يكى ديگر از شاهكارهاى عايشه اين است كه مىگفت: زن مىتواند پسر بالغى را شير دهد و با اين شير دادن، آن پسر به منزله فرزند او مى باشد! او براى اين ادعايش هم به قرآن (!) و هم به سنت استشهاد مىكرد.
الف – قرآن: عايشه مىگويد: كه آيه رضاع كبير(1) و نيز آيه رجم(2) در قرآن بوده و در ضمن صحيفهاى زير رختخوابم قرار داشت و چون ما به موت رسول خدا صلى الله عليه وآله مشغول شديم، داجن (بره يا بزغالهاى كه در اطاق نگهدارى مى شد) آن را خورد!(3)
ب – سنت: عايشه مى گويد: «رسول خدا صلى الله عليه وآله به «سهلة» دختر «سهيل» دستور داد كه به پسر خواندهاش «سالم» شير بدهد. او گفت: چگونه به او شير بدهم در حالى كه او مردى بزرگ است؟! پيامبر صلىاللهعليهوآله تبسمى كرد و فرمود: من مىدانم كه او مردى بزرگ است». (يعنى با اين حال مىگويم به او شير بده تا با تو محرم شود و تا شوهر تو يعنى «أبو
(1) يعنى زنى جهت محرم شدن، پسر بزرگى و يا مردى را شير دهد!(2) مراد از آيه رجم، مطابق آنچه كه اهل سنت گفتهاند و در پاورقى صحيح مسلم نيز آمده (كتاب الرضاع، ح 26) اين عبارت است: «الشيخ والشيخة إذا زنيا فارجموهما» و در بعض اقوال با اضافه كلمه «البته» يعنى: اگر پيرمرد و پيرزنى زنا كردند حتما آن دو را سنگسار كنيد.
(3) سنن ابن ماجه، ج 1، ص 625، كتاب النكاح، باب 36، ح 1943.
«عن عايشه قالت: لقد نزلت آية الرجم ورضاعة الكبير عشرا ولقد كان في صحيفة تحت سريرى فلما مات رسول اللّه صلىاللهعليهوسلم وتشاغلنا بموته دخل داجن فأكلها».
(21)
حذيفة» از اينكه او وارد بر تو مىشود ناراحت نشود!)(1).
اين دو دليل عايشه (قرآن و سنت)، نه مورد قبول ساير همسران رسول خدا صلىاللهعليهوآله قرار گرفت و نه احدى از علماى اهل سنت بدان فتوى دادند. تذكر اين نكته نيز لازم است كه داستان شير خوردن «سالم» را نيز فقط عايشه نقل كرده است كه در آن اشكالات متعددى ديده مىشود كه مهمترين آنها اين است كه اگر سالم با سهلة نامحرم است چگونه مىتواند شير او را بخورد. أبو حذيفة از اينكه سالم به زنش -كه با او نامحرم است- نگاه مىكند ناراحت مىشود ولى اگر شير زنش را بخورد ناراحت نمىشود! آيا مىتوان پذيرفت كه نگاه كردن به زنى حرام باشد ولى مكيدن شير از پستان او حلال؟! راستى چقدر مسخره است! آيا نمىتوان به قاطعيت گفت: كه اين روايت همچون آيهاى كه برهاى بتواند آن را بخورد ساختگى است؟ آيا از مجموع اين داستان نمىتوان فهميد كه عايشه از جعل حديث ابائى نداشت؟ آيا باز هم مىتوان به روايات عايشه اعتماد كرد؟
بعض از علماى عامه در توجيه شير خوردن سالم گفتهاند كه ممكن است سهلة شير خود را در ظرفى ريخته و سالم از آن نوشيد و با اين توجيه خواستهاند كه اشكال مزبور را رفع كنند اينان از اين نكته غافل شدند كه اگر چنين است چرا سهله از اين نوع شير دادن ناراحت بود؟ مىخواهد سالم مردى بزرگ باشد يا نباشد. از اين گذشته با كلمه «رضاع» كه اصطلاحا به معناى مكيدن شير از پستان است مناسبت ندارد، زيرا رضاع هنگامى صادق است كه طفل، شير را از پستان بمكد نه آنكه آن را در ظرفى ريخته و به او بدهند.
