به این خبر با دقت توجه کنید :
« تاریخ :۱۳۸۵/۱/۲۲ ساعت : ۱۴:۵۴ شماره خبر : 47274 – خبرگزاری قرآنی ایران
آیت الله تسخیری: اختلافات بین مذاهب اسلامی فقط بر سر 5 درصد احکام است
گروه سیاسی: عمده ی احکام اسلامی بین همه مسلمین مشترک است و اختلافات و دعوای ما روی 5 درصد احکام است که این 5 درصد نیز احکام اجتهادی است.
آیت الله تسخیری، دبیر کل مجمع تقریب مذاهب اسلامی در پاسخ به سوال خبرنگار ایکنا در این باره که مجمع تقریب مذاهب در سال پیامبر اعظم و همچنین هفته وحدت، چه راه کار عملی برای وحدت و انسجام همه جانبه ی جهان اسلام تدارک دیده است، پاسخ داد:
یکی از راه های ما، تقارب بین علمای جهان اسلام، شناسایی یکدیگر و گفت وگو در خصوص مسائل پیش روی جهان اسلام است و افزود: حدود هفت یا هشت روز قبل در اجلاسی با حضور 500 تن از علمای اسلامی جهان در مکه مکرمه شرکت کردیم و با هم فکری فهمیدیم که چقدر با هم نزدیک هستیم.
دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی خاطرنشان کرد:
در آن اجلاس ما اعلام کردیم که بیش از 90 درصد احکام اسلامی بین همه مسلمین مشترک است و اختلافات و دعوای ما روی 5 درصد احکام است، با اینکه این 5 درصد اجتهادی است.
وی گفت:
در این اجلاس حتی رهبران و هابیت نیز حضور داشتند و در آن محل سازمان «اتحاد العلماء» تشیکل شد که از اعضای برجسته ان می توان به شیخ الازهر مصر و برخی شخصیت های دیگر اشاره کرد که یکی از اعضای ده نفره کمیته نیز نماینده جمهوری اسلامی است.
وی گفت: پس تفاهم علما و شناخت آنها از یکدیگر برای رفع سوء تفاهم ها و توسعه زمینه های مشترک و همکاری برای ایجاد یک بستر مشترک در جهت تحقق وحدت اسلامی اولین اقدام است که گامی است مناسب در این راه.
آیت الله تسخیری تصریح کرد: اگر این تفاهم از علما به اساتید دانشگاهی منتقل شود و پس از اساتید و نخبگان به اقشار جامعه انتقال یابد و همگان بفهمند که جزئی از امت واحده اسلامی هستند و نسبت به همه مسلمانان مسئولیت دارند، به اهداف فوق الذکر نزدیک شده ایم.
وی همچنین به سفر خود به قاهره و شرکت در اجلاس میلاد پیامبر اشاره کرد و گفت: در آنجا ما قریب 50 مصاحبه تلویزیونی، رادیویی و مطبوعاتی داشتیم و همگان از ایده تقریب جمهوری اسلامی بسیار استقبال می کردند.»
البته بزرگان ما با دیده حسن نیت و حمل به صحه به قضیه نگاه کرده و حقیقتا قصد گرم تر کردن مناسبات مذاهب اسلامی را داشته اند، (البته فراموش نشود که وهابیت را اصلا نمی توان جزو مذاهب به حساب آورد چه رسد به اسلامی!!! چرا که دیگر همگان باخبرند که وهابیت ساخته و پرداخته استعمار انگلیس بمنظور ایجاد تفرقه بین صفوف مسلمانان و درهم ریختن بنیانهای اعتقادی آنان است) ولی با این وصف موارد عدیده واضح و آشکاری در کتب و منابع معتبر مذاهب اسلامی ثبت و ضبط گردیده که برای صاحبان بصیرت قابل اغماض و چشم پوشی نیست ولی ناگزیر باید این انبوه اختلافات را در این ۵٪ درصد تعیین شده گنجاند، آنهم با تحریف کوچکی در معنی واژه احکام!!!
