عمر: “پیامبر اکرم هذیان میگوید !!! ولی ابوبکر حتی در حال غشوه و بیهوشی نیز جز حقیقت نمیگوید !!!”
از تمامی دوستان معذرت میخواهم که این توهین بزرگ عمر به پیامبر اکرم را می نویسم. باور بفرمایید بنده نیز از نوشتن این مطالب شرمناک هستم. ولی چه کنیم که وظیفه است. و حقیقت را باید به گوش همه برسانیم.
عموما هر کس از حفاظ حدیث و تاریخ نگاران اهل تسنن جریان مرگ ابوبکر را در قالب احادیث یا فرازهای تاریخی نگاشته- به این موضوع هم تصریح کرده اند که ابوبکر به هنگام مردن دستور داد عثمان عهد نامه اش را که مبنی بر استخلاف و تعیین خلیفه بعد از اوست بنویسد.
آنگاه به وی گفت بنویس: “بسم الله الرحمن الرحیم- هذا ما عهد ابوبکر بن ابی قحافه الی المسلمین- اما بعد…” پس حالت غشوه و بیهوشی به او دست داد ولی عثمان خود بدین گونه عهدنامه را ادامه داد: “اما بعد پس من خلیفه قرار دادم بر شما مسلمانان عمر بن خطاب را…” در این موقع ابوبکر به هوش آمد (که نمی دانیم حقیقتا به هوش آمد یا نه) و گفت: آنچه را نوشتی بخوان.
عثمان نوشته خود که وصیت به خلافت عمر شده بود را عینا قرائت کرد. ابوبکر تکبیر گفت و اضافه نمود: چنین احساس کردم ترسیدی من به هوش نیایم و (بر اثر عدم تعیین خلیفه( مردم به اختلاف در افتند !!
عثمان گفت: آری
ابوبکر گفت: خداوند تو را از اسلام و اهلش جزای خیر دهد و آنگاه به نوشته عثمان اقرار و آن را تایید نمود. سپس قرار شد عمر و به قولی عثمان نامه سربسته و مهر خورده را به مردم ارائه و اعلام نمایند و مردم بدون آنکه خلیفه مورد وصیت را بشناسند رای موافق دهند و به عنوان خلیفه ناشناس بیعت کنند !!! و این کار هم بدون سر و صدا عملی و انجام شد .(1)
سوال ما از ابوبکر
چطور است که تو (ابوبکر) می فهمی اگر جانشین برای خودت انتخاب نکنی مردم به اختلاف می افتند ولی حضرت رسول صلی الله علیه و اله (نعوذ بالله) نمی فهمیدند که باید جانشین انتخاب کنند تا مردم به اختلاف نیافتند ؟؟؟
سوال ما از خلیفه ناشناس و بیعت کنندگان
چرا هنگام بیعت نام خلیفه بیان نشد ؟؟؟ چرا بیعت کنندگان با شخصی مجهول بیعت کردند ؟؟؟ کدام عقل سالمی قبول میکند که با شخصی که نمی داند بیعت کند ؟؟؟
سوال ما از عمر
به راستی چرا عمر که هنگام نوشتن وصیت پیامبر اکرم گفت: ان الرجل لیهجر (مرد هذیان میگوید!!!) و نگذاشت پیامبر وصیت نموده و خلیفه بعد از خویش را معین نماید. در اینجا چیزی نگفت ! آیا پیامبر که به نص آیه قران: (ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی) سخن او وحی الهی است -العیاذ بالله- هذیان میگوید ولی شخصی عادی مانند ابوبکر مصون از هذیان گوئی است !!!
بلی با توجه به اعتقاد اهل سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله به فکر تعیین جانشین برای خویش نبوده است !!! ولی خلیفه اول -در دم واپسین حیات و در حال غشوه دم مرگ و بیهوشی منتهی به جان دادن- از روی دلسوزی برای اسلام و پیشگیری از اختلاف برای خویش جانشین انتخاب میکند !!!
(طبقات ابن سعد 4/200 – 274 — واقدی بنقل از تاریخ الخلفا سیوطی ص 82 — السیاسه و الامامه ابن قتیبه دینوری 1/24 -25 — تاریخ مدینه ابن شبه 1/667 — تاریخ طبری 3/1238 ص429 چ مصر — عقد الفرید از ابن عبد ربه 2/208 چ از هریه مصر — شرح نهج البلاغه از ابن ابی الحدید 1/3 -16 -165 — کنز العمال از حسام الدین هندی 5/674 – 681 به روایت از ابن سعد- احمد حنبل – سیف بن عمر – لالکائی – ابن جبیر طبری – حسن بن عرفه – ابن عساکر و ابن کثیر.)
بدون دیدگاه