در مورد «رضاع كبير» نيز چنين توجيه كردند كه اين آيه، هم نسخ تلاوت شده و هم نسخ حكم! در پاسخ آن بايد گفت: اولا – آيه تا زمان رحلت رسول خدا صلىاللهعليهوآله -به قول عايشه- زير رختخواب او وجود داشت. آيا بعد از وفات آن حضرت، جبرئيل نازل شد و آن را نسخ كرد؟! ثانيا – چگونه مىشود كه حكمى نازل شده باشد و مردم از آن با خبر نباشند و فقط عايشه آن را بداند و سپس نسخ آن بيايد و از نسخ آن هم كسى مطلع نشود و بعدها علماى اهل سنت آن را در توجيه ادعاى عايشه نقل كنند؟! ثالثا – عايشه كه مدعى وجود آن آيه است آن را به عنوان حكمى الهى تلقى كرده و ادعا مىكند داجن آن را خورد نه آنكه نسخ شده باشد و معناى آن اين است كه اگر داجن آن را نمىخورد زنها مىتوانستند به نص آن آيه (كه عايشه ـ و فقط او ـ ادعاى نزول آن را داشت) مرد بزرگى را شير دهند تا آن مرد به منزله پسر او باشد. چنانچه عايشه خود چنين مىكرد؛ يعنى هر كس را كه دوست داشت وارد بر او شده همچون محرمى با او نشست و برخاست نموده و خود را از او نپوشاند، به دختر برادر و يا دختر خواهرش دستور مىداد كه او را شير دهد! البته ساير زنهاى پيامبر صلىاللهعليهوآله از اين كار ابا مىنمودند.
«… فبذلك كانت عايشه تأمر بنات أخواتها وبنات أخوتها أن يرضعن من أحبت عايشه أن يراها ويدخل عليها
(1) الف – صحيح مسلم، ج 2، ص 8 – 1076، كتاب الرضاع، باب رضاعة الكبير، ح 31 – 26.ب – سنن ابن ماجه، ج 1، ص 625، كتاب النكاح، باب رضاع الكبير، ح 1943.
ج – سنن أبى داود، ج 2، ص 223، كتاب النكاح، باب فيمن حرم به، ح 2061.
د – سنن نسائى، ج 6، ص 105 – 103، كتاب النكاح، باب رضاع الكبير، ح 22 – 3316.
در اينجا متن يكى از روايات صحيح مسلم را مىآوريم:
«عن عايشه قالت: جاءت سهلة بنت سهيل إلى النبى صلىاللهعليهوسلم فقالت: يا رسول اللّه إنى أرى في وجه أبى حذيفة من دخول سالم (وهو حليفه). فقال النبى صلىاللهعليهوسلم : أرضعيه. قالت: وكيف أرضعه وهو رجل كبير! فتبسم رسول اللّه صلىاللهعليهوسلم وقال: قد علمت انّه رجل كبير».
(22)
وإن كان كبيرا خمس رضعات ثمّ يدخل عليها. وأبت أم سلمة وسائر ازواج النبى صلىاللهعليهوسلم أن يدخلن عليهن بتلك الرضاعة أحدا من الناس حتى يرضع في المهد…»(1).
«أم سلمة به عايشه مىگفت: پسر مميز بر تو وارد مىشود (و تو حجاب نمىكنى) و من دوست ندارم كه بر من وارد شود»(2).
در اينجا براى اينكه معلوم شود كه چه شير دادنى محرميت مىآورد به چند روايت از صحاح رجوع مىكنيم:
1 – «عن عايشة قالت: دخل علىّ رسول اللّه صلىاللهعليهوسلم وعندى رجل قاعد فاشتدّ ذلك عليه ورأيت الغضب في وجهه. قالت فقلت: يا رسول اللّه! انّه اخى من الرضاعة قالت فقال: أنظرن اخوتكن من الرضاعة. فانما الرضاعة من المجاعة»(3).
عايشه مىگويد: رسول خدا صلىاللهعليهوآله بر من وارد شد. مردى نزدم نشسته بود. اين صحنه بر آن حضرت گران آمد و آثار غضب را در چهرهاش مشاهده كردم. گفتم: يا رسول اللّه اين مرد برادر رضاعى من است. فرمود: در اين امر دقت كنيد كه رضاع وقتى ثابت است كه طفل شير خوار از پستان زنى شير بخورد. (و به وسيله شير، سير شود).
معلوم مىشود كه آن شرايط در آن مرد وجود نداشت و إلاّ غضب پيامبر صلىاللهعليهوآله قبل از آنكه بپرسد كه اين مرد كيست موردى نداشت. از اين گذشته چنين نبود كه آن حضرت برادر رضاعى عايشه را نشناسد و نداند كيست.
2 – «عن عبد اللّه بن زبير أنّ رسول اللّه صلىاللهعليهوسلم قال: «لا رضاع إلاّ ما فتق الامعاء»(4).
ابن زبير از رسول خدا صلىاللهعليهوآله نقل مىكند كه آن حضرت فرمود: رضاع (شير خوارگى كه باعث محرم شدن مىشود) هنگامى صادق است كه باعث سيرى شود (يعنى شير كودك را سير كند و نياز به غذاى ديگرى نداشته باشد).
