روشنتر مى‏كند:

«… أخبرنى سالم سبلان قال: وكانت عايشة تستعجب بأمانته وتستأجره فارتنى كيف كان رسول اللّه صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم يتوضأ… وغسلت وجهها ثلاثا ثمّ غسلت يدها اليمنى ثلاثا واليسرى ثلاثا ووضعت يدها في مقدم رأسها ثمّ مسحت رأسها مسحة واحدة إلى مؤخره ثمّ امرت يديها بأذنيها ثمّ امرت على الخدين. قال سالم: كنت آتيها مكاتبا ما تختفى منى فتجلس بين يدى وتتحدث معى…»(1).

سالم سبلان – كه به خاطر امانتداريش عايشه او را اجير كرده بود- مى‏گويد: عايشه به من نشان داد كه رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله چگونه وضو مى‏گرفت… سه بار (عايشه) صورتش را شست سپس سه بار دست راستش و سه بار دست چپش را شست و سپس دستش را جلو سرش قرار داد و آن را به تمام سرش كشيد و گوشهايش را مسح كرد و بر دو گونه‏اش كشيد. سالم مى‏گويد من آنگاه كه عبد مكاتب(2) بودم نزد او مى‏رفتم. او خود را از من نمى‏پوشاند بلكه مقابل من مى‏نشست و با من گفتگو مى‏كرد… .

نمى‏دانيم به چه كسى تسليت بگوئيم. آيا به رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله كه همسرش بعد از او چگونه حجابش را در مقابل نامحرمى كنار زد؟ آيا به علماى اهل سنت كه كسى را همنشين رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله در بهشت مى‏دانند كه اينگونه با سنت آن حضرت بازى كرده است؟ به عايشه، كه سالها درك محضر پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نمود و بهره‏اش از آن اين بود (و آنچه كه مى‏آيد)؟ و نيز نمى‏دانيم كه ديگران از عايشه چه ديده بودند كه نزد او آمده و كيفيت غسل پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله را نيز از او مى‏پرسيدند؟

«أبو سلمة: دخلت أنا و أخو عايشة على عايشة فسألها أخوها عن غسل النبى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فدعت بإناء نحوا من صاع فاغتسلت وأفاضت على رأسها وبيننا وبينها حجاب»(3).

أبو سلمة مى‏گويد: من و برادر عايشه بر او وارد شديم. برادرش از او درباره غسل پيامبر پرسيد. او ظرفى كه تقريبا


(1) صحيح بخارى، ج 3 ص 225، كتاب الشهادات، باب شهادة الأعمى و… .(2) سنن نسائى، ج 1، ص 93، كتاب الطهارة، باب 83، ح 100.

(3) «مكاتب» به بنده‏اى مى‏گويند كه با اربابش قرار كرد كه خودش را به تدريج از او بخرد كه اگر توانست قيمت خود را به او بدهد (حال يا خودش كار كند و يا ديگرى قيمت آن را به صاحبش بدهد) آزاد مى‏شود. در اين جريان، عايشه بعد از آزاد شدن سالم از او حجاب مى‏كرد و اين نشان مى‏دهد كه عايشه آنقدر پير نبود كه مجاز به بى حجابى باشد آن هم در حدى كه بتواند در مقابل نامحرمى وضو بگيرد كه لازمه آن كنار رفتن روسرى و معلوم شدن دستها تا آرنج مى‏باشد.

(4) الف – صحيح بخارى، ج 1، ص 72، كتاب الغسل، باب الغسل بالصاع.

ب – صحيح مسلم، ج 1، ص 256، كتاب الحيض، باب 10، ح 42.

ج – سنن نسائى، ج 1، ص 153، كتاب الطهارة، باب 144، ح 227.

(20)


گنجايش يك صاع (تقريبا يك من) داشت طلبيد و بر سرش آب ريخت و بين ما و او حجاب بود.

ممكن است گفته شود كه سؤال از مقدار آبى بود كه پيامبر با آن غسل مى‏كرد. پاسخ آن روشن است. زيرا اولا: از غسل پيامبر پرسيدند نه از مقدار آب غسل، و ثانيا: اگر سؤال از مقدار آب بود كافى بود عايشه بگويد تقريبا يك صاع، نه آنكه ظرفى كه يك صاع آب در آن بود بياورد.

ثالثا: عايشه عملا غسل كرد و با ريختن آب روى سرش آن را شروع كرد. معلوم مى‏شود او نيز از سؤال آنها اين را فهميد كه بايد عملا غسل كند تا آنها ياد بگيرند. آيا آموختند؟!

آيا نويسندگان اينگونه احاديث حيا نكردند كه آن را در -به اصطلاح- صحيحترين كتابهاى روائى خود آوردند؟ چرا بايد همسرى از همسران پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ـ هر كه باشد ـ آنچنان بازيچه دست راويان حديث قرار گيرد كه بنويسند عايشه در حضور نامحرم وضو مى‏گيرد و يا پشت پرده! غسل كردن را مى‏آموزد؟ آيا بازيچه دست طلحه و زبير قرار گرفتن كافى نبود؟ آيا كافى نبود كه او را -كه مأمور بود در خانه بماند- در شهرها بگردانند؟ اف بر آنان كه براى رسيدن به مطامع شوم خود از همسر رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله -أم المؤمنين- اينگونه استفاده ابزارى كردند!

ما از عايشه به خاطر اعمال زشتش -به خصوص دشمنى او با أمير المؤمنين عليه‏السلام و جنگ با آن حضرت- ناراحتيم، اما حاضر نيستيم با او اينگونه برخورد شود، ولى چه كنيم كه مطالب مطروحه در اين نوشتار برگرفته از صحيح‏ترين كتابهاى روائى اهل سنت است. آيا بهتر نبود كه اينان اينگونه روايتها را حذف مى‏كردند و يا اصولا صاحبان اين كتابها آنها را نقل نمى‏كردند؟

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

شيعه پاسخ می دهد
1
شيعه بزرگان صحابه را ناسزا نمي گويند شيعه لعنت ميكند كسي را كه حق خدا و رسول را ضايع نموده است

شيعه بزرگان صحابه را ناسزا نمي گويند شيعه لعنت ميكند كسي را كه حق خدا و رسول را ضايع نموده است شيعه ناسزا گفتن به بزرگان اصحاب به خصوص خلفاي راشدين ابوبكر و عمر و عثمان -رضي الله عنهم- را عبادت مي ‌دانند و با اين كار به خدا تقرب …

شيعه پاسخ می دهد
3
بررسی ادله سب در روایات شیعه

بررسی ادله سب در روایات شیعه در اینجا به هیچ وجه قصد مقاله نویسی ندارم از همین رو فقط به ذکر ادله و بیان سند آنها اکتفا میکنم: 1- قال رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم: «اِذََا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الرَّیْبِ وَالبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا البَرَاََءَةَمِنْهُمْ وَ اَکْثِرُوا مِنْ …

شيعه پاسخ می دهد
آیات تبری به ترتیب سوره ها و آیات قرآن کریم

آیات تبری به ترتیب سوره ها و آیات قرآن کریم قبل از ورود به بحث توجه شما را به روایتی زیبا جلب می نماییم: اصبغ بن نباته از امیرالمومنین علیه السلام نقل میکند که حضرت فرمودند: قرآن در چهار بخش نازل شده است, یک چهارم در رابطه با ماست, یک …