کوتاه و شنیدنی (3) / توسل به حضرت ایلیا ( کشتی نوح )
سالها بود كه حضرت نوح، عليه السلام، از تنه درخت، تخته درست مى كرد و با تخته ها، كشتى بزرگى مى ساخت تا پيروانش و نيز حيوانات گوناگون را از طوفان عظيمى كه خداوند وعده اش را داده بود، حفظ كند.
بالاخره طوفان شروع شد. باران، سيل آسا مى باريد و آب اقيانوس مى رفت كه به قله كوهها برسد. روزها و روزها كشتى در آب بالا و پايين مىشد و باران همچنان مى باريد. عاقبت، ابرهاى سياه كنار رفتند و باران بند آمد.
خورشيد دوباره بر پهنه آسمان درخشيد و كشتى نوح به خشكى نشست.
در ژوئيه سال 1951، دانشمندان روسى در يكى از معادن، تخته هاى عجيبى پيدا كردند. در ميان آن همه تخته پوسيده، تخته مستطيل شكلى پيدا كردند كه نه كهنه بود و نه پوسيده. اندازه آن 25×35 سانتيمتر بود و حروف عجيبى بر آن نقش داشت. اين مساله بقدرى با اهميت بود كه كميته اى براى كشف راز آن خطوط تشكيل شد. اعضاى اين كميته كه متشكل از دانشمندان و استادان زبانشناس بود، پس از هشت ماه توانستند اسرار اين تخته چوب را كشف كنند. روزنامه هاى جهان، نتايج اين اكتشاف را چنين نوشتند: «اين تخته چوب، متعلق به كشتى نوح است.»
دانشمندان همچنين توانستند متن روى تخته را ترجمه كنند. روى تخته تصوير يك پنجه و دعايى به زبان سامانى – كه زبان دوره حضرت نوح، عليه السلام، است – ديده مىشد. اين دعا چنين مىگويد:
اى خداى من! اى مددكار من! به لطف و مرحمت خود و به طفيل ذاتهاى مقدس: محمد، ايليا، شبر، شبير و فاطمه دست مرا بگير. اين پنج وجود مقدس از همه باعظمت ترند و احترامشان واجب است; چرا كه تمام دنيا براى آنان برپا شده است. پروردگارا! به واسطه نامشان، مرا مدد فرما. تو مىتوانى همه را به راه راست هدايت نمايى.
در كتب مقدس و از جمله انجيل بارها از حضرت «ايليا» ياد شده است. گاهى او را «آليا» يا «ايلى» گفته اند. اين اسم در كتابهايى آمده است كه قدمتى بسيار پيشتر از اسلام دارند; يعنى قبل از تكامل زبان عربى و به وجود آمدن حرفى مثل «ع». با اين توضيح، اگر اول: آليا، ايليا و ايلى به جاى الف حرف ع بگذاريم مىشود: عاليا، عيليا و عيلى. حالا ديگر حضرت ايليا را مىشناسيد. او آشناى دلهاى ماست. حضرت على، عليهالسلام، جانشين پيامبر و پدر يازده معصوم است. او كسى است كه ديوار كعبه به خاطر تولدش شكافته شد. كسى كه در سياهى شب با كوله بارى بر دوش به دستگيرى و كمك فقرا مىرفت. او كسى است كه شير خدا و حيدر كرار بود و به نيروى الهى در خيبر را از جا كند.
پى نوشتها:
براى نوشتن اين مطلب، از كتاب «على و پيامبران»، نوشته برجسته حكيم سيالكوتى استفاده شده است. استاد گرامى جناب آقاى سيدمحمد مختارى آن را همراه با اضافاتى جامع به فارسى برگردانده است. تمام مضامين و موضوعات اين كتاب، با اسناد و مدارك مستند و معتبر و قيد تاريخ، عنوان كتاب و اسامى دانشمندان و موارد لازم ديگر همراه است.
بدون دیدگاه