3 – واضحتر از آن روايت زير است:
«عن أم سلمة قال رسول اللّه صلىاللهعليهوسلم : لا يحرم من الرضاعة إلاّ ما فتق الامعاء في الثدى وكان قبل الفطام»(5).
رضاع هنگامى درست است كه قبل از دو سالگى بوده و طفل با مكيدن از پستان از شير زن سير شود. (يعنى به غذاى ديگرى نيازمند نباشد).
(1) الف – سنن أبي داود، همان.ب – مسند احمد حنبل، ج 10، ص 138، ح 26390.
(2) صحيح مسلم، ج 2، ص 1077، كتاب الرضاع، باب 7، ح 29.
«قالت أم سلمة لعائشة: انّه يدخل عليك الغلام الايفع الذى ما أحب أن يدخل على».
(3) الف – صحيح بخارى، ج 3، ص 223، كتاب الشهادات، باب الشهادة على الانساب، و ج 7 ص 12، كتاب النكاح، باب من قال: لارضاع بعد حولين… .
ب – صحيح مسلم، ج 2، ص 1078، كتاب الرضاع، باب 8، ح 32، (عبارت متن از صحيح مسلم است).
و در پاورقى در معناى «انما الرضاعة من المجاعة» مىنويسد: «يعنى إن الرضاعة التى تثبت بها الحرمة وتحل بها الخلوة هى حيث يكون الرضيع طفلا يسد اللبن جوعته» يعنى رضاعى كه محرميت مىآورد آن است كه شير خورنده كودكى باشد كه شير گرسنگى او را برطرف كند).
ج – سنن ابن ماجه، ج 1، ص 626، كتاب النكاح، باب 37، ح 1945.
د – سنن أبي داود، ج 2، ص 222، كتاب النكاح، باب في رضاعة الكبير، ح 2058.
ه – سنن نسائى، ج 6، ص 101، كتاب النكاح، باب 51، ح 3309.
(4) سنن ابن ماجة، همان، ح 1946.
(5) سنن ترمذي، ج 3، ص 458، كتاب الرضاع، باب 5، ح 1152.
(23)
4 – «عن ابن مسعود قال: لا رضاع إلاّ ما شدّ العظم وأنبت اللحم فقال ابو موسى: لا تسألونا وهذا الخبر فيكم»(1).
ابن مسعود مىگويد: رضاعى باعث محرميت است كه استخوان را محكم كند و گوشت بروياند. ابو موسى مىگويد: وقتى اين خبر نزد شماست چيزى (در اين زمينه) از ما نپرسيد. در روايت بعد ابن مسعود مشابه همان را از پيامبر صلىاللهعليهوآله نقل مىكند و از اين روايت و نيز قول ابوموسى برمىآيد كه حديث قبل را نيز از آن حضرت نقل كرده است.
اما آنچه كه عايشه در مورد آيه رجم گفته است، كه معناى آن در پاورقى شماره 35 گذشت. بايد گفت كه آيه ادعائى (كه بره آن را خورد!) ربطى به حكم سنگسار زن شوهر دار و يا مرد زن دار كه زنا كرده باشند ندارد. بلكه اختصاص به پير مرد و پير زن زناكار دارد، چه همسر داشته باشند و چه نداشته باشند. البته قبل از او عمر نيز همين ادعا را داشت و مىگفت: اگر حرف مردم نبود من آيه رجم را مىنوشتم. (بحث آن در فصل مربوط به خليفه ثانى گذشت). از اين گذشته، مگر خداوند وعده حفظ قرآن را نداد!؟ (سوره حجر آيه 9) آيا داجن از عموم آيه استثناء شده است؟! سؤال آخرى كه بايد از علماى عامه پرسيد اين است كه آيا داجن فقط همين آيه را خورد يا قبل از آن آيات ديگرى را هم خورد كه خبر آن دريافت نشد؟!
نتيجهاى كه از اين قسمت به دست ما مىآيد اين است كه عايشه براى آنكه بتواند آزاد باشد و هر كه را كه دوست داشت بر او وارد شود بى آنكه لازم بداند از او خود را بپوشاند، با مخالفت همسران پيامبر صلىاللهعليهوآله و مخالفت عقل و شرع، با جعل داستانى كه ناقل آن فقط خودش بوده و نيز جعل آيهاى از قرآن -به اين عذر كه داجن آن را خورد- هم خود را در معرض ديد نامحرم قرار مىداد و هم دختران برادر و خواهرش را وادار به گناه مىكرد. علماى اهل سنت كه به خوبى از اين ماجرا آگاهند، از آنجا كه عايشه تنها زنى بود كه به جنگ با امام زمانش برخاست و لذا مورد احترام دستگاه خلافت معاويه بود. با جعل رواياتى و چشم پوشى از اين ماجراها و نيز حسادتهاى شديد او و بدبينىهاى او به رسول خدا صلىاللهعليهوآله تا جائى كه صريحا اقرار مىكند كه خدا و رسولش به او ظلم مىكنند او را آنچنان بالا بردند كه عالىترين مقام آخرت يعنى همنشينى با رسول گرامى اسلام صلىاللهعليهوآله را برايش ثابت كردند!
