یک جو غیرت
وقتب تانک ها، خانه ی برادرانم را زیر می گیرند و با خاک یکسان می کنند.
وقتی روسری را از سر خواهرم، محکم می کشند و روی صورتش طرحی از سیلی می اندازند.
وقتی دست های پدر خانه را می بندند و روبروی چشمش کودکش را شکنجه می دهند.
ما با این صحنه ها بزرگ شده ایم. گاهی با خشم این نامردمان را نفرین کرده ایم و گاهی این قدر برایمان تکراری بوده اند که فقط دیده ایم و- شاید- کمی هم پژمرده شده ایم.
تو ولی همه ی قضایا را از سیرتا پیاز می بینی!
تو امامی و مظهر غیرت. آن هم نه از آن غیرت های آبکی که این روزها هرکس از راه می رسد فقط ادعایش را می کند.
تو پدری! پدر چند نسل شیعه.
می شکنی وقتی خانه ی شیعه ات را ویران می کنند.
به جای سیلی روی صورت خواهرم درد می کشی و با فریادش به خروش می آیی.
تو برادری! از نسل عباس (ع).
کبود می شوی وقتی ناله های کودک زیر شکنجه را می شنوی.
تو رفیقی و از دو رفیق که به هم می رسند هرکدام دیگری را بیشتر دوست داشته باشد بهتر است! و توی این کره ی خاکی کسی هست که مارا بیشتر از تو دوست داشته باشد و نگران اوضاع و احوالمان باشد؟
ما توی شهر- فقط – دست های گره خورده ی نامزدهای بی شناسنامه را می بینیم، فقط صدای خنده ها و شوخی هایشان را می شنویم.
تو ولی آتش شعله ور کف دستشان را حس می کنی.
به جای آن ها ذوب می شوی و طلب استغفار می کنی.
تو امام حی و حاضری! و همنشین همه لحظه های شیعه ات.
صبحت به شب نمی رسد اگر از تک تکمان سراغی نگیری و در حقمان دعایی نکنی.
از سرخی غیرت توست که سبز مانده ایم.
بتاب بر ما مولا…
این زمین دلش برای یک جو غیرت تنگ مانده است. یک جو غیرت!
*امام پدری مهربان،برادری شفیق و همراهی خیرخواه است.
*از دو مسلمان که به یکدیگر برخورد می کنند، آن که دیگری را بیشتر دوست دارد بهتر است. اصول کافی جلد 2، ص 127
امام صادق (ع)
عطیه پاک آیین
بدون دیدگاه