بعنوان مثال تنها به ذکر چند مورد بسنده می شود:
پیامبر(ص) از دیدگاه کتب و منابع اهل سنت:
۱ – پیامبری که خود نمی داند که به پیامبری مبعوث شده
ابن سحاق روایت می کند که رسول خدا(ص) بنا بر عادتی که داشت به کوه حرا رفت و چون شب بعثت فرا رسید جبرئیل به فرمان خدای متعال نزد وی آمد. رسول خدا فرمود در حالی که خفته بودم جبرئیل با نوشته ای از دیبا به نزد من آمد و گفت بخوان. گفتم خواندن بلد نیستم. پس مرا چنان فشرد که پنداشتم حال مرگ است. پس مرا رها کرد و گفت بخوان و گفتم چه بخوانم؟
پس گفت: اقرا بسم ربک الذی خلق…ناگهان جبرئیل را دیدم که در صورت مردی بود که پاهای خود را در کران آسمان استوار ساخته بود. او می گفت ای محمد تو پیغمبر خدایی و من جبرئیلم… من به خانه نزد خدیجه آمدم، پس آنچه را دیده بودم برای وی بازگفتم. گفت شادمان و ثابت قدم باش سوگند به کسی که جان خدیجه به دست اوست امیدوارم پیامبر این امت تو باشی. آنگاه برخاست و نزد پسر عموی خویش ورقه بن نوفل بن اسد بن عبدالعزی که نصرانی شده و کتابهای آسمانی خوانده بود رفت و آنچه رسول خدا دیده و شنیده بود به وی خبر داد. ورقه بن نوفل گفت قدوس قدوس ای خدیجه سوگند به آن که جان ورقه به دست اوست اگر راست بگویی این البته همان فرشته بزرگ است که نزد موسی می آمده پیامبر این امت هم اوست وی را بگو ثابت قدم باشد. خدیجه نزد پیامبر باز آمد گفتار ورقه بن نوفل را به وی بازگفت…
سیرةالنبی ص۲۵۴–۲۵۶ ، الطبقات الکبریج۱ص۱۹۴
۲ – پیامبر شرابخوار
از ابن عباس نقل نموده اند که رسول خدا نزد عباس آمد و او مشغول آب دادن مردم بود. پیامبر فرمود به من هم بنوشان. عباس گفت تا قدح هایی از نبیذ آوردند. رسول خدا قدحی از آن برگرفت و نوشید. پس از آن فرمود: آفرین! نبیذ باید همینجور درست شود.
ابن حجر ج۱۰ فتح الباری ص۳۱
۳ – پیامبر و مجلس لهو و لعب
ابوهریره نقل می کند روز عیدی جمعی از سیاحان سودانی در مسجد رسول خدا جمع شده بودند و با اسباب لهو و لعب مردم را سرگرم می نمودند. رسول خدا به عایشه فرمود میل داری تماشا کنی. عرض کرد بلی یا رسول الله. حضرت او را بر پشت خود سوار نمود به قسمی که سرش را از روی کتف آن حضرت کشیده و صورت به صورت مبارکش گذارد. حضرت برای لذت بردن عایشه آنها را ترغیب می نمود که خوبتر بازی کنند تا زمانی که عایشه خسته شد. آنگاه او را بر زمین گذارد.
صحیح ج۲ص۱۲۰ باب اللهو بالحرب
۴ – پیامبر جاهل
در صحیح مسلم ۷/۹۵ مسند احمد۱/۱۶۲ از عایشه نقل می کند:
روزی پیامبر از کنار نخلستان عبور می کرد مردانی را مشغول گرده پاشی نخل های ماده دید. او آنها را از این کار نهی کرد و گفت: اگراین کار را نکنید خرماها بهتر خواهد شد. پس از اجرای این فرمان خرمای آن سال مدینه خراب شد. روز دیگری پیامبر از نخلستان گذشت و خرماهای خراب شده را مشاهده کرد و متوجه شد که دستورش منجر به فاسد شدن خرماها گشته است. پس فرمود شما کار دنیای خود را از من بهتر می دانید…
۵ – پیامبر هذیانگو
در صحیح بخاری ج۲ باب قومو اعنی صحیح مسلم ج۲ص۷۵ آخر کتاب الوصیه
ابن عباس گفت : روز ۵ شنبه چه روز ۵ شنبه ای بود. درد بر پیامبر شدید شده بود و فرمود قلم و کاغذ بیاورید تا برایتان مطلبی بنویسم که هرگز پس از آن گمراه نشوید. عمر گفت: هذا الرجل لیهجر حسبنا کتاب الله (همانا بیماری بر این مر غلبه نموده و او هذیان می گوید. کتاب خدا برای ما کافیست.)
۶ – پیامبر شیطان زده
تاریخ طبری ج۲ص۳۲۸ بطور خلاصه چنین آمده:
هنگامی که پیامبر سوره مبارکه نجم را قرائت می نمود به این آیه رسید:
افرئیتم اللات و العزی و مناة الثالثه الاخری
شیطان بر زبان آن حضرت جاری کرد که بگوید : تلک الغرانیق العلی منها الشفاعه لترتجی
۷ – پیامبر متکبر
در سنن ترمذی ج۵ص۱۰۳ از قول عایشه نقل می کند که سوره عبس و تولی درباره ابن مکتوم نازل شده آنگاه که به سراغ پیامبر آمد و گفت ای رسول خدا مرا هدایت کن.پیامبر چهره در هم کشید و از او روی برگرداند.
روزی ابن مکتوم در نزد عایشه بود و او برای ابن مکتوم نارنج خرد کرده و او با عسل می خورد در همین حال عایشه توضیح داد که از وقتی خداوند پیامبرش را به خاطر این مکتوم مورد سرزنش قرار داده ما آل محمد با او چنین می کنیم.
داروری این کار پیامبر ر نشانه کفر دانسته – المستدرک علی الصحیحینج۳ص۶۳۴
ادامه دارد…
منبع : پدر مهربان
Youre on top of the game. Thanks for siahrng.