«چشم باز و گوش باز و اين عمى حيرتم از چشم بندى خدا»!
با سلام
خداوند در قرآن می فرماید:
النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّـهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَن تَفْعَلُوا إِلَىٰ أَوْلِيَائِكُم مَّعْرُوفًا كَانَ ذَٰلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا ﴿الأحزاب: ٦﴾
پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتراست; و همسران پیامبر مادران مومنان هستند و … . (6)
اولا با پذیرش آیه فوق در جرگه مومنین قرار بگیر
ثانیا با توجه به آیه فوق عایشه مادر مومنان است و هیچ نیازی نبوده که از طریق دیگری محرم شود
با تشکر
سلام. با توجه به استناد قوی شما پس پیامبر و 14 معصوم هم ازدواج نمیتونن بکنن چون به گفته پیامبر ایشان پدران این امت هستند پس کسی نمیمونه واسه ازدواج!!!! در ضمن من نگفتم مطلب رو. دقت کن منبعش مال اهل سنته. با تشکر . یا علی
سلام فکر کنید این زن بلاخره (داستان ازدواج رسول اکرم (ص)با این زن خود داستانی جالب است که بسیار نکات را درباره این زن و پدرش نشان می دهد.) در کنار رسول اکرم ( ص )بوده وساده ترین وابتدایی ترین مسئله ی اسلام یعنی محرم ونامحرم را نفهمیده اگر در خانه ی وحی نبود اسلام را چگونه فهمیده بود؟ در ضمن چگونه ست که بز به راحتی به اتاق ومحل خواب این زن رفت وآمد داشته مگر می شود محل زندگی انسان که محل نماز و دعا ونیایش پروردگار متعال می باشد به راحتی گاو وگوسفند بز تردد کند ؟ بز غیر از خوردن آن صحیفه دیگر در اتاقش چه می کرده ؟حتما ایشان به بزشان آموزش داده بودند که برای قضای حاجت به دستشویی برود ومحل زندگی را که جای نمار و نیایش وخورد وخوراک واستراحت می باشد آلوده به پشگل و ادرار وبوی گند و هزاران میکرب نکند .یعنی یک زن چقدر کثیف و شلخته میتواند باشد؟ ویا شاید دائم در کار فتنه توطئه وآزار واذیت سایر زنان رسول اکرم ( ص ) وهمچنین اهل بیت بودن فرصتی برای نظافت و پاکیزگی محل زندگیش نمی گذاشته ؟ این زن که به قول مخالفین شیعه حافظ قرآن مجید بوده آیا در قرآن مجید در باب پاکیرگی و طهارت و بهداشت چیزی نخوانده بوده یا عمل به سایر دستورا ت قرآن مجید را به همین دقت و وسواس داشته است ؟
با سلام
بي شك هردو طرف تحريك مي شوند .
چرا اين قدر به دنبال حديث هاي ضعيف ميريد كه چهره ازواج پيامبر ص را خدشه دار كنيد مذهبتون مشكل داره با عقل ومنطق ناسازگاره تقصير اهل سنت چيه اين وسط؟
سلام. اولا به نظر شما حدیثی با این همه منبع از خود اهل سنت ضعیفه؟ ثانیا ازدواج پیامبر هم با این زن حکایتی داره که همه میدونیم پس خدشه به پیامبر وارد نمیشه. ثالثا تقصیر اهل سنت اینه که دنبال واقعیت نمیرن و با خودشون لجبازی میکنن. یا علی
چراوقتی اقای اللهیاری کفر ابوبکروعمروعایشه روازکتابای خودشون ثابت میکنه تفرقه ست اماشماکه این حرفارومیزنیدتفرقه نیست
سلام دوستان عزیز
ایجاد تحریف در کتب حدیث ثابت و معلوم است واین تحریفات مربوط به زمان حکومت فاطمیان در مصر
است که در آن زمان خدای متعال توسط صلاح الدین ایوبی ، همراه با شکست اسرائیل ، مصر را هم ازیوغ قدرت فاطمیان درآورد و دانشگاه الزهراء مصر را به نام الازهر تغییر داد.