با حلول ماه ذى القعده سال دهم هجرى، رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله و سلم تصمیم خود را جهت زیارت خانه خدا و اداى فریضه حج با مسلمانان در میان نهاد.این خبر به سرعت در شهر مدینه و اطراف آن منتشر گردید و علاوه بر آن به گوش مسلمانان دیگر که در نقاط مختلف عربستان زندگى مىکردند رسید، به طورى که در اندک زمان هزاران نفر براى برگزارى فریضه حج در کنار رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم حاضر شدند.
در بیست و پنجم ذى القعده کاروان رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم با شمار زیادى از مسلمانان که مورخان تعداد آنها را تا صد هزار نفر و یا اندکى بیشتر ذکر کردهاند، از مدینه به قصد مکه خارج گردید.این عده غیر از کسانى بودند که از نقاط دیگر عربستان از جمله ساکنان مکه و آبادیهاى اطراف آنبه حج گزاران ملحق شدند.
شیخ مفید در کتاب الارشاد آورده است:
پس از برخورد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم با مسیحیان نجران و جریان مباهله، حجة الوداع به وقوع پیوست.اندکى قبل از این پیشامد، پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم على علیه السلام را به یمن فرستاد تا خمس گنجینهها و معادن را از اهالى آنجا بگیرد و آنچه را که مسیحیان نجرانـاز حله و پولـمتعهد شده بودند، دریافت کند.حضرت على علیه السلام به محل مأموریت خود عزیمت کرد.رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به کس دیگر غیر از على علیه السلام در این کار اعتماد نکرد و در میان مردم هیچکس را شایسته این کار ندید .حضرتش على علیه السلام را به عنوان نایب خود به این سفر گسیل داشت، زیرا درباره انجام مأموریتى که بر عهدهاش گذاشته بود، آسوده خاطر بود.
در همین ایام رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم آهنگ حج نمود و پس از آنکه جمعیت زیادى از مدینه و اطراف آن با پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم همراه شدند، آن حضرت در بیست و پنجم ذى القعده از مدینه خارج گردید.همزمان با آن رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نامهاى به على علیه السلام که در یمن به سر مىبرد ارسال کرد و در آن به آن حضرت سفارش کرد که از یمن به مکه آید، اما در مورد نوع حج خود و چگونگى نیت آن مطلبى براى على علیه السلام ننوشت.
به هر حال، رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در جمع مسلمانان به سوى مکه به راه افتاد و حضرت على علیه السلام نیز با سپاهى که همراهش بودند، از یمن به سمت مکه حرکت نمود.حضرتش با نزدیک شدن به مکه، سپاه را به شخصى سپرد و خود جهت دیدار پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم به سرعت روانه گشت به طورى که موفق شد قبل از ورود به مکه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم را ملاقات کند و درباره سفر خود و حلهها و هدایایى که آورده بود گزارشى تقدیم نماید.رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم ضمن اظهار خرسندى از دیدار على علیه السلام از او سؤال کرد که:اى على، به چه نیتى احرام بستى؟على علیه السلام در پاسخ گفت :اى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم شما براى من ننوشته بودى که خود به چه نیتى احرام خواهى بست، من به نیت شما آگاه نبودم، از این رو به هنگام احرام و تلبیه نیتم را به نیت شما پیوند زدم و گفتم:بار خدای، من به همان نیتى احرام مىبندم که رسول تو بسته است و سى و چهار شتر نیز براى قربانى با خود آوردهام.رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:الله اکبر!من شصت و شش شتر براى قربانى آوردهام.تو در حج و مناسک و انجام قربانى با من شریک هستى.اکنون بر احرام خود باش و به سوى لشکر باز گرد و آنان را سریعا بیاور تا در مکه به هم ملحق گردیم.
رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم جهت انجام مناسک حج چند روزى در مکه به سر برد.آن حضرت در روز عرفهـو به روایتى در روز عیدـخطبهاى در جمع مسلمانان ایراد فرمود که در آن همگان را به رعایت تقواى الهى، تعهد به ارزشهاى اخلاقى و مراعات حقوق یکدیگر سفارش نمود. (1) پس از آن رسول گرامى صلى الله علیه و آله و سلم تصمیم گرفت که مکه را به قصد مدینه ترک گوید.فرمان حرکت صادر گردید و بار دیگر خیل عظیم مردم به همراهى پیامبر خود مکه را به قصد مدینه پشت سر گذاشتند.هنگامى که این کاروان عظیم به نزدیک جحفه رسید، امین وحى الهى در نقطهاى به نام غدیر خم فرود آمد و این آیه را به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نازل کرد که:
یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس ان الله لا یهدى القوم الکافرین. (2)
یعنى:اى پیامبر!آنچه را از سوى پروردگارت نازل شده است، به مردم برسان.و اگر چنین نکنى، رسالت او را انجام ندادهاى.و خداوند تو را از(خطرهاى احتمالى)مردم حفظ مىکند.و خداوند جمعیت کافران را هدایت نخواهد کرد.
با نزول این آیه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم دستور داد که کاروان از حرکت باز ماند و با این فرمان، مسلمانان کسانى را که در پیشاپیش قافله در حرکت بودند، به بازگشت دعوت کردند و کسانى که در عقب بودند نیز به تدریج، به دیگران پیوستند.
هنگام ظهر فرا رسیده بود و هوا به شدت گرم بود، به طورى که مردم قسمتى از عباى خود را بر سر و قسمتى دیگر را به زیر پا افکندند.وقت نماز فرا رسید و پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم به آنان اطلاع داد که همه باید براى شنیدن پیام تازهاى آماده شوند.در اینجا مسلمانان منبرى از جهاز شتران ترتیب دادند و رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بر بالاى آن قرار گرفت و خطبه تاریخى خود را به شرحى که خواهد آمد، ایراد فرمود. (3)
___________________________________________________________________
پي نوشتها:
1) جهت اطلاع از این خطبه بنگرید به السیرة النبویة معروف به سیره ابن هشام 4/ 250
2) سوره مائده 67
3) ارشاد شیخ مفید 1/158 ـ 165 با اندکى تلخیص و نیز بنگرید به اعلام الورى 1/ 259 ـ263 سیرة المصطفى / 693 مبحث غدیر خم.
* برگرفته از کتاب غدیر در آیینه قرآن و روایات ص 5 نوشته ی دکتر مجید عارف
بدون دیدگاه