شناخت کلی از زبیر
الزبيرُ بنِ العَوّام بن خُوَيلد بنِ أسد بن عبدالعزّی بن قُصی بن کلاب بن مرّة بن کعب ابن لؤی القرشی الأسدی(1)
اما نقل دیگریست که عوام، پدرزبیر، پسرخویلد نبود بلکه غلام او بود،چون که خویلد او را به پسر خواندگی گرفته بود،به او منسوب گردید. (قاعده عرب در زمان جاهلیت این بود که اگر میخواستند غلام خود را در نسب خود داخل سازند، آن غلام را آزاد می کردند و او را از قبیله عرب زن می دادند) (2)
کنیه زبیربن عوام اباعبدالله است، مادرش صفیه دختر عبد المطلب عمه حضرت رسول اکرم صَلّیَ اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ است. پس او پسر عمه رسول خدا صَلّيَ اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ و پسر برادر خدیجه بنت خویلد همسر حضرت رسول صَلّيَ اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ می باشد و با حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها نسبت پسر دایی دارد.
مادرش صفیه، به او کنیه اباطاهر داده بود که کنیه برادرش زبیر بن عبدالمطلب بود ولی به سبب پسرش عبدالله کنیه غالبش اباعبدالله بود. پدرش درشهرجدّه کشتی بان بود و می گویند که بسیار زیبا روی بود، پس خویلد او را به پسرخواندگی گرفت و عبد المطلب صفیه را به او تزویج کرد.(3)
در مورد اسلام آوردنش هشام بن عروة می گوید: پانزده سال داشت که اسلام آورد، ابوالأسود به نقل ازعروة می گوید: دوازده سالش بود که مسلمان شد ولی خود هشام از پدرش نقل می کند که هفده ساله بود که اسلام آورد و عده ای هم گفته اند که در هیجده سالگی شهادتین گفت؛ در هر حال بنا بر نقل مورخین بعد از ابو بکر به عنوان چهارمین یا پنجمین نفر اسلام آورد، اما بنا بر نقل طبری سومین کسی بود که توسط ابوبکر مسلمان شد. و جزء مهاجرین به حبشه و مدینه بود. زمانی که رسول اکرم بین مهاجرین به مکه عقد اخوّت می بستند بین او و عبدالله بن مسعود عقد اخوّت بستند و پس از هجرت به مدینه در زمانی که رسول اکرم بین مهاجرین و انصار اخوّت برقرار می کردند او و سَلَمَة بن سَلّامة بن وَقَش را برادر قرار دادند و قبل از هجرت به مدینه بین او و طلحة عقد اخوّت بستند.(4)
زبیر از سرداران صدر اسلام و از مسلمانان ثابت قدم بود و سابقه درخشانی در دفاع از حریم اسلام داشت و در تمامی جنگها با پیامبر بود تا جایی که پیامبرفرمودند:برای هرپیامبری حواری است و حواری من زبیر است! و همه اعضای بدنش در دفاع از آن حضرت جراحت برداشت.(5)
از آنچه که در تاریخ مذکور است است پیداست که وی فردی بخشنده نیز بوده است و صدقه دادن او در تاریخ اینطور ذکر شده است که وی صد مملوک داشت که به او خراج می دادند؛ حتی درهمی از آن خراج وارد منزلش نمی گردید و همه را صدقه می داد!
زبیربعد از شهادت رسول اکرم هم ظاهرا از موالیان امیر المؤمنین بوده است، تاجایی که به همراه طلحة با ابوبکر بیعت نکرد و در منزل حضرت تحصّن نمود.(6) و در جریان هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها و بیعت گرفتن از امیرالمؤمنین أشدّ از تمامی یاران حضرت بود و تنها کسی بود که در مسجد هنگام به زور بیعت گرفتن از امیرالمؤمنین شمشیر کشید و بیعت نکرد. تا اینکه عمر و خالد بن ولید و مغیره به او حمله کردند و شمشیرش را گرفته و شکستند و در حالی که عمر بر سینه اش نشسته بود به عمر گفت :ای پسر صحاک(7) به خدا قسم اگر شمشیرم در دستم بود جرأت نزدیک شدن به من را نمی کردی! وسپس با کراهت بیعت(ظاهری) کرد.(8) زبیر پس از آنکه از جنگ جمل گریخت، در وادى السّباع توسط فردی به نام ابن جرموز کشته شد.
اسناد:
(1)- أُسدُالغابة في معرفة الصحابة ج2 ص249 –چاپ بیروت
(2)- مثالب الصحابه باب 24وص342و561-ابومنذر هشام بن محمد بن السائب الکلبی.
(3)- بحارالأنوار ج32 ص218
(4)- أُسدُالغابة في معرفة الصحابة ج3 ص86 –چاپ بیروت
(5)- همان ج2 ص250 –چاپ بیروت/ شرحنهجالبلاغة(ابنأبيالحديد)، ج 1، صفحهى 225.
(6)- ترجمه تاریخ طبری-ابوالقاسم پاینده -انتشارات اساطیر- ج 4 ص 1328
(7)- کنیزعبدالمطلب که به زنا شهرت داشت ومادر،عمه وخواهر خلیفه دوم بود (بحارج31ص99)
(8)- الإحتجاج1 ص84- منشورات اعلمی